(ترجمه)

بعد از ختم جنگ جهانی دوم، امریکا در صدد ساختن نظام جهانی گردید؛ طوری‌که از نظر سیاسی، شورای امنیت ملل متحد، کشورهای هم‌پیمان را ساخت و از نظر اقتصادی پیمان بریتون‌وودز، صندوق بین‌المللی پول و بانک بین‌المللی را ساختند؛ سپس امریکا رقیب بزرگ خود را که اتحاد جماهیر شوروی بود، قناعت داد که فرانسه و انگلیس را از مستعمرات‌شان که جهان قدیم بود دور نموده، مصالح امریکا را تأمین نماید و روسیه منحصر به کشورهای اروپای شرقی شود.

بعداً امریکا به این نتیجه رسید که خود را از پیمان بریتون‌وودز در سال 1971م، برهاند و دالر را به حیث پول رایج بین‌المللی به جای طلا پشتوانۀ پولی قرار دهد؛ تا تجارت نفت را به اساس دالر در انحصار خویش سازد. سپس رئیس جمهور «ریگن» در سال 1971م، دالر را از تمام قیود آزاد گذاشته، تا حدی‌که سطح ثروت امریکا به نسبت رشد اقتصادی‌اش چندین برابر رشد نمود. تا جای‌که رشد اقتصادی‌اش 3 الی 8 فیصد رشد داشت و پول نقدی آن به 5% بالا رفت که نسبت و تناسب بین ثروت و رشد اقتصادی‌اش وجود نداشت.

نتیجۀ جدایی دالر از طلا از یک‌طرف و آزادی آن از رشد اقتصادی از جهت دیگر، سبب به وجود آمدن اقتصاد وهمی و فرضی شده است که در مقابل مال، نه کدام جنس، نه کدام تولید و نه کدام خدمات وجود دارد. امریکا از خلال این اجراآت جهان را به سوی پول، سرمایه‌داری و تجارت جهانی سوق داده، تمام کشورها را ملزم به پذیرش این طرح می‌کند؛ تا تجارت به اساس دالر شود؛ مخصوصاً انرژی و نفت. امریکا از این‌که دست‌مزدها در اکثر کشورها به اساس دالر باشد، سود می‌برد.

امریکا از نفوذ خود کار گرفت تا سازمان «اوپک و شرکت آرامکو» را که سعودی عضو آن است به نفع خود استفاده نماید و از خلال بازار نفت تجارت جهانی، می‌تواند نرخ‌ها، عرضه و تقاضا را کنترل کند.

در خلال بحران شیوع ویروس کرونا تقاضای نفت کم شد؛ مخصوصاً از طرف چین که 20% نفت تولید شده در جهان را می‌خرد. امریکا و مزدورش سعودی سعی نمودند تا نرخ نفت را توسط کاهش تولید نفت حفظ کنند. مگر روسیه که عضو سازمان «اوپک» نیست، کم شدن تولید را رد کرد و به این گمان است که تولید زیاد نفت، زیان اقتصادی‌اش را در برابر کاهش، جلوگیری می‌کند. امریکا و سعودی باهم در این مورد هم‌پیمان‌اند و به نقل از زبان ترامپ می‌گویند که وی خواهان حل تنش‌ها بین سعودی و روسیه است. امریکا از یک‌طرف می‌خواهد که سقف تولید را تا حد کاهش قیمت بالا برد تا بار سنگین به دوش  روسیه افتد. روسیه اعلان کرده بود که از تولید زیاد سعودی متضرر نمی‌شود؛ مگر این‌که وزیر انرژی روسیه خواهان جلوگیری از بدتر شدن قیمت نفت شده است.

برعلاوه، رسانه‌ها خبری را نشر نموده‌اند که امریکا تلاش دارد پیمانی نفتی را بین امریکا و سعودی ایجاد کرده و سازمان «اوپک» را خاتمه دهد. امریکا به شکل مستقیم  ادارۀ نفت را بدون رهبری سعودی به دست می‌گیرد. شاید امریکا از این فرصت به دست آمده خطوط استراتیژیکی ذیل را دربارۀ نفت اتخاذ نماید:

1- تسلط کامل ولی‌عهد محمد بن سلمان بالای سعودی به خاطر روابط و رغبت‌‌اش به امریکا.

2- بحرانی ساختن نرخ نفت به شکل سرسام‌آور که همین اکنون بحرانی است و بازار نفت را از یک رکود می‌هراساند تا کشورهای نفتی دیگر را آمادۀ پیوستن به چنین پیمان دل‌خواه امریکا کند.

3- مشغولیت و سراسیمه‌گی دنیا؛ مخصوصاً کشورهای اروپایی از ویروس کرونا امکان این را به وجود می‌آورد که آن‌ها آمادۀ قبول هر نوع عمل سیاسی و اقتصادی شوند.

پلانی را که امریکا تلاش دارد روی دست گیرد را یادآور شدیم، در جنگ سال 1973م، که  بین مصر و سوریه از یک‌طرف و با یهود دیگر صورت گرفته بود، با ملک فیصل چنین عملی را اجرا نمود. وقتی‌که فیصل قصد نمود جریان نفت را موقتاً برای کشورهای اروپایی کاهش دهد، قیمت  آن بالا رفت. چیزی را که امریکا برای جدایی دالر از طلا استخدام نمود، باعث شد که کار و بار تجارت نفت با دالر شود؛ مگر در این مرحله تیر به هدف نخورده، عوض بالا رفتن نرخ برعکس قیمت نفت پائین آمد و کشورهای صادرکننده را واداشت که برای بهره‌گیری خود به هر قیمتی‌که باشد معامله نمایند.

حقیقت آن است که وضعيت بین‌المللی برعکس تقاضای ترامپ و سیاست‌اش می‌باشد. شايد تغییرات قابل ملاحظه در سیاست نفتی جهان به وجود نيايد. ویروس کرونا سبب از هم‌پاشی نظام مالی و اقتصادی می‌گردد. چنان‌چه از زبان اکثر حکام جهان در مورد نظم جهانی و تغییرات كلى آن حرف‌هاى شنيده شده است. به علت کاهش تقاضای نفت به گونۀ بالا چه به اثر توقف شرکت‌های چینائی باشد و یا به اثر توقف وسايل حمل و نقل و عدم مصرف انرژى در جهان، توقع می‌رود که نرخ نفت را نتوانند برای جبران خسارۀ خویش بلند ببرند.

نفتی را که ترامپ و ولی‌عهد سعودی در گرو خود گرفته‌اند، ملکیت امت اسلامی است. جایز نیست که به خاطر حمایت نظام‌های کنونی به اشکال مختلف استخدام گردد. نظام موجودۀ امروزی، نظام ظالم و استبدادی‌اند، دشمنی قوی با اسلام و مسلمین دارد، نظام حاکم جنگ ظالمانه را علیه اسلام اعلان نموده است. همیشه سعی بر آن دارد اسلام را که انسان‌ها را از تاریکی‌ها خارج و به سوی روشنی رهنمایی می‌نماید را از حکومت دور کند. باید جهان از شر نظام‌های حاکم امروز رهایی یابد و به هر شکلی‌که باشد، همکاری با این‌گونه نظام جائز نبوده و لازم است که جهان از شر این نظام‌ها نجات داده شود.

برگرفته از جریده الرایه

نویسنده: دكتور محمد جيلاني

برگردان: بدرالدین حسینی