چهارشنبه, ۱۶ ذیقعده ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۵/۱۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
بسم الله الرحمن الرحيم

رابطه قانون اساسی با عقیده؛ اعلامیه قانون اساسی در سوریه به‌عنوان نمونه

ترجمه

اروپا در دوران قرون وسطی عقیده تحریف‌شده نصرانیت را پذیرفته بود؛ عقیده‌ای که به حاکم حق قانون‌گذاری می‌داد و قوانین و تمام اقدامات او را دارای قداستی می‌دانست که مانع از بازخواست و تغییر آن می‌شد؛ چیزی که به «تفویض الهی» معروف است و به این معناست که پادشاه نماینده اراده الله سبحانه‌و‌تعالی بر روی زمین است؛ بنابراین، عقیده تحریف‌شده نصرانیت، اساس مشروعیت‌بخشیدن به صدور قوانین از سوی پادشاه بود و آن قوانین را برای پیروان الزام‌آور می‌کرد.

این امر، استبداد به نام دین را پایه‌ریزی کرد و به سبب آن و ظلم‌هایی که به‌دنبال داشت، نزاعی میان رجال کلیسا و اندیشمندانی که خواهان رهایی از فساد حاکم و سلطه او همراه با کلیسا بر زندگی و مقدرات مردم بودند، درگرفت. این نزاع در نهایت به پذیرش عقیده جدایی دین از زندگی از سوی مردم انجامید و قوانین تنظیم‌کننده روابط میان افراد یا بین آن‌ها و دولت، از سوی مجلسی قانون‌گذاری صادر می‌گردید که اراده مردم را نمایندگی می‌کرد و سیادت از آنِ مردم بود نه از آنِ دین.

اگر به آغاز اسلام و بعثت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم بازگردیم، می‌بینیم که اهل یثرب پس‌ازآن‌که اسلام را با عقیده و شریعتش پذیرفتند و پس‌ازآن‌که انصار در بیعت عقبه دوم به رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم نصرت دادند و پس از هجرت به مدینه، رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم «وثیقه مدینه» را تدوین کرد؛ که همان قانون اساسی تنظیم‌کننده زندگی در مدینه منوره بود.

در سوریه، رهبری مرحله انتقالی در تاریخ ۱۳/۳/۲۰۲۵ اعلامیه‌ای قانون اساسی صادر کرد که شامل ۵۳ ماده قانونی بود و عقیده سرمایه‌داری سکولار را تثبیت می‌کرد؛ همان عقیده‌ای که نظام اسد بر پایه آن استوار بود و علیه آن انقلاب کرده بودیم تا سرنگونش کنیم. بااین‌حال، آنچه پس‌ازآن رخ داد، نشان می‌دهد که طاغوت سقوط کرد، اما قانون اساسی‌اش سقوط نکرد.

اگر به برخی مواد آمده در این اعلامیه نگاهی بیندازیم، تناقض آشکاری را درمی‌یابیم:

در ماده اول آمده است که «جمهوری عربی سوریه، کشوری مستقل با حاکمیت کامل است و واحدی جغرافیایی و سیاسی است که تجزیه‌ناپذیر بوده و واگذاری هیچ بخشی از آن جایز نیست». این ماده نظام حکومتی جمهوری را تثبیت می‌کند که برگرفته از سکولاریسم است و قانون‌گذاری در آن از سوی بشر انجام می‌گیرد، نه از جانب الله سبحانه‌و‌تعالی. درحالی‌که ایمان به الله سبحانه‌و‌تعالی مستلزم ایمان به‌حق انحصاری او در تشریع است: «أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ» «آگاه باشید که تنها او می‌آفریند و تنها او فرمان می‌دهد. بزرگوار و جاویدان و دارای خیرات فراوان، الله سبحانه‌و‌تعالی است که پروردگار جهانیان است».

در واژه دوم «عربی»، تعصب قومی‌ای تثبیت‌شده که میان مسلمانان براساس قومیت‌ها و نژادهایشان تفرقه می‌افکند و با سخن رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم مخالف است که فرمودند: «هیچ برتری‌ای برای عرب بر عجم و برای عجم بر عرب و برای سفید بر سیاه و برای سیاه بر سفید نیست، مگر به تقوا». قوم‌گرایی میان مسلمانان در حقوق و وظایف برابری برقرار نمی‌سازد؛ در آن چارچوب، مسلمان عرب حق دارد آنچه را که مسلمان بربر یا ترک ندارد و بر او واجب است آنچه را که بر دیگران واجب نیست.

در واژه سوم «سوری»، ملی‌گرایی پَست تثبیت‌شده که میان فرزندان امت تفرقه می‌افکند و وفاداری را به خاک و در چارچوب مرزهایی محدود می‌سازد که استعمارگر کافر برای تکه‌تکه کردن امت رسم کرده است.

اگر به ادامه ماده بپردازیم که می‌گوید: (... کشوری مستقل با حاکمیت کامل است و واحدی جغرافیایی و سیاسی به‌شمار می‌رود که تجزیه‌ناپذیر است و واگذاری هیچ بخشی از آن جایز نیست)، باید پرسید: آیا این کشور از فشارهای نظام بین‌الملل مستقل است یا این‌که از سایر سرزمین‌های اسلامی جدا شده است؟! بنابراین این «استقلال» در واقع تثبیت همان جدایی‌ای است که استعمار غربی در توافق‌نامه سایکس‌پیکو پایه‌گذاری کرد. همگان می‌گویند که دشمنان با ما براساس قاعده «تفرقه بینداز و حکومت کن» رفتار می‌کنند، اما بسیاری درک نمی‌کنند که این حکومت‌ها خود حافظ این تفرقه‌اند، بلکه آن را تشدید نیز می‌کنند!

در ماده دوم آمده است: (دین رئیس‌جمهور اسلام است و فقه اسلامی منبع اصلی قانون‌گذاری است). عبارت «منبع اصلی» به این معناست که اسلام یکی از منابع قانون‌گذاری است که این خود به معنای پذیرش وجود منابع دیگر نیز هست و این اتهامی ضمنی به شریعت اسلامی است که گویی ناقص است و همه احکام لازم برای زندگی انسان را در بر ندارد؛ درحالی‌که این با فرموده الله سبحانه‌و‌تعالی ناسازگار است: «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ» «و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که روشنگر هر چیزی باشد و راهنما و رحمت و بشارت برای مسلمانان». اگر کمبودی هست، در واقع کمبود در فهم احکام اسلامی است که زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را تنظیم می‌کنند، یا ناتوانی در اجتهاد برای استخراج آن‌هاست.

با گذر به فصل سوم از اعلامیه قانون اساسی:

نخست: مجلس قدرت قانون‌گذاری را اعمال می‌کند: در این بخش، مخالفتی مستقیم و آشکار با عقیده اسلامی وجود دارد؛ و دلیل آن سخن رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم است، زمانی که آیه «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَـهاً وَاحِداً لَّا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» «احبار و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به‌جای الله سبحانه‌و‌تعالی، به خدایی گرفتند؛ با آن‌که مأمور نبودند جز آن‌که تنها الله سبحانه‌و‌تعالی یگانه را بپرستند. خدایی جز او نیست. منزّه است او از آنچه شریکش می‌گردانند» را تلاوت می‌کردند که عُدی بن حاتم که پیش از اسلام نصرانی بود، بر ایشان وارد شد و گفت: «ای رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم، ما آن‌ها (احبار و رهبان) را عبادت نمی‌کردیم!»، رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم فرمودند: «آیا آن‌ها حرام را حلال و حلال را حرام نمی‌کردند؟» گفت: بله فرمودند: «و شما از آن‌ها پیروی نمی‌کردید؟» گفت: بله فرمودند: «پس این است عبادت شما از آن‌ها» و این بیان رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم از معنای عبادت است؛ یعنی اطاعت و تسلیم در برابر قانون‌گذار؛ بنابراین، مجلس در حکم مجلسی از اربابانی است که به‌جای الله سبحانه‌و‌تعالی قانون‌گذاری می‌کنند.

ماده ۳۰ از اعلامیه قانون اساسی می‌گوید که مجلس وظایف زیر را بر عهده دارد:

الف – پیشنهاد قوانین و تصویب آن‌ها.     ب – اصلاح و لغو قوانین پیشین.

براساس این دو بند، مجلس حق دارد قوانین را پیشنهاد و تصویب کند؛ درحالی‌که در اسلام، قوانین و احکام باید با اجتهادی صحیح از منابع معتبر شریعت اخذ شود، یعنی قرآن، سنت و آنچه این دو به آن ارجاع داده‌اند، مانند اجماع صحابه و قیاس شرعی؛ اما لغو و اصلاح قوانین، افزون بر اینکه مخالف عقیده و شریعت اسلامی است، باعث می‌شود اموری که دیروز ممنوع و حرام بودند، امروز مباح و نیکو تلقی شوند. این موضوع به آشفتگی در زندگی منجر می‌شود؛ درحالی‌که طبیعت انسان به ثبات در ازدواج، مسکن، کار و تمامی روابط تمایل دارد و این ثبات تنها از راه ثبات در تشریع به‌دست می‌آید؛ اما تغییر در تشریع، زندگی را به تنگی و مشقت می‌کشاند. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىَ» «و هر کس از یاد من روی‌گردان شود، قطعاً زندگی تنگی خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور می‌کنیم».

اگر بخواهیم تمام مواد موجود در این اعلامیه قانون اساسی را بررسی کنیم، مجالی برای بیان همه تخلفات شرعی آن نخواهد ماند؛ از همین‌رو، به آنچه یاد شد بسنده می‌کنم.

من خطاب خود را به امت عظیم، به‌ویژه اهل انقلاب شام، چنین می‌گویم: ما برای مدت طولانی زیر سلطه حکومت‌هایی زیسته‌ایم که ما را با مفاهیم غربی و عقیده سکولار آن تغذیه می‌کردند، همراه با گمراه‌سازی عمدی و نادان‌سازی نظام‌مند نسبت به مفاهیم اسلامی، به‌ویژه در آنچه به نظام‌های حکومت، اقتصاد و اجتماع مربوط می‌شود؛ تا آنجا که شکل دولت در اسلام و نظام حکومتی آن برای بسیاری از مسلمانان بیگانه و حتی در نظر برخی، غیرقابل‌پذیرش شده است.

پیام من به مدیریت مرحله کنونی در سوریه این است که هنوز فرصت جبران وجود دارد و بازگشت از خطا فضیلتی است بزرگ. بازگشت شما به پذیرش قانون اساسی مبتنی بر عقیده اسلامی و اجرای شریعت آن، واجبی است از سوی الله سبحانه‌و‌تعالی، همان خدایی که اهل انقلاب را تنها به فضل و نصرت خود یاری کرد؛ پس خیر خود را به الله سبحانه‌و‌تعالی نشان دهید.

پذیرش قانون اساسی اسلامی، وظیفه‌ای است بر عهده شما، به‌پاس وفاداری به عهدی که با مجاهدان و شهیدان ما بسته‌اید؛ عهدی که نباید در آن دگرگونی یا انحرافی باشد تا در شمار کسانی باشید که: «مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا» «از میان مؤمنان مردانی هستند که به آنچه با الله سبحانه‌و‌تعالی بر آن پیمان بستند وفا کردند؛ پس برخی از آنان به عهد خود وفا کردند و برخی هنوز در انتظارند و هیچ دگرگونی در عهد خود ندادند». تنها از این راه است که وظیفه شکرگزاری از الله سبحانه‌و‌تعالی برای نصرتش ادا می‌شود و جان‌فشانی‌ها حفظ می‌گردد تا در آستانه‌های نظام بین‌الملل به هدر نرود. چراکه رضایت الله سبحانه‌و‌تعالی تنها با اجرای شریعت او به‌دست می‌آید و رضایت غرب تنها از مسیر پیروی از عقیده و شریعت اوست: «وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ» «و هرگز یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد تا آنکه از آیین آن‌ها پیروی کنی. بگو: همانا هدایت، هدایت الله سبحانه‌و‌تعالی است؛ و اگر پس‌ازآن دانشی که به تو رسیده، از خواسته‌های آنان پیروی کنی، هرگز برای تو از سوی الله سبحانه‌و‌تعالی یاوری و پشتیبانی نخواهد بود».

بی‌گمان در این یادآوری، عبرتی است برای آن‌که دلی دارد یا گوش فرا می‌دهد، درحالی‌که حاضر و هوشیار است؛ و ستایش از آنِ پروردگار جهانیان است.

برگرفته از شماره ۵۴۶ جریده الرایه

Last modified onچهارشنبه, 14 می 2025

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه