جمعه, ۱۰ ذیحجه ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۶/۰۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

جواب سوال

به جواب حسین حمایس

سوال:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

امير و دوست ما! الله سبحانه وتعالی از شما راضی باشد و همان طوری‌که کتاب و اولیای خود را حفظ می‌کند، شما را نیز حفظ نماید!

در كتاب"دوسیة ازالة الاتربة عن الجذور" صفحۀ 58 فقرۀ اول حدیث: «الْحَلاَلُ بَيِّنٌ وَالْحَرَامُ بَيِّنٌ... وَمَنْ وَقَعَ فِي الشُّبُهَاتِ كَرَاعٍ» وارد شده است؛ به نظر می‌رسد که از این حدیث جملۀ "وقع فی الحرام" ساقط شده است. امیدوارم لطف نموده در این مورد جواب دهید! الله سبحانه وتعالی شما را حفظ نموده و شما بزرگوار را در پناه خود داشته باشد، با احترامات فراوان!

جواب:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

الله سبحانه وتعالی از بابت این دعای نیک، صدق و کلام زیبایی‌که دارید، به شما برکت دهد و شما را از هر بدی و شر محفوظ بدارد!  

نسبت به حدیث شریف: «الْحَلاَلُ بَيِّنٌ وَالْحَرَامُ بَيِّنٌ...» آنچه ما در "الکراسة" ذکر نمودیم، حدیث بخاری است که به لفظ زیر آمده است: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«الْحَلاَلُ بَيِّنٌ وَالْحَرَامُ بَيِّنٌ، وَبَيْنَهُمَا مُشَبَّهَاتٌ لاَ يَعْلَمُهَا كَثِيرٌ مِنْ النَّاسِ، فَمَنْ اتَّقَى الْمُشَبَّهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ وَعِرْضِهِ، وَمَنْ وَقَعَ فِي الشُّبُهَاتِ كَرَاعٍ يَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى يُوشِكُ أَنْ يُوَاقِعَهُ، أَلاَ وَإِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمىً، أَلاَ إِنَّ حِمَى اللَّهِ فِي أَرْضِهِ مَحَارِمُهُ أَلاَ وَإِنَّ فِي الْجَسَدِ مُضْغَةً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ كُلُّهُ وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ كُلُّهُ أَلاَ وَهِيَ الْقَلْبُ» (رواه بخاری)

ترجمه: حلال آشکار است و حرام نیز آشکار است؛ اما در میان این دو امور مشتبه و پوشیده‌ای است که بسیار از مردم آن‌ها را نمی‌دانند. هرکس از این مشتبهات تقوی کرد، در حقیقت دین و آبرویش را پاک نگهداشته و کسی‌که در این مشتبهات وارد گردید، مانند چوپانی است که در اطراف حریمی واقع شده که هر لحظه امکان دارد که داخل آن شود، آگاه باشید که هر پادشاه حریمی دارد و حریم الله (سبحانه وتعالی) در زمینش محارم آن است؛ آگاه باشید که در جسد آدمی پارچۀ گوشتی است که هرگاه این پارچۀ گوشت اصلاح گردد، همۀ جسدش اصلاح می‌گردد و وقتی این پارچۀ گوشت فاسد گردد، همۀ جسدش فاسد می‌گردد، بدانید که این پارچۀ گوشت همانا قلب است.

اما در مورد ملاحظه شما در مورد سقوط کلمۀ "وَقَعَ فِی الحَرَام" است باید گفت که این کلمه در بخاری ذکر نیست؛ بلکه در روایت مسلم چنین ذکر شده است: صحيح مسلم (8/ 290) 2996 – حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نُمَيْرٍ الْهَمْدَانِيُّ حَدَّثَنَا أَبِي حَدَّثَنَا زَكَرِيَّاءُ عَنْ الشَّعْبِيِّ عَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:

«سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ يَقُولُ «وَأَهْوَى النُّعْمَانُ بِإِصْبَعَيْهِ إِلَى أُذُنَيْهِ إِنَّ الْحَلَالَ بَيِّنٌ وَإِنَّ الْحَرَامَ بَيِّنٌ وَبَيْنَهُمَا مُشْتَبِهَاتٌ لَا يَعْلَمُهُنَّ كَثِيرٌ مِنْ النَّاسِ فَمَنْ اتَّقَى الشُّبُهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ وَعِرْضِهِ وَمَنْ وَقَعَ فِي الشُّبُهَاتِ وَقَعَ فِي الْحَرَامِ كَالرَّاعِي يَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى يُوشِكُ أَنْ يَرْتَعَ فِيهِ أَلَا وَإِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمًى أَلَا وَإِنَّ حِمَى اللَّهِ مَحَارِمُهُ أَلَا وَإِنَّ فِي الْجَسَدِ مُضْغَةً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ كُلُّهُ وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ كُلُّهُ أَلَا وَهِيَ الْقَلْبُ»

ترجمه: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرمودند: در حالی‌که نعمان دو انگشت خود را به طرف گوش‌هایش بالا کرد، گفت بدون شک حلال آشکار است و حرام نیز آشکار است؛ اما در میان این دو امور مشتبه و پوشیده‌ای است که بسیاری از مردم آن را نمی‌دانند. هرکس از این اشیاء مشتبه و پوشیده پرهیز نمود، در حقیقت دین و آبرویش را حفظ نموده و هرکس در این اشیاء مشتبه و پوشیده داخل گردد، انگار که در حرام واقع شده است، مانند چوپانی‌که گوسفندانش را در اطراف حریم می‌چراند و نزدیک است که در این حریم واقع گردد؛ آگاه باشید که برای هر پادشاه حریمی است و حریم الله سبحانه وتعالی محارم آن است. آگاه باشید که در جسد انسان پارچۀ گوشتی است، وقتی این پارچۀ گوشت اصلاح شد، همۀ جسدش اصلاح می‌شود و هرگاه این پارچۀ گوشت فاسد شد، همۀ جسدش فاسد می‌شود. بدانیدکه این پارچۀ گوشت همانا قلب است.

چنانچه شما می‌بینید، بخاری این جمله را در روایت خود ذکر نکرده است؛ اما هردو روایت صحیح است. در فتح الباری از روایت بخاری چنین آمده است:

فتح الباري لابن حجر (1/ 82) 50 - حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ حَدَّثَنَا زَكَرِيَّاءُ عَنْ عَامِرٍ قَالَ سَمِعْتُ النُّعْمَانَ بْنَ بَشِيرٍ يَقُولُ:

«سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ يَقُولُ الْحَلَالُ بَيِّنٌ وَالْحَرَامُ بَيِّنٌ وَبَيْنَهُمَا مُشَبَّهَاتٌ لَا يَعْلَمُهَا كَثِيرٌ مِنْ النَّاسِ فَمَنْ اتَّقَقَى الْمُشَبَّهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ وَعِرْضِهِ وَمَنْ وَقَعَ فِي الشُّبُهَاتِ كَرَاعٍ يَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى يُوشِكُ أَنْ يُوَاقِعَهُ أَلَا وَإِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمًى أَلَا إِنَّ حِمَى اللَّهِ فِي أَرْضِهِ مَحَارِمُهُ أَلَا وَإِنَّ فِي الْجَسَدِ مُضْغَةً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ كُلُّهُ وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ كُلُّهُ أَلَا وَهِيَ الْقَلْبُ» (أخرجه البخاری)

ترجمه:شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرمودند: بدون شک حلال آشکار است و حرام نیز آشکار است، اما در میان این دو، امور مشتبه و پوشیده‌ای است که بسیاری از مردم آن را نمی‌دانند. هرکس از این امور مشتبه و پوشیده پرهیز نمود، در حقیقت دین و آبرویش را حفظ نموده و هرکس در این امور مشتبه و پوشیده داخل گردید، انگار در حرام واقع شده است؛ مانند چوپانی‌که گوسفندانش را در اطراف حریمی می‌چراند و نزدیک است که در این حریم واقع گردد. آگاه باشید که برای هر پادشاه حریمی است و حریم الله (سبحانه وتعالی) در زمنیش محارم آن است. آگاه باشید که در جسد انسان پارچۀ گوشتی است، وقتی این پارچۀ گوشت اصلاح شد، همۀ جسدش اصلاح می‌شود و هرگاه این پارچۀ گوشت فاسد شد، همۀ جسدش فاسد می‌شود. بدانید که این پارچۀ گوشت همانا قلب است.

کلمۀ "کراع یرعی" به همین شکل در تمام نسخه‌های بخاری جواب شرط محذوف است. اگر"مَن" شرطیه ظاهر باشد؛ اما در روایت دارمی که از ابونعیم شیخ بخاری نقل شده است، به ثبوت"مَن" ذکر شده و گفته است: «وَمَنْ وَقَعَ فِي الشُّبُهَات وَقَعَ فِي الْحَرَام، كَالرَّاعِي يَرْعَى» هم‌چنان ممکن است اِعراب"مَن" در سیاق بخاری موصول باشد که در آن حذف نباشد که در این صورت تقدیر چنین می‌شود: «وَاَلَّذِي وَقَعَ فِي الشُّبُهَات مِثْل رَاعٍ يَرْعَى» اما حالت اول بهتر است به خاطر ثبوت محذوف که در صحیح مسلم و غیر آن از طریق زکریا روایت شده است که آن را تخریج نموده و از جملۀ‌شان مولف نیز است. بنابر این، "كَرَاعٍ يَرْعَى" جملۀ مستأنفه‌ای است که بر سبیل تمثیل  به خاطری آگاهی دادن شاهد، به شکل غائب وارد شده است... نکته... ابن عون در اخیر این حدیث گفته است: این مثال را نمی‌دانم که از قول رسول الله صلی الله علیه وسلم است و یا از قول شعبی، و شاید دلیل و حکمت حذف جملۀ"وَقَعَ فِي الْحَرَام" در روایت بخاری باشد تا ماقبل مثال مرتبط به آن باشد و دعوی ادراج سالم بماند و از چیزی‌که عدم ادراج را تقویت می بخشد، روایت ماضی ابن حبان است. هم‌چنان ثبوت مثال مرفوعاً از ابن عباس و عماربن یاسر روایت شده است.»

امیدوارم که به همین مقدار کافی باشد. الله سبحانه وتعالی از همه داناتر و حکیم‌‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

9 رمضان1445هـ.ق.

موافق به 19مارچ2024م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

در حالی‌که جنگ ویرانگر رژیم یهود با حمایت فاسقانه‌ی امریکایی‌غربی علیه مردم غزه بیش از پنج ماه است که ادامه دارد و قربانیان آن به بیش از صد‌ها هزار شهید و مجروح برعلاوه‌ی نابودی بسیاری از منازل مسکونی آن می‌رسد؛ در مورد راه حل‌‌های بعد از ختم جنگ غزه، گفتگو‌‌های زیادی وجود دارد، این‌که از نظر سیاسی با توجه به نقشه‌‌های دولت‌های استعمارگر به سرکردگی امریکا چه چیز‌هایی پیش خواهد آمد؟ از این طرح‌‌ها و راه‌حل‌‌ها، چه انتظاری می‌رود؟ آیا ممکن است کرانه‌ی باختری به همین شکل باقی بماند و غزه اشغال نظامی شود یا این‌که دولت غیرنظامی در کرانه‌ی باختری و غزه بوجود خواهد آمد؟ یا این‌که کرانه‌ی باختری به حال خود باقی خواهد ماند و غزه تحت مدیریت بین‌المللی و عربی یا مانند کرانه‌ی باختری خودگردان خواهد بود؟ راه‌حل درست چیست؟ سپاس از شما!

جواب:

اولاً: پیش از جواب به سوالات فوق، موارد زیر را بررسی می‌کنیم:

نخست:‌ چند نکته‌ی مهم درباره‌ی سرزمین مبارک فلسطین:

1. معلوم است که وعده‌ی بالفور وزیر خارجه انگلیس که همراه با نامه مورخ 2/11/1917م به لورد روچیلد، شامل حمایت دولت انگلیس از ایجاد وطن ملی برای یهودیان در فلسطین بود، این وعده در آخرین روز‌های شکست خلافت عثمانی در جنگ جهانی اول به دلیل خیانت برخی از مردان عرب و تُرک بوده است. سال‌‌ها قبل از آن، هرتزل، نماینده‌ی جوامع صهیونیستی مورد حمایت بریتانیا، در 18 /۵/ 1901 درخواستی را به خلیفه عثمانی تقدیم کرده بود و در آن زمان تلاش کرد تا با ارائه‌ی پیشنهاد‌های بزرگ مالی، برای جبران کسری بودجه خلافت در ازای اعطای زمین در فلسطین به آن‌ها از بحران مالی که خلافت عثمانی از آن رنج می‌برد، سوء استفاده کند؛ اما خلیفه عبدالحمید در جواب هرتزل پاسخِ محکم و حکیمانه‌ای داشت: «من نمی‌توانم حتی یک وجب از سرزمین فلسطین را ر‌ها کنم، چون زمین شخصی من نیست؛ بلکه سرزمین امت اسلامی است.‌ مردم من برای این سرزمین جنگیدند و آن را با خون‌شان آبیاری کردند. یهودیان پول‌‌های خود را نگهدارند؛ اگر روزی خلافت از هم پاشید، آن زمان می‌توانند فلسطین را بدون قیمت بگیرند؛ ولی تا من زند‌ه‌ام این اتفاق نخواهد افتاد.» خلیفه اهل بینش،‌ بصیرت و آینده‌نگری بود و در رأی و نظرش درست گفت؛ زیرا بعد از سقوط خلافت، فلسطین بدون هیچ بهایی در اختیار یهودیان قرار گرفت! بدین ترتیب، داستان تجاوز به فلسطین و آوارگی و کشتار مردم آن آغاز شد و آنچه خلیفه عبدالحمید رحمه الله انتظار داشت، تحقق یافت و سقوط خلافت در سال (1342 هـ ق - 1924م) توسط غرب به رهبری بریتانیا در آن زمان با همکاری خائنانی از اعراب و ترک‌‌ها، صورت گرفت و این سقوط، مقدمه‌ی واقعه‌ی شوم تأسیس رژیم منفور و مسخ شده یهودی در فلسطین بود.

2. بعد از آن امریکا عملاً پس از جنگ جهانی دوم وارد خط شد و به طور مؤثری به صدور قطعنامه‌ی شماره 181 شورای امنیت مبنی بر تقسیم فلسطین در نوامبر 1947 کمک کرد و در پذیرش صهیونیزم یهودی با انگلیس و تمام اروپا شروع به رقابت نمود. بایدن در سخنانی‌که در مراسم جشن روز روشنایی یهودیان (حنوکا) در کاخ سفید ایراد کرد، گفت: «برای صهیونیست بودن، لازم نیست یهودی باشید و من یک صهیونیست هستم.» (منبع: الشرق الاوسط، 12/12/2023 م) هنگامی‌که بایدن، رئیس جمهور امریکا در تاریخ 18/10/2023 پس از عملیات طوفان الاقصی از تل آویو بازدید کرد، با مقامات آنجا دیدار نموده گفت: «اسرائیل باید دوباره به مکان امن برای یهودیان تبدیل گردد و اگر اسرائیل وجود نمی‌داشت، ما برای ایجاد آن تلاش می‌کردیم.» او گفت که: «در این هفته از کنگره‌ی امریکا یک بسته‌ی کمکی بی‌سابقه برای اسرائیل می‌خواهد... ما خاموش نخواهیم ماند، نه امروز، نه فردا و نه هرزمان دیگری.» (منبع: الجزیره 19/10/2023 ) این نشان می‌دهد که امریکا جنگ را آغاز می‌کند و رژیم یهود بدون حمایت خارجی، به ویژه حمایت نامحدود امریکا نمی‌تواند آن جنگ را ادامه دهد؛ زیرا مانند موجودی است که خودش به تنهایی ایستاده نمی‌تواند. رژیم یهودی شکست خود را با دستان خود ترسیم می‌کند؛ زیرا بدون ریسمان و امانی از جانب مردم، قادر به جنگیدن نیست. چنانکه الله قوی و عزیز می‌فرماید:

﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ﴾ [آل‌عمران: 112]

ترجمه:‌ آنان هر‌کجا یافت شوند، (مُهر) خواری بر ایشان خورده است؛ مگر (این‌که از روش ناپسند خود دست بردارند و در اعمال خویش تجدیدنظر کنند و) با پیمان الله (سبحانه وتعالی، یعنی رعایت قوانین شریعت) و پیمانی از مردم (برخوردار گردند).

آنان ریسمان الله سبحانه وتعالی را برید‌ه اند و تنها چیزی‌که برای‌شان باقی مانده است، ریسمان حمایتی مردم امریکا، اروپا و مزدوران آن‌ها از حاکمان خائن سرزمین‌‌های اسلامی هستند که کوچک‌ترین اقدامی در مقابل تجاوزات وحشیانه‌ی یهود نکردند، بلکه بهترین اقدام آن‌ها کاری کسی است که ایستاده و شهدا و مجروحان را حساب می‌کند! هم‌چنین نشان می‌دهد که امریکا این رژیم را پایگاه اصلی خود می‌بیند تا از طریق آن با امت اسلامی مبارزه نماید و از وحدت و تشکیل دولت آن یعنی خلافت جلوگیری کند.

3. یهودیان بعد از عقب‌نشینی از غزه در 15/۸/ 2005 چندین بار تهاجمات وحشیانه‌ای را علیه غزه آغاز کردند تا این‌که عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر  سال 2023 آغاز شد که با نفوذ مجاهدین به تأسیسات آن، بینی دشمن را شکست و صد‌ها نفر از سربازانش را تا حدود 1200 تن کشت و تعداد زیادی از سربازانش را اسیر کرد. دشمن با پاسخ وحشیانه‌ی بی‌سابقه‌ای به غزه حمله کرد که بیش از 5 ماه است ادامه دارد و اکثر منازل مسکونی آن را ویران نمود، بیمارستان‌‌ها را مورد هدف قرار داد، مریضان را کشت و زنده‌‌ها را ربود و هم‌چنین مدارسی را که مردم غزه به آن پناه برده بودند، بمباران کرد و تاجایی‌که تعداد شهدا به بیش از 31000 نفر رسیده که بیشتر آنان کودکان و زنان بودند و تعداد مجروحان به بیش از 70 هزار نفر رسیده است. دشمن با جلوگیری از رسیدن کمک، غذا، آب و مواد اولیه به مردم، سیاست فشار گرسنه‌گی را دنبال می‌کند تا مجاهدین را برای آزادی زندانیان تحت فشار قرار دهد. جنگ او یک نسل‌کشی به معنای واقعی کلمه بوده که توسط حمایت غرب، طرف‌‌های امریکایی و اروپایی و پیروان آن‌ها به انجام این کار تشویق می‌شود و رهبران غربی برای اظهار حمایت مطلق جهت زیارت از این رژیم یهودی، به خاطر جنگ نابودگر که علیه غزه به راه انداخته است، هجوم آوردند.

4. سکوت نظام‌‌های سرزمین‌‌های عربی و اسلامی نیز او را جرئت داده است؛ زیرا برخی از آن‌ها به جای بسیج ارتش برای حمایت از مردم غزه، حمله‌ی مجاهدین را محکوم کردند و به روابط خود با رژیم یهود چنان ادامه دادند که گویا هیچ اتفاقی نیفتاده باشد. کشور‌های که در گذشه به دنبال عادی‌سازی روابط با یهود بودند، همان‌طور کشورهای جدید به عادی‌سازی روابط خود با دشمن ادامه دادند، روابط خود را قطع نکردند، خیانت عادی‌سازی روابط را کنار نگذاشتند و معاهده‌‌ها و توافقات با رژیم یهودی را مانند کمپ دیوید با نظام مصر و وادی عربه با نظام اردن را لغو نکردند. یعنی حتی اندکی از وضعیت جنگی را هم انجام ندادند. علاوه بر این، تجاوزات وحشیانه‌ی یهودیان هیچ تأثیری بر روابط تجاری با تعدادی از این کشور‌ها نگذاشت. عبدالقادر اورال اوغلو وزیر حمل و نقل ترکیه به تاریخ ۱۱/۱/2024 اعتراف کرد که «حدود 701 کشتی از 7 اکتبر تا 31 دسامبر 2023 از بنادر ترکیه به سمت (اسرائیل) حرکت کردند» یعنی به طور اوسط ​​تقریباً 8 کشتی در روز. (منبع: الجزیره ۱۱/۱/2024) برخی از این کشور‌ها نه تنها در پاسخ به تجاوزات غزه از غزه اعلام حمایت نکردند، بلکه به حمایت از سربازان خودشان نیز اعلام جنگ نکردند، چنانچه رژیم یهودی پایگاه‌‌های ایران در سوریه را هدف قرار داد و تعداد زیادی از سربازانش را کشت، اما ایران بر علیه او اعلان جنگ نکرد!

5. از جانب دیگر، امریکا اظهارات خود را بر راه‌حل دو کشور متمرکز کرده و در عین حال مشتاق موجودیت رژیم یهودی است و از همه اقدامات وحشیانه‌ی آن دفاع و حمایت می‌کند؛ اما می‌ترسد که امریکا آنچه را از جایگاه اخلاقی‌اش باقی مانده است از دست بدهد، گویا که اخلاق داشته باشد! بایدن گفت: «هیچ بازگشتی به وضعیت موجود مانند 6 اکتبر وجود ندارد و این به معنای اطمینان از ناتوانی حماس در ایجاد وحشت در اسرائیل است. این یعنی هرگاه این بحران پایان ‌یابد، باید چشم‌اندازی برای آینده وجود داشته باشد. از دیدگاه ما، باید یک راه‌حل، دو دولت باشد که به معنای تلاش متمرکز برای همه طرف‌ها است. (منبع: وب سایت امریکایی CNN، 25/10/2023) وی در 12/12/2023 گفت: «در نقاط مختلف جهان ترس واقعی وجود دارد که امریکا جایگاه اخلاقی‌اش را به دلیل حمایت از (اسرائیل) از دست دهد.» (منبع: الجزیره، 12/12/2023)

اما او بر سیاست امریکا تأکید کرد و گفت: «او هرگز اسرائیل را ر‌ها نخواهد کرد و دفاع از اسرائیل بسیار مهم است. هیچ خط سرخی با متوقف کردن همه سلاح‌‌ها از آن‌ها وجود ندارد. بنابراین، یک گنبد آهنی برای محافظت از آن‌ها وجود دارد.» (منبع: اس ان بی سی امریکایی ۹ /۳/2024) مبتنی بر همین علت است که امریکا، با وجود روابط پرتنش بایدن با نتانیاهو به دلیل نزدیکی او به ترامپ، رقیب انتخاباتی بایدن، از رژیم یهودی حمایت می‌کند.

امریکا هم‌چنین در تلاش است تا با وادار کردن رژیم سعودی برای به رسمیت شناختن رژیم یهودی و عادی سازی با آن را جهت پذیرش راه‌حل دو دولت وسوسه کند. فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر خارجه‌ی عربستان سعودی در کنفرانس داووس گفت: «در صورت حل بحران فلسطین، عربستان ممکن است روابط صلح با (اسرائیل) را برقرار کند.» (منبع: ایندیپندنت20/1/2024) قبل از آن، بن سلمان ولیعهد نظام سعودی در 21 /۹/2023م در مصاحبه‌ای با شبکه‌ی امریکایی فاکس نیوز گفت: «هر روز به عادی‌سازی روابط با اسرائیل نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌شویم.» در 26/۹/ 2023، محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی، نایف السدیری سفیر عربستان سعودی را در مقر خود در رام الله پذیرایی کرد. وی  پیش از این از طریق نقطه رصد یهودیان به عنوان مقدمه‌ای برای عادی‌سازی روابط با رژیم یهودی به بهانه‌ی این‌که سفیر فوق العاده و غیر مقیم در فلسطین و سرقونسل در قدس است، وارد کرانه‌ی باختری شد.

 ثانیاً  به جواب سوال مطرح‌شده پیرامون انتظارات نقشه‌‌ها و طرح‌‌های امریکا و رژیم یهود بعد از ختم جنگ غزه می‌پردازیم:

1. تسلیم نوار غزه به تشکیلات خودگردان فلسطین در چارچوب راه‌حل دو دولت: امریکا این راه‌حل را فقط لفظی می‌خواهد نه فعلی، یعنی وی با کلمات بازی خود را به پیش می‌برد. بایدن می‌خواهد تا غزه خلع سلاح و غیر نظامی شود نه یک دولت مستقل، (جوبایدن، رئیس‌جمهور امریکا –دیروز جمعه- اظهار داشت که وی در مورد مسئلۀ راه‌حل دو دولت با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل گفتگو کرده است و او مخالفتی با این راه‌حل ندارد. بایدن در اظهارات خود برای روزنامه‌نگاران افزود که الگو‌های متعددی با اشاره به این‌که چندین کشور در سازمان ملل نیرو‌های مسلح ویژه ندارند، برای راه‌حل دو دولت وجود دارد... (منبع: الجزیره 04/ 01/ 2024) یعنی بایدن به راه‌حل دو دولتی از این الگو‌ها اشاره کرد که فاقد نیرو‌های مسلح است! با وجود این، رژیم یهود حتی به این طرح امریکا موافقت نکرد. (در کنفرانس مطبوعاتی که آناتولی دنبال کرد، نتانیاهو سخت اظهار داشت که تل آویو «به شکل قاطع ایجاد دولت یک‌جانبه‌ی فلسطینی را نمی‌پذیرد» (منبع: آناتولی، 18/2/2024) در هر صورت راه‌حل ایجاد دو دولت که اداره امریکا آن را پیشنهاد می‌کند، هرگونه که باشد، تطبیق آن بدون دستور جدی امریکا امکان‌ناپذیرست.. اداره بایدن بالای نتانیاهو و حکومتش به سبب انتخابات ریاست‌جمهوری آینده امریکا فشار وارد نمی‌کند؛ زیرا وی به آرایی یهودیان در انتخابات و به پول لابی یهودی در کمپاین انتخاباتی‌اش نیازمند است؛ به ویژه این‌که رقیبش ترامپ به شدت از رژیم یهود حمایت می‌کند. اما اروپا و بریتانیا، هردوی شان تابع نقشه‌‌های امریکا هستند. اما درخواست حکام سرزمین‌‌های اسلامی مبنی بر ایجاد دو دولت، خیانتی بیش نبوده که تفاوتی با خواست امریکا یعنی خلع سلاح شدن غزه و محروم گشتن از دولت مستقل و داشتن دولتی شبیه به حاکمیت خودگردان ندارد!

2. اشغال مجدد نوار غزه توسط رژیم یهود: بن گویر، وزیر امنیت ملی و اسموتریچ، وزیر اقتصاد از مشتاق‌ترین حامیان این طرح هستند. این دو وزیر راست افراطی استدلال می‌کنند که غیرنظامیان یهودی و هم‌چنان سربازان اشغال‌گر باید در داخل غزه بمانند و این تنها راه‌حل برای حفظ کنترل این نوار است. (و بن گویر، که رهبری یکی از احزاب کوچک ناسیونالیست در ائتلاف راست نتانیاهو را به دست دارد، در کنفرانسی گفت که بازگشت شهرک‌نشینان یهودی و ارتش، تنها راه برای اطمینان از عدم تکرار حملۀ ویران‌گری است که جنگ‌جویان حماس در 7 اکتوبر علیه اسرائیل انجام دادند. (منبع: رویترز، 29/01/2024) اما امریکا و عموم یهودیان این نظر را تأیید نمی‌کنند. «أنتونی بلینکن، وزیرخارجۀ امریکا در روز چهارشنبه تأکید کرد که اسرائیل پس از پایان جنگ فعلی علیه حماس غزه را اشغال کرده نمی‌تواند.» وی افزود: «اکنون، حقیقت این است که شاید در پایان درگیری نیاز به یک دوره انتقالی باشد... و ما توقع اشغال مجدد را نداریم و آنچه از رهبران (اسرائیل) شنیدم این است که آن‌‌ها قصد اشغال مجدد غزه را ندارند...» (منبع: الحره، 08/ 11/ 2023) این به دلیل اینست که اشغال مجدد نظامی غزه، هزینه‌‌ها و زیان‌‌های نظامی و اقتصادی بر رژیم یهود در پی خواهد داشت.

3. تدوام سیطرۀ حماس بر غزه: امریکا، اروپا و رژیم یهود نمی‌خواهند که حماس در غزه در قدرت بماند؛ زیرا آنان به این باور هستند که این امر منجر به تکرار حملات 7 اکتوبر می‌گردد. بلینکن در توکیو به خبرنگاران گفت: «حماس نمی‌تواند به اداره غزه ادامه دهد؛ زیرا این به سادگی راه را برای تکرار حملات 7 اکتوبر هموار می‌سازد.» و گالانت گفت: «حماس پس از جنگ، نوار غزه را کنترل نخواهد کرد و تل آویو در حال مجهز شدن برای کنترل آن از سوی یک "ن‌هاد بین‌المللی"  است.» (منبع: آناتولی، 18/12/2023)

4. انتقال امنیت نوار غزه از ارتش رژیم یهود به یک نیروی بین‌المللی: از جمله مواردی‌که از سوی برخی از سیاسیون امریکا روی آن بحث شد، حضور نیرو‌های بین‌المللی اعم از دولت‌‌های عرب و سایر دولت‌‌ها در غزه می‌باشد، و این موضوع در  رسانه‌‌ها نشر شده است.

«طبق روزنامۀ وال ستریت ژورنال، متقاعد کردن کشور‌های عربی که قرارداد‌های صلح یا توافق‌نامه‌‌های عادی‌سازی را با اسرائیل امضا کرده اند، برای تأمین نیرو‌های امنیتی برای غزه یا نظارت بر آن؛ مستلزم آن است که برخی از کشور‌ها یا سازمان‌‌ها مسئولیت اداری و نظارت بر امنیت را بر عهده بگیرند، این روزنامه می‌گوید که برخی از همسایگان عرب در این کار متردد اند...» (منبع: الحره، 03/11/2023م) سپس روی این موضوع دوباره بحث و گفتگو شد. شبکۀ روسیاالیوم این موضوع را به تاریخ 4/12/2023م به شرح ذیل منتشر نمود: «واشنگتن نیز از انتقال امنیت نوار غزه از ارتش اسرائیل به یک نیروی بین‌المللی که ممکن متشکل از برخی دولت‌‌های عربی باشد، حمایت می‌کند. اما اسرائیل با سناریوی استقرار نیرو‌های حافظ صلح سازمان ملل در منطقۀ درگیری موافق نیست، هم‌چنان وی به توانایی سازمان بین‌المللی برای حفاظت از منافع اسرائیل اعتمادی ندارد.»

5. تسلیم ادارۀ مدنی غزه به فلسطینی‌‌ها بدون اتحاد با کرانه باختری اما رژیم یهود مسئول امنیتی خواهد گشت، چنان‌که اکنون مسئول امنیتی کرانه باختری است: الجزیره در 27/2/2024م منتشر کرد که در 23 فبروری سال 2024م بنیامین نتانیاهو طرح "روز بعد" برای غزه را به شورای وزیران امور امنیتی و سیاسی تقدیم کرد. این طرحی که بنیامین نتانیاهو بر اعضای حکومتش ارائه کرد، دربرگیرنده جزئیات فراوانی در مورد آینده نوار غزه بود و یکی از مهم‌ترین ویژگی‌‌های آن در عرصه امنیتی این است که اسرائیل آزادی اقدامات نظامی و امنیتی در تمام مناطق نوار غزه را بدون محدودیت زمانی برای خود اختصاص می‌دهد و در کنار آن، کمربند امنیتی در داخل نوار غزه در امتداد مرز‌های خود با فلسطین اشغالی در سال 1948م ایجاد می‌کند و افزون بر این، اسرائیل نوار غزه را کاملا خلع سلاح کرده و هرگونه قدرت نظامی را از آن سلب می‌کند، به استثنای آنچه که برای حفظ امنیت عمومی لازم است.

6. با توجه به احتمالات قبلی نقشه‌‌ها و طرح‌‌های امریکا و یهودیان، محتمل‌ترین چیزی که در نظر دارند تنفیذ کنند همان چیزی است که در بند 5 فوق ذکر گردید. یعنی غزه با کرانه باختری متحد نگردیده، بلکه اقدامات و اجراآت امنیتی و نظامی در هردو مشابه خواهند بود(اسرائیل آزادی اقدامات نظامی و امنیتی در تمام مناطق نوار غزه را بدون محدودیت زمانی برای خود اختصاص می‌دهد). به ویژه که یهودیان همین طرح را  در کرانه باختری تنفیذ می‌کنند. گزارش شده است که نتانیاهو این طرح را به مقامات امریکایی ارائه کرده و به نظر می‌رسد که وی موافقت آنان را کسب کرده است. «به نظر می‌رسد که نتانیاهو علاقه‌مند است که طرحی را که تهیه کرده است با طرح امریکا برای را‌ه‌حل دائمی خاورمیانه مطابقت داشته باشد و با امریکا در مورد این طرح از طریق ران درمر، وزیرامور استراتژیک که یکی از اعضای کابینۀ جنگی اسرائیل است و روابط نزدیکی با واشنگتن دارد مشورت شده است.» (منبع: سایت خبری إن تی وی، 31/01/2024م) این به این معناست که امریکا از طرح نتانیاهو قبلا آگاه بوده است.

در مورد آن‌چه که بایدن پیرامون راه‌حل دو دولت تکرار می‌کند، تفاوتی چندانی وجود ندارد، بلکه همان‌طور که در اظهارات قبلی‌اش در بند 1 ذکر گردید، یعنی بایدن در اظهارات خود برای روزنامه‌نگاران افزود که الگو‌های متعددی با اشاره به این‌که چندین کشور در سازمان ملل نیرو‌های مسلح ویژه ندارند؛ برای راه‌حل دو دولت وجود دارد. بایدن اشاره کرد که نوار غزه باید خلع سلاح شود و هیچ مانعی نزد وی وجود ندارد که پیش از راه‌حل دو دولت، مرحله‌های موقتی وجود داشته باشد، چنان‌که در اظهارات وی در بند 2 آمده است «اکنون، حقیقت این است که شاید در پایان درگیری نیاز به یک دورۀ انتقالی باشد.» (منبع: الحره، 08/11/2023م)

ثالثاً؛ راه‌حل صحیح شرعی که باید دنبال شود:

1. با توجه به مطالب فوق، از نقشه‌‌های امریکا و رژیم یهود چنین بر می‌آید که آن‌‌ها قصد دارند کرانه باختری و غزه را خلع سلاح کنند و کنترل امنیتی در آن‌‌ها از آن یهودیان باشد، تفاوتی ندارد که تحت نام یک دولت در هر دو مکان باشد یا با ضمیمه‌کردن آن‌‌ها؛ حتی اگر در مراحلی باشد که امریکا می‌خواهد، کرانه باختری در مرحلۀ انتقالی از غزه جدا بماند و سپس غزه بدون نیروی نظامی به کرانۀ باختری ضمیمه گردد یا چنان‌که رژیم یهود می‌خواهد؛ غزه از ابتدا و انتها از کرانه باختری جدا بماند و هردو غیرنظامی شوند و حاکمیت واقعی آن‌‌ها از آن رژیم یهود گردد. از این امر واضح می‌گردد که آن‌چه امریکا و یهود طرح می‌کنند زهر کشنده و خیانت به الله، رسولش و خیانت به مؤمنان است. با وجود این، عجیب نیست که رژیم یهود و امریکا چنین طرح‌ریزی کنند؛ زیرا آن‌ها دشمن هستند. عجیب اینست که هیچ یک از حکام سرزمین‌‌های اسلامی به ویژه حکام اطراف فلسطین تلاش نورزند و برای نصرت غزه و مردم آن و برای نصرت اقصی و اطراف آن، ارتش‌‌ها را حرکت ندهند و برای نابودسازی رژیم یهود کاری نکنند و فلسطین را کاملاً به اهل آن باز نگردانند. آیا کسی‌که سرزمین مسلمانان را اشغال کرده و اهل آن را بیرون رانده است، مستحق این نیست که ارتش‌‌های مسلمانان با وی بجنگند و آن را چنانکه اهلش را بیرون رانده، بیرون برانند؟ مگر الله سبحانه وتعالی چنین نفرموده است:

‏‏﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ﴾ [بقره: 191] ‏

ترجمه:و هر جا آنان را دريافتيد بكشيد و آنانِ را كه شما را از آنجا بيرون كرد‌هاند بيرون سازید!

پس چگونه حکام این مسأله را درک نمی‌کنند؟! اما شقاوت شان بر آنان غلبه کرده و مطیع کفار استعمارگر به ویژه مطیع امریکا هستند! آن‌‌ها برای محافظت از چوکی‌‌های ناقص خود به امریکا پاسخی نمی‌دهند.

‏‏ ‏‏﴿قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ[منافقون: 4]

ترجمه:  الله آنان را بکشد! چگونه (از حق) برگردانده می‌شوند(و منحرف می‌گردند؟!)

2. این جنگ دو چیز مهم را افشا کرد: اولی ضعف یهودیان و ذلت شان، چنان‌که الله سبحانه وتعالی در کتابش فرموده است:

﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِّنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةَ﴾ [آل عمران: 112]

ترجمه: آنان هر کجا یافت شوند، (مهر) خواری بر ایشان خورده است؛ مگر (این‌که از روش ناپسند خود دست بردارند و در اعمال خویش تجدیدنظر کنند و) با پیمان مردم(یعنی رعایت مقررات همزیستی مسالمت‌آمیز، خویشتن را از اذیت و آزار در امان دارند و از مساوات حقوقی و قضائی برخوردار گردند) و آنان شایسته خشم الله متعال اند و (مُهر) بیچارگی بر ایشان خورده است.

این‌‌ها بعد از پیامبران‌شان ریسمان و امان الله سبحانه وتعالی را بریدند و برای شان جز ریسمان و امان مردم، امریکا و رهروانش باقی نمانده است و این‌چنین قومی، اهل جنگ و پیروزی نیستند. چیز دیگری که افشا گردید؛ خیانت حکام در سرزمین‌‌های اسلامی است. آنان ناظر این اتفاقات بوده و عادلانه‌ترین شان کسی است که به شمارش تعداد شهدا و مجروحین پرداخته است!

﴿‏صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ[بقره: 18]

ترجمه: ‏(آنان هم‌چون) كران و لالان و كورانند و (به سوی حق و حقيقت) راه بازگشت ندارند.‏

این دو امر باید افراد مخلص و اهل قدرت در ارتش‌‌های مسلمانان را وادار کند تا برای ادای فریضۀ الهی مبنی بر قتال با یهودیان اشغالگر فلسطین بسیج عمومی اعلام کنند:

﴿‏وَلاَ تَهِنُواْ فِي ابْتِغَاء الْقَوْمِ إِن تَكُونُواْ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللّهِ مَا لاَ يَرْجُونَ وَكَانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً[نساء: 104]

ترجمه:در جستجوی قوم (كافری‌كه اعلان جنگ نموده و می‌كوشند از همه سو بر شما تاخت آورند) سستی مكنيد (و پيوسته در كمين ايشان باشيد و با آنان برزميد). اگر (از جنگ و جراحات) درد می‌كشيد، آنان هم مثل شما درد می‌‌كشند و رنج می‌برند، (ولی‌ فرق شما و ايشان در اين است كه) شما چيزی از الله می‌خواهيد كه آنان نمی‌‌خواهند (و آن رضای الله و بهشت جاويدان است ) و الله آگاه (از اعمال شما و اعمال آنان و) حكيم است (و به هر يك از شما و ايشان سزا و جزای كارتان را می‌دهد).‏

با این کار، شما می‌توانید رژیم شان را ریشه‌کن نمایید! شکست آن‌‌ها در قتال و مبارزه نزد الله سبحانه وتعالی بسیار آسان است، سپس به دنبال آن، این وعدۀ الله سبحانه وتعالی محقق خواهد شد:

﴿فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيراً[اسراء: 7]

ترجمه:و هنگامی‌كه وعده دوم (مجازات و عقاب فسادتان ای یهودیان) فرا ‌رسد (دشمنانتان را نيرو بخشيده و بر شما مسلّط می‌گردانيم) تا شما را بدحال (و پريشان روزگار) سازند (و گرد غم و اندوه بر چهره‌‌های‌تان بپاشند) و داخل مسجد (الاقصی) گردند، همان گونه كه در دفعه اوّل بدان داخل شدند و بر هر كه و هرچه دست يابند بكشند و درهم كوبند.‏

پس برای نصرت برادران تان در غزه بشتابید و اگر نظام‌‌های ستم‌گر حاکم در سرزمین‌‌های اسلامی در مقابل‌تان ایستادگی کردند، آن‌‌ها را کاملاً از سر راه خود برداشته و محو سازید! در عوض آن‌‌ها حکم الله سبحانه وتعالی، خلافت بر منهج نبوت را برای تحقق این بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم اقامه کنید!

«ثُمَّ تَکُونُ جَبَرِیّة، فَتُکُونُ مَا شَاءَ اللهُ اَن تَکُونَ، ثُمَّ یَرفَعُ‌ها اِذَا شَاءَ اَن یَرفَعُ‌ها، ثُمَّ تَکُونُ خَلَافَةُ عَلَی مِن‌هاجِ النَّبُوَّة» ثُمَّ سَکَتَ.» (مسند ابی داود الطیالسی)

ترجمه: سپس پادشاهی جبری خواهد شد و تا هر وقت که الله (سبحانه وتعالی) خواست می­ماند تا این­که بخواهد و آن را بر می‌چیند، بعد باز خلافت بر منهج نبوت خواهد شد. سپس پیامبر صلی الله علیه و سلم سکوت نمودند.

در آن هنگام، خلیفه و معاونینش و ارتش اسلام از بالاترین رتبه تا پایین‌ترین آن از یک پیروزی به پیروزی دیگر نایل خواهند گشت! امت با آنان هم صدا شده و تکبیر خواهند گفت! به خواست پروردگار شان قوی و توسط دین‌شان عزیز خواهند گشت و دشمن دیگر جرئت نخواهد کرد تا در سرزمین اسلام رژیمی داشته باشد.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4)‏ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ[روم: 4-5]

ترجمه: در آن روز  مؤمنان شادمان می‌شوند. (آری! خوشحال می‌شوند) از ياری الله. الله هر كسی را كه بخواهد ياری می‌دهد، و او بس چيره (بر دشمنان خود) و بسيار مهربان (در حق دوستان خويش) است.

دوازدهم رمضان 1445هـ.ق.

22/3/2024م.

مترجم: احمدصادق امین و محمد مزمل

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

«یکی از مسئولین برجستۀ حزبی گفت که قرار است دو حزب بزرگ پاکستان "الرابطه و الشعب" روز دوشنبه برای گفتگو در مورد تشکیل حکومتی ائتلافی پس از انتخاباتی‌که نتیجۀ قاطع درپی نداشت، در میان نوسان‌های سیاسی و اقتصادی کشور، دور هم جمع شوند.» (منبع: رویترز، 19 فبروری 2024م) لازم به ذکر است که انتخابات پاکستان پس از تأخیری، به تاریخ 8فبروری 2024م برگزار گردید. سوال اینست که آیا دیدار روز دوشنبه که در  فوق یاد شد، به هدف دور نمودن وابسته‌گان تحریک انصاف از حاکمیت است؟ سوال دیگر این که آیا اتهامات تزویر و دست‌کاری در انتخابات واقعیت دارد؟ و دیگر این‌که اوضاع پاکستان اینک پس از انتخابات به کدام جهت خواهد رفت؟

جواب:

انتخابات پاکستان پس از تأخیر چند ماهه برگزار گردید. «نتایج نهائی که روز یک‎شنبه منتشر گردید، نشان داد که کاندیدان مستقل، 101 کرسی را به دست آوردند؛ در حالی‌که حزب مسلم لیگ پاکستان -شاخۀ نواز نوازشریف، نخست‌وزیر پیشین- 75 کرسی، حزب مردم که توسط بلاول بوتو زرداری رهبری می‌شود، 54 کرسی و حرکت قومی متحد 17 کرسی را به دست آوردند.» (منبع: الجزیره نت، 11 فبروری 2024م) این در حالی است که انتظار می‎رفت این انتخابات، پاکستان را پس از مرحله‌ دشوار و پرآشوب، که منجر به سلب اعتماد پارلمان از حکومت عمران خان و برکناری وی به تاریخ 9 اپریل 2022 گردید و پس از وی شهبازشریف، برادر نوازشریف، یکی از اعضای حزب مسلیم لیگ شاخۀ نواز، به صفت نخست‌وزیر تعیین گردید. پس از آن بود که اعتراض‌های گسترده، سراسر پاکستان را فراگرفت.

این‌که اوضاع پاکستان اینک پس از انتخابات به کدام جهت خواهد رفت، در این خصوص باید امور زیر را بررسی نمود:

1. پاکستان یکی از مهم‌ترین سرزمین‌های اسلامی به شمار می‌رود؛ حجم عظیم بشری "250 ملیون نفوس"، آن را تبدیل به یکی از ذخایر بزرگ بشری نموده که در پیشبرد کاروان اقتصادی و نیز فراهم نمودن نیروی بشری برای اردو، نقش بس بزرگ دارد. پس پاکستان یکی از سرزمین‌هایی است که از نیروی بشری و نظامی عالی و نیز موقعیت استراتیژیک برخوردار می‌باشد.

2. پاکستان در حال حاضر یکی از سرزمین‎های فقیر جهان به شمار می‌رود و این در حالی است که این سرزمین دارای زمین‌های زراعتی حاصل‎خیز و آب فراوان می‎باشد، توانایی‎های صنعتی بالا دارد، نیروی بشری کافی برای به حرکت دراوردن بزرگ‎ترین اقتصادهای جهان را دارد. دلیل فقر موجود در پاکستان، سیاست‎های ناکامی است که امریکا در پس آن قرار دارد؛ چنانچه فساد مالی و اداری و نیز همه‎گیر شدن بیماری، اعتماد به بیگانه‎گان مانند چین و امریکا، از هرگونه تلاش برای پیشرفت اقتصادی جلوگیری می‎نماید. چنان‎چه فاجعۀ ناشی از سرازیر شدن سیلاب‌های ویرانگر سال 2022م، که منجر به ویرانی زمین‎های زراعتی گردید و دولت نتوانست هیچ‎گونه راه‎حل مؤثری پیدا نماید، در کنار ناکامی اقتصادی موجود، چندین دهه است که ناکامی در تمام عرصه‎های حکومت‎داری، یکی از برجسته‎ترین ویژگی‎های حاکمیت پاکستان به شمار می‎رود.

3. روحیۀ جهادی اسلامی در پاکستان به گونه‎ای رشد نمود که سراسر جهان را به وحشت انداخت و این روحیه پس از بالا گرفتن قضیۀ کشمیر و نیز اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی و سپس توسط امریکا، رشد نمود. حوادث فراوانی‌که طی چندین دهه رخ داد، روحیۀ محکم و سخت جنگی را برملا نمود که ریشه در اعماق عقیدۀ اسلامی مردم پاکستان دارد؛ چنان‎چه حرکت‎های متعدد اسلامی جهادی به هدف آزادسازی کشمیر و افغانستان در این سرزمین شکل گرفت، فراخوان‎ها برای یاری رسانیدن به مسلمانان در سراسر جهان در همین سرزمین صورت گرفت، جریان‎هایی را که غرب آن را اسلام سیاسی می‎داند و مشهورترین آن دعوت به هدف برپایی خلافت می‎باشد، در پاکستان ریشه‎های عمیق پیدا نمودند. تمام این موارد باعث گردید رشد اسلام‎خواهی در پاکستان، به علاوۀ همسایۀ آن "افغانستان"، این سرزمین را پس از خاورمیانه تبدیل به دومین مرکز ثقل سیاسی اسلامی نماید.

4. اردوی پاکستان یک قدرت نظامی عظیم و مجهز با سلاح‎های کشنده و توانایی‎های هسته‎ای به شمار می‎رود که جهان به شدت از آن حساب می‌برد. کشمکش طولانی میان هند و پاکستان باعث گردیده امریکا اردوی پاکستان را به جانب جنگ داخلی سوق دهد و آن را تحریک می‌نماید تا با گروه طالبان، که در سال 2021م در افغانستان به قدرت رسید، برخورد نموده و با یکدیگر درگیر شوند. در این اواخر امریکا سعی دارد اردوی پاکستان را حتی در مرزهای ایران نیز فعال و درگیر نماید و تمام این تلاش‎ها به این هدف صورت می‎گیرد که هند بتواند در استراتیژی امریکا برای جلوگیری از رشد چین سهم بگیرد و چین را سرگرم دغدغۀ احتمال درگیرشدن با هند نماید. پیش از همۀ این موارد، امریکا موفق شده بود در جریان اشغال افغانستان در میان سال‎های 2001 تا 2021م، پاکستان را تبدیل به گذرگاه خود به جانب افغانستان نماید، اما با وجود تمام این موفقیت‎ها، بازهم چشم امریکا حتی برای یک لحظه هم از خطرهای استراتیژیک موجود در اردوی پاکستان غافل نگردیده و به همین دلیل بود که بایدن، رئیس‎جمهور امریکا، پاکستان را «یکی از خطرناک‌ترین دولت‎های جهان» نامید. (منبع: یورو نیوز عربی، 15 اوکتوبر2022م) امریکا در حالی از جانب اردوی پاکستان احساس نگرانی می‎کند که رهبری نظامی و سیاسی این سرزمین سراپا در خدمت آن قرار داشته و به سادگی از سیاست‌های امریکا استقبال می‎نمایند.

5. یکی دیگر از مواردی‌که به اهمیت پاکستان می‌افزاید، اینست که چین، به عنوان رقیب برجسته جهانی امریکا با چشم خاصی به پاکستان می‌نگرد، چنان‌چه سعی دارد پاکستان را علیه هند کمک کند، کمک‌های تسلیحاتی به پاکستان می‎دهد و ده‌ها ملیارد دالر را به گونۀ قرضه و بعضاً به گونۀ کمک‌های بلاعوض در پاکستان سرمایه‌گذاری می‎کند تا از این طریق به زیربناها، راه‎های مواصلاتی، بندرها و صنعت پاکستان کمک نماید. هرچند زمام امور حکومت در پاکستان در دست امریکا قرار دارد، بازهم تلاش‌ها و سرمایه‎گذاری‎های چین در پاکستان را با دیدۀ شک و تردید می‎بیند.

6. با توجه به حقایق فوق، نخستین مسأله‌ای را که در هنگام بررسی حوادث سیاسی در پاکستان باید در نظر گرفت، اینست که "رأس‌الکفر، امریکا" برای تسلط و نفوذ در داخل پاکستان، تمرکز خود را بالای اردو و رهبری نظامی آن قرار داده و این را اساسی‌ترین کار لازم می‌داند. یکی از برجسته‎ترین نشانه‎های تسلط امریکا بالای اردو و رهبری نظامی پاکستان اینست که توانسته آن را از کشمکش و جنگ با هند دور نماید؛ در حالی‌که اقدامات تحریک‌آمیز هند در کشمیر هم‌چنان ادامه دارد؛ حتی پیوسته درحال گسترش نیز هست. یکی دیگر از این نشانه‌ها اینست که اردوی پاکستان به جنگ داخلی روی آورده و در شمال غرب پاکستان درگیر جنگ برای ازبین بردن مجاهدینی می‎شود که در جریان اشغال افغانستان توسط امریکا، برادران مسلمان افغان شان را یاری می‎نمودند. یکی دیگر از نشانه‌های مذکور، درگیری‌هایی است که هرازگاهی با افغانستان به راه می‌افتد. نشانۀ دیگر این است که جنگ امریکا در افغانستان کاملاً از پاکستان می‌گذشت. بنابر این، تسلط داشتن امریکا بالای رهبری اردوی پاکستان، دولت پاکستان را تبدیل به دولتی مزدور برای امریکا نموده است.

7. اردوی پاکستان دولت را به صورت کامل زیر تسلط خود دارد و در امور سیاسی و حزبی دخالت می‌نماید و هرگاه اوضاع از کنترل بیرون شود، با راه‌اندازی کودتای نظامی مداخله نموده و حکام را برکنار می‌نماید؛ چنان‌چه حکومت پاکستان مدت‌ها میان دو حزب سیاسی، یعنی حزب مسلم لیگ و حزب مردم دست بدست می‌شد. حزب اول به عنوان راست‌گرا و دوم به عنوان حزب چپ‌گرا شناخته می‌شد و مسلم لیگ از حمایت گسترده‌ای در اقلیم پنجاب و حزب مردم از حمایت گسترده در اقلیم سند برخوردار بود. به دلیل ناکامی این دو حزب در طول تاریخ و آلوده شدن رهبرانِ هردو حزب در فساد و تبدیل نمودن رهبری احزاب‌شان به چیزی شبیه به ملکیت فیودالیزم که منجر به ناکامی مزمن و نارضایتی بزرگی در داخل پاکستان گردیده بود و مردم را به جانب جریان‌های اسلام سیاسی جهت می‌داد، اردو به این نتیجه رسید تا این معادله را تغییر دهد. همان شد که عمران خان را بر سر قدرت آورد؛ کسی‌که رهبر حزبی بود که در آن زمان شهرت و گستردگی چندانی نداشت، حزب تحریک انصاف. وی صدایش را علیه فساد بلند نمود و این در حالی بود که اتهامات بزرگ فساد مطرح گردیده بود و محاکمی برای نخست‌وزیر اسبق، نواز شریف رهبر، حزب مسلم لیگ راه‌اندازی گردیده بود تا این که تحریک انصاف آرای پارلمان را به دست آورد و به این ترتیب، عمران خان در سال 2018م نخست وزیر پاکستان شد.

8. محکمه‌های پاکستان نوازشریف، حاکم اسبق را به اتهام فساد تحت تعقیب قرار داده بودند و او در ماه جون سال 2017م در پی محکومیت‌اش توسط دادگاه عالی به اتهاماتی مربوط به گریزمالیاتی و عدم شایستگی در منصب نخست‌وزیری از این منصب استعفا نمود و در ماه جولای سال 2018م به اتهام فساد محکوم به 10سال حبس گردید. «نوازشریف، نخست‌وزیر سابق پاکستان، قمر جاوید باجوا، فرمانده اردو را متهم نمود که حکومت‌اش را سقوط داده و بالای قوۀ قضائیه فشار آورده و حکومت کنونی را در انتخابات سال 2018م به رهبری عمران خان برسر قدرت آورد.». (منبع: رویترز 17 اوکتوبر 2020م) بنابر این، برکناری نوازشریف و محاکمه نمودن وی و نیز راه‌اندازی انتخابات در حالی‌که شریف پشت میله‌های زندان قرار داشت، با تصمیم اردو صورت گرفت و آوردن عمران خان برسر قدرت بدون در نظرداشت دو حزب فوق با سابقۀ طولانی در پاکستان نیز طبیعتاً با فیصله و تصمیم اردو صورت گرفت.

9. نوازشریف که در حال سپری نمودن مجازات زندان می‌باشد، اجازه یافت تا برای معالجه به انگلیس سفر نماید و با وی توافق صورت گرفت که اجازۀ سفر به این شرط برایش داده می‌شود که بعد از معالجه برگشته و دورۀ محکومیت خویش را کامل نماید. اما زمانی‌که اردو عمران خان را از قدرت برکنار نمود، «که جزئیات آن را در سوال و جوابی زیر عنوان "امریکا و تبدیل نمودن مزدورانش در پاکستان" به تاریخ 5 شوال 1443هـ.ق./5 می2022م توضیح داده بودیم»، تمام موانعی که در برابر برگشتن نوازشریف قرار داشت، برطرف نمود. پس از آن‌که عمران خان در سال 2022 برکنار شد، برادر شریف، "شهبازشریف" به عنوان نخست‌وزیر موقت تا برگزاری انتخابات تعیین گردید. به علاوۀ آن، محکمۀ اسلام‌آباد فیصله‌ای را منتشر نمود و در آن گفت که نوازشریف تا زمان برگشت‌اش به پاکستان با ضمانت آزاد می‌باشد و پارلمان نیز در ماه جون سال 2023م قانونی را صادر نمود که بر اساس آن، عدم صلاحیت کاندیداتوری برای عضویت پارلمان از مادام العمر به 5 سال کاهش یافت و این قانون جدید برای نوازشریف فرصت می‌داد تا به پاکستان برگشته و خوداش را کاندید نماید. به این ترتیب، نوازشریف از خارج برگشت و در محکمه حاضر گردید تا از اتهاماتی‌که علیه او وجود داشت، تبرئه شود و در انتخابات رقابت نماید. (منبع: اندپندنت عربی، 27 اکتوبر 2023م) و چنین هم شد! به این ترتیب، نوازشریف یک بار دیگر به صفت یک سیاست‌مدار "پاک" وارد میدان شد  و از طریق حزب‌اش، "مسلم لیگ" در انتخابات کاندید گردید و این در حالی بود که برادراش شهباز، حکومت موقت را رهبری می‌نمود و بر انتخابات نظارت داشت. «شریف پس از چهارسال تبعید در لندن در هنگام برگشت به پاکستان در اکتوبر گذشته از حمایت اردو برخوردار شد.» (منبع: اندپندنت عربی، 10 فبروری 2024م) هم‌چنین در همین منبع آمده که «از جانب دیگر، گمان می‌رود که نوازشریف پس از "توافق" با دستگاه نظامی، مجدداً وارد دستگاه دولت شده و برای بار چهارم سمت نخست‌وزیری را خواهد گرفت. دو حزب "انصاف" و "مردم" وی را متهم می‌نمایند که استقبال رسمی که از نوازشریف در هنگام برگشت‌اش صورت گرفت، خود دلیل وجود تفاهم میان او و دستگاه نظامی می‌باشد.»

10. این بود در مورد نوازشریف... و اما در خصوص عمران خان باید گفت که او در حال حاضر در زندان به سر می‌برد و حکم زندان وی بر اساس اتهامات متعددی صادر گردید و به همین سبب بود که از کاندید شدن در انتخابات محروم گردید و حزب‌اش "حرکت انصاف" نیز به عنوان یک حزب سیاسی از انتخابات محروم گردید. به این ترتیب، روشن می‌شود که محاسبات و موازین سیاسی در پاکستان چگونه تغییر می‌نماید؛ چنان‌چه عمران خان در حال حاضر(در2024) به دلیل تغییر محاسبات اردو در همان جایی قرار گرفته که نوازشریف در سال 2018 قرار داشت و نوازشریف پس از آن‌که تمام موانع از برابر او دورکرده شد، مجدداً به صدارت رسیده و این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که رهبری اردوی پاکستان چگونه انتخابات پارلمانی را به بازی می‌گیرد و چگونه با این احزاب سیاسی که برای رسیدن به قدرت، رضایت اردو را اساس قرار می‌دهند، بازی می‌کند. دیدیم که رهبر اردو، نوازشریف را زندانی نمود و عمران خان را به قدرت رساند؛ سپس عمران خان را زندانی کرد و نوازشریف را مجدداً برگرداند! به این ترتیب است که بر اساس تمایلات امریکا و به هدف رسیدن به چوکی قدرتی‌که پایه‌های سست و ناپایدار دارد، رهبران سیاسی احزاب به بازی گرفته می‌شوند! و زمانی‌که نقش‌شان به پایان می‌رسد، از صحنه دور انداخته می‌شوند و یاهم پشت میله‌های زندان فرستاده می‌شوند!

11. شکی نیست که این رهبری اردو است که دولت را در اختیار دارد و با استفاده از طروق گوناگون، انتخابات را مهندسی می‌نماید؛ چنان‌چه اعتراف صورت گرفت که تماس‌های تلفونی و انترنت برخی مناطق را قطع کردند و دولت ادعا نمود که این کار به هدف جلوگیری از هرج و مرج در روز انتخابات صورت گرفته است. دولت هم‌چنین به خواست و لزوم دید خود و بر اساس احصائیه‌ای که از نفوذ مناطق ارائه می‌دهد، مراکز رأی‌گیری را مشخص می‌نماید و به این ترتیب می‌تواند تعداد مراکز رأی‌گیری را به نفع احزاب مورد نظرش کم یا زیاد نماید! چنان‌چه انتخابات از ماه آگست 2023م به این ادعا که قرار است مراکز رأی‌گیری بر اساس احصائیۀ جدید نفوذ تنظیم و ترتیب گردد تا فبروری 2024م به تعویق افتاد. با این حساب، رهبران احزاب که به ترتیب بر سرقدرت می‌آیند، همه مکلف اند از امریکا تبعیت نموده و در خدمت آن قرار داشته باشند و هرگاه کسی از این نظم و خط‌مش امریکا سرپیچی کند و یا در این راستا تلاشی به خرج دهد و یا با اردو سرناسازگاری بگیرد، فوراً دسیسه‌هایی علیه او به راه می‌افتد که نمونه‌های آن را دیدیم و محکمه‌های فساد برایش برگزار می‌نمایند تا این‌که سرانجام او را پشت میله‌های زندان قرار دهند. بناءً تمام این احزاب زیر چتر رهبری نظامی اردو فعالیت می‌کنند و رهبری اردو خود مزدور امریکاست. احزاب مذکور در میان خود رقابت می‌نمایند تا اردو در نتیجه این رقابت، مناسب‌ترین حزب را برای مرحلۀ بعدی برگزیند.

12. نکتۀ دیگر اینست که رهبری اردو اجازه می‌دهد در اعلان نتایج اختلاف نظرها و زدوبندها صورت گیرد تا چنین وانمود شود که انگار اردو بالای نتایج انتخابات تسلط ندارد! چنان‌چه «نوازشریف و عمران خان که هردو در گذشته سمت نخست‌وزیری را در پاکستان داشتند، در روز جمعه اعلان نمودند که در انتخابات نهایی پیروز گردیده اند.» (منبع: اندپندنت عربی، 10 فبروری 2024م)، طوری‌که حزب "تحریک انصاف" کاندیدان احزاب مستقل، 101 رأی داشته اند و اکثریت مطلق آنان به این حزب وابسته می‌باشند و این بیشترین میزان آرائی را تشکیل می‌دهد که یک کتله می‌تواند به دست آورد و این میزان از رأی به حرکت انصاف اهلیت این را می‌دهد که روند تشکیل حکومت را در اختیار بگیرد؛ اما حزب "مسلم لیگ" به رهبری نوازشریف که 75 چوکی پارلمان را به دست آورده ادعا دارد که به صفت یک کتله در این انتخابات برنده است و این همان چیزی است که رهبر اردو به آن اشاره نمود آنگاه که از تمام احزاب سیاسی "دارای کتله‌های سیاسی" خواست انسجام و وحدت خود را در برابر هرج و مرج حفظ نمایند، به این معنا که حرکت انصاف، که حزب عمران خان می‌باشد، با وجود این که بیشترین چوکی‌های پارلمان را به دست آورده، اما این چوکی‌ها از نظر رسمی سهم کاندیدان مستقل به شمار می‌رود و نه از کدام کتلۀ سیاسی. می‌ماند کتلۀ نوازشریف که "قانوناً" مستحق شمرده می‌شود و می‌تواند روند تشکیل حکومت را از طریق ائتلاف با سایر احزاب به دوش گیرد.

13. هرچند برخی از مسئولین اعتراف نمودند که در انتخابات "تقلب" صورت گرفته؛ «اسلام‌آباد-لیاقت علی نمایندۀ حکومت در شهر راولپندی در جنوب شرق اسلام‌آباد پذیرفت که در نتایج انتخاباتی که زیر نظر او در شهر راولپندی برگزار گردید، تقلب صورت گرفته است.» وی افزود: ما کاندیدان مستقل را که مابین 70 تا 80 هزار رأی به دست آورده بودند، با علاوه نمودن برگه‌های تقلبی شکست دادیم. لیاقت علی در نامه‌ای که با دست‌خط نوشته شده گفته که به زودی از سمت‌اش استعفا خواهد داد؛ زیرا در جنایت خطرناکی که همانا تقلب در انتخابات سال 2024 است، دخیل می‌باشد. کمیتۀ انتخاباتی پاکستان در واکنش به ادعاهای لیاقت علی گفته که "اتهاماتی وارده علیه خود و رئیس خود را به شدت رد می‌کند". کمیتۀ مذکور افزود: «اما کمیتۀ انتخاباتی در زودترین فرصت ممکن در این خصوص تحقیق خواهد نمود.» (منبع: الجزیره، 17 فبروری 2024)

باوجود این همه، وقتی رهبر اردو نوازشریف را از زندان بیرون آورد و به او اجازه داد خوداش را در رأس حزب‌اش کاندید نماید، خود به این معناست که قصد دارد زمینۀ رسیدن او به نخست‌وزیری را فراهم آورد. «یک مسؤول برجستۀ حزبی در اظهارتی گفت قرار است دو حزب بزرگ پاکستان "مسلم لیگ و مردم" روز دو شنبه با یکدیگر دیدار نموده و در خصوص تشکیل حکومتی ائتلافی پس از انتخاباتی با نتایج غیر قاطع و در میان عدم ثبات سیاسی و اقتصادی کشور، گفتگو نمایند. این گفتگوی در روز دوشنبه، پنجمین دور گفتگوها به هدف تشکیل حکومت ائتلافی خواهد بود. در حال حاضر گفتگوهایی جریان دارد به هدف قناعت دادن حزب مردم تا به حکومت پیوسته و در چهارچوب چندین پیشنهاد برای تقسیم قدرت میان دو حزب، سمت چند وزارت را بپذیرد. احتمال می‌رود حکومت جدید با تنش‌های سیاسی بیشتری مواجه گردد؛ زیرا اعضای مستقل پارلمان که از حمایت عمران خان نخست‌وزیر پیشین که در حال حاضر در زندان به سر می‌برد، بزرگ‌ترین مجموعۀ پارلمان را تشکیل می‌دهند.» (منبع: رویترز، 19 فبروری 2023م) پس رهبری اردو هرکی را بخواهد امروز برنده قرار می‌دهد و فردایش او را بازنده اعلان نموده و روانۀ زندانش می‌کند و این بازی را پیوسته ادامه می‌دهد.

﴿أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ﴾ [نحل: 59]

ترجمه: بدانيد كه چه بد قضاوت مى‌كنند.

14. این بازی گسترده‌ای که توسط رهبری نظامی مزدور و وابسته به امریکا در پاکستان با حکومت‌داری صورت می‌گیرد، طوری‌که فضای هرج و مرج سیاسی را فراهم می‌آورند که می‌تواند ادامه یافته و این سرزمین را همواره بی‌ثبات نگهدارد، این بازی می‌تواند در ذات خود یک انگیزۀ قوی برای مخلصین اردو سراسر پاکستان باشد تا بپاخاسته و به وابسته‌گی این سرزمین به امریکا پایان دهند و حاکمیت الله سبحانه وتعالی را برپادارند که همانا خلافت راشده، وعدۀ الله متعال است:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ﴾ [نور: 55]

ترجمه: الله به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين قرار دهد، همان گونه كه كسانى پيش از ايشان را جانشين كرد.

خلافتی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم بشارت آن را داده که بعد از حکومت‌های جبری، که در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، فرا خواهد رسید: «...فقال حذیفة: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«ثمّ تکون ملکاً جبریةً فتکون ماشاء الله أن تکون ثمّ یرفعها إذا شاء أن یرفعها ثمّ تکون خلافة علی منهاج النبوّة ثمّ سکت.»

ترجمه: سپس حکومت‌های جبری خواهد بود و تا زمانی که الله بخواهد ادامه خواهد یافت سپس هرگاه الله خواست آن را از میان برداشته و سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد آمد سپس سکوت نمود. این حدیث را احمد تخریج نموده.

فرزندان امت اسلامی در اقصی نقاط جهان بی‌صبرانه منتظر برپایی این فریضه می‌باشند؛ به ویژه که فلسفۀ وجودی پاکستان همانا اسلام بوده و از همان ابتدای تأسیس‌اش بر اساس اسلام بنا یافت و عموم مردم و اردوی آن اسلام و مسلمانان را دوست دارند و وابستگی حکام و رهبری اردوی پاکستان به امریکا به مراتب ناچیزتر و آسان‌تر از آن است که بتوانند دوستی و محبت امت را به اسلام تغییر دهند. به این ترتیب، عاقبت از آن متقیان است اگر صداقت پیشه کنند، پشت‌کار داشته باشند، جدی باشند و دین الله را نصرت دهند که در این صورت الله متعال نیز ناصر آنان خواهد بود.

﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ [شعراء: 227]

ترجمه: و كسانىكه ظالم اند، به‌زودى خواهند دانست كه به كدام بازگشتگاه باز خواهند گشت.

10 شعبان 1445هـ.ق.

20 فبروری 2024م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

جواب به سؤال

به جواب مصطفی علی ابراهیم

(ترجمه)

سؤال: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

سؤالی دارم و آن این‌که: در آیۀ 90 سورۀ یونس چنین آمده: ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ﴾ اما در آیۀ 78 سورۀ طه آمده است: ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ﴾. آیا این بدان معنی است که فرمان و عمل حاکم یک چیز به حساب می‌آید؟ که اگر چنین باشد، می‌توانیم‌ بگوئیم که ایستادن در برابر امر حاکم مانند ایستادن در برابر اعمال او است. یعنی وقتی ما کلمۀ حق را در برابر پولیس، نیرو‌های نظامی و یا معاونین آن بیان کنیم؛ این به معنی گفتن کلمۀ حق در برابر خود حاکم است و در تحت مصداق این فرمودۀ رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم شامل می‌شویم: «أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ» تشکر. البته شما حق تصرف و تعدیل را در ساختار و طرح سؤال دارید، الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر دهد!

جواب: وعلیکم السلام ورحمة الله و برکاته!

اول: در رابطه به دو آیۀ که در سؤال شما وارد شده که عبارت‌اند از آیۀ مبارکۀ 90 سورۀ یونس: ﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْياً وَعَدْواً﴾ و  آیۀ مبارکۀ 78 سورۀ طه: ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ﴾، انگار که اشارۀ شما به فرق و تفاوت معنی مستفاد از استعمال حرف "واو" و حرف "باء"؛ در الفاظ "وجنوده" و "بجنوده" است، که در آیۀ اول با حرف "واو" و در آیۀ دوم با حرف "باء" ذکر شده است. طوری‌که در کتب تفسیر آمده، معنی "اتبعهم" یعنی به آن‌ها ملحق شد و دنبال کرد، اما حسب لغت از آیۀ اولی﴿فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ﴾ فهمیده می‌شود که فرعون شامل کسانی بود که موسی علیه‌السلام و بنی اسرائیل را دنبال کرد؛ زیرا "واو"در لفظ "جنوده" در این‌جا دلالت بر مشارکت و اشتراک فرعون و لشکر آن در دنبال کردن بنی اسرائیل دارد.

اما آیۀ دوم ﴿فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ﴾ حسب لغت ممکن است به معنی این باشد، که فرعون با لشکر خود در دنبال کردن موسی علیه‌السلام و بنی اسرائیل شرکت داشته و لشکرش را همراهی کرده است و هم‌چنان؛ حسب لغت ممکن است از آن طوری فهیمده شود که، فرعون با لشکرش مشارکت نداشته و همراه لشکرش بیرون نشده است، بلکه لشکرش را در دنبال کردن بنی اسرائیل هم‌کار بود؛ زیرا "باء" معنی مصاحبت و استعانت را می‌دهد، پس کلمۀ "بجنوده" در این آیۀ مبارکه ممکن است که معنی مصاحبت را حمل کند، که در این صورت فرعون با لشکرش همراه بوده و ممکن است که معنی استعانت را حمل نماید؛ که در این صورت به معنی این است که فرعون همرای لشکرش هم‌کاری نموده ولی عملاً مشارکت نداشته است، یعنی لشکرش موسی علیه‌السلام و بنی اسرائیل را دنبال کرده بدون این‌که خودش در آن دخالت داشته باشد.

و تعیین یکی از دو معنی-مصاحبت و استعانت- از جمع نمودن بین این دو آیۀ مبارکه به گونۀ ذیل معلوم می‌شود:

آیۀ اولی مدلول آن تنها از لحاظ لغت است و آن این‌که فرعون لعنةالله علیه، با لشکرش در دنبال نمودن موسی علیه‌السلام مشارکت و مصاحبت داشت اما آیۀ دوم؛ مدلول آن احتمال لغت مصاحبت در دنبال کردن موسی علیه‌السلام و هم‌چنان احتمال معنی استعانت را دارد، یعنی این‌که فرعون لشکرش را استعانت کرده تا موسی علیه‌السلام را دنبال کنند؛ بدون این‌که خودش همراهی کرده باشد و به دلیل این‌که مدلول هر دو آیت متناقض نیست، پس معنی به جمع کردن بین دو آیه به این شکل صورت می‌گیرد که فرعون در دنبال کردن موسی علیه‌السلام با لشکرش بوده یعنی "باء" در کلمۀ "بجنوده" معنی مصاحبت را افاده می‌کند؛ یعنی این‌که در دنبال نمودن موسی علیه‌السلام لشکرش، را مصاحبت کرده است این نسبت به معنی دو آیه است.

دوم: اما حدیث شریفی‌که در سؤال شما ذکر شده است؛ ترمذی در سنن خود از ابوسعید خدری روایت نموده است که رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم فرموده است:

«إِنَّ مِنْ أَعْظَمِ الْجِهَادِ كَلِمَةَ عَدْلٍ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ»

ترجمه: از جملۀ بزرگ‌ترین جهاد، گفتن کلمۀ عدل در نزد پادشاه ظالم است.

ابوعیسی گفته است که این حدیث از این جهت حدیث حسن غریب است. در معجم الکبیر طبرانی از ابوامامه نقل شده است که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرموده است:

«أَحَبُّ الْجِهَادِ إِلَى اللهِ كَلِمَةُ حَقٍّ تُقَالُ لإِمَامٍ جَائِرٍ»

ترجمه: بهترین جهاد در نزد الله سبحانه وتعالی کلمۀ حق است که به امام ظالم گفته می‌شود.

در روایت دیگری در نزد طبرانی از ابوامامه نقل شده است که مردی در در وقت زدن جمره گفت: یا رسول الله کدام جهاد افضل‌تر است؟ رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ»

ترجمه:  بهترین جهاد کلمۀ حق در نزد سلطان ظالم است.

در کتاب عون المعبود در مورد شرح این حدیث چنین آمده است:«… از ابوسعید خدری روایت است که گفت :رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرموده است:

«افْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ أَوْ أَمِيرٍ جَائِرٍ»

ترجمه: بهترین جهاد بیان کلمۀ عدل در نزد سلطان ظالم و یا امیر ظالم است.

صاحب عون المعبود گفته است:

"افضل الجهاد" به معنی بهترین جهاد است، به دلیل روایت ترمذی که گفته است از جملۀ بزرگترین جهاد "کلمۀ عدل" است و در روایت دیگری از ابن ماجه کلمۀ حق نقل شده که مراد از این کلمه چیزی است که امر به معروف و یا نهی از منکر را افاده کند؛ توسط بیان باشد و یا توسط کتابت و یا مانند آن. "عند سلطان جائر" یعنی سلطان ظالم، بیان حق در نزد سلطان ظالم افضل الجهاد گفته شده، به این دلیل که شخصی در برابر دشمن جهاد می‌کند، در بین خوف و رجاء متردد است و نمی‌داند، که پیروز می‌شود و یا شکست می‌خورد و صاحب قدرت در حقیقت نسبت به آن به خشم می‌آید؛ پس آن شخص وقتی حق را بیان می‌کند و سلطان ظالم را امر به معروف می‌کند جان خود را به خطر تلف شدن و در معرض از بین رفتن قرار می‌دهد پس این به دلیل غلبۀ خوف افضل الجهاد می‌باشد، خطابی و غیره چنین گفته است.

"او امیرجائر" که گفته شده، به نظر می‌رسد که راوی در خصوص این کلمه شک دارد.»

پس از این حدیث شریف فهمیده می‌شود که افضل الجهاد گفتن کلمۀ حق در نزد سلطان ظالم است نه در نزد اتباع‌اش و منظور از سلطان ظالم امیر ظالم است، خواه رئیس جمهور باشد و یا پادشاه، نخست وزیر و یا والی، پس سلطان جائر که امر به معروف و نهی از منکر می‌شود، لازم است که صاحب صلاحیت وقدرت و یا امارت باشد تا این افضلیت در بیان حق در پیش روی آن مصداق پیدا کند.

اما این به معنی این نیست که بیان حق در پیش روی اتباع حاکم ظالم فضیلت ندارد، زیرا در بیان حق به صورت علنی همیش خیر و فضیلت است، اما افضلیت خاصی‌که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم در حدیثی‌که مورد بحث ما است؛ افضلیتی است که متعلق به کسی است که خودش صاحب قدرت است؛ زیرا بیان کلمۀ حق در پیش روی صاحب قدرت اهمیت خاص دارد و به دلیل این‌که در بیان حق در نزد صاحب قدرت قبول خطر، جرئت و قوت است. چنانچه بعضی شارحین حدیث نیز چنین بیان کرده اند: «... خطابی گفته است: بیان حق در نزد سلطان جائر افضل الجهاد گفته شده؛ زیرا کسی‌که با دشمن جهاد می‌کند در بین رجاء و خوف متردد است و نمی‌داند که آیا پیروز می‌شود و یا شکست می‌خورد و صاحب قدرت در نزد آن به خشم می‌آید، پس وقتی او حق را بیان می‌کند و آنرا امر به معروف می‌کند در حقیقت خود را در معرض خطر قرار داده و جان خود را به هلاکت می‌اندازد، لذا به خاطر غلبۀ خوف، افضل الجهاد خوانده شده است. المظهر گفته است: بیان حق در نزد سلطان جائر افضل است؛ زیرا ظلم سلطان بالای تمام کسانی‌که در تحت سیاست آن قرار دارند سرایت می‌کند که یک جمعیت کلان است، پس وقتی آنرا از ظلم نهی می‌کند نفع و منفعت را به خلق زیادی می‌رساند به خلاف قتل کافر که از چنین ویژه‌گی بر خوردار نیست.»

پس تمام صحبت از خود صاحب قدرت ظالم است نه از اتباع‌، اعوان و لشکرش.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

17 رجب 1445هق

29 جنوری 2024م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

عاصم منیر فرمانده ارتش پاکستان در جریان سفرش به امریکا گفت: «پاکستان علاقه‌مند گسترش روابط دوجانبه از طریق مشارکت طولانی و چندجانبه با ایالات متحده می‌باشد.» وی تأکید نمود؛ دیدارهایی‌که وی در جریان سفر به ایالات متحده با رهبران سیاسی و نظامی داشته، بی نهایت مثبت بوده است. (منبع: صفحۀ عربی ایکس اردوی پاکستان، 20 دسمبر2023م) رهبری ارتش پاکستان قبلاً به تاریخ 11 دسمبر2023م اعلان نموده بود که فرمانده ارتش برای نخستین‌بار پس از تعیین شدن به این پست، در یک سفر رسمی عازم ایالات متحده گردیده.

سوال اینست که منظور از گسترش روابط مشترک دوجانبه پاکستان با امریکا چیست؟ و هدفش از این‌که دیدارهای وی با رهبران سیاسی و نظامی امریکا مثبت بوده چه می‌باشد؟ آیا به معنای ائتلاف بیشتر با امریکای استعمارگر، مخصوصاً در موضوع هند، کشمیر، افغانستان و هم‌چنین، ممانعت از نصرت دادن به مردم فلسطین در برابر تجاوز خصمانۀ یهود و وادار نمودن‌شان به پذیرفتن رژیم یهود به بهانۀ راه‌حل تشکیل دو دولت است؟ با سپاس

جواب:

در جواب به سوال‌های مطرح شدۀ فوق، امور زیر را بررسی می‌نماییم:

1. به تاریخ 24 نومبر 2022م، عاصم منیر به عنوان فرمانده اردو و به عنوان جانشین جنرال قمر جاوید باجوا معرفی گردید. او توسط جنرال باجوا فرد مناسب خوانده شد و شهباز شریف، که وابسته به امریکاست، با تفویض این پست به وی موافقت نمود. این بدان معناست که امریکا به تعیین وی به صفت فرمانده اردو تمایل داشته و می‌دانسته که او نیز مانند باجوا با خواسته‌های امریکا موافق خواهد بود.

عاصم منیر در حالی به این پست برگزیده می‌شود که پاکستان از بحران اقتصادی رنج می‌برد. او کسی است که می‌تواند پول‌های فراوانی را از عربستان سعودی و سایر دولت‌های خلیج به پاکستان سرازیر نماید؛ زیرا وی به عربستان سعودی خدمت نموده و از روابط خوبی با آن برخوردار می‌باشد. «آگاهان به این باور اند که ممکن است سفر فرمانده اردو، راه را برای جلب کمک‌های مالی هموار نماید؛ کمک‌هایی که "پاکستان" به شدت به آن نیاز دارد...» (منبع:https://tribune.com.pk 5 جنوری 2023م)

عاصم منیر بخشی از منظومۀ نظامی وابسته به امریکا بود که رتبه‌های امنیتی و نظامی را به تدریج کسب نمود. در میان سال‌های 2014 تا 2016م، فرمانده منطقۀ شمال در اردو بود، از سال 2016 تا 2018، مدیر استخبارات نظامی شد و سپس از سال 2018 تا 2019م پست رئیس کل استخبارات را به دست آورد. او در منطقۀ قبایلی جنگیده و به این ترتیب، یکی از ستون‌های نظام حاکم در پاکستان به شمار می‌رود که وابسته به امریکا می‌باشند. سپس بر اساس فیصلۀ عمران خان نخست‌وزیر سابق و بدون هیچ گونه توجیهی برکنار گردید و به عوض وی، فیض حمید مقرر شد.

اختلاف نظرها میان عمران خان و اردو برسر تعیین فرمانده اردو پس از تمام شدن دورۀ فرماندهی باجوا به تاریخ 29 دسمبر 2022م بالا گرفت. گزارش‌ها هم‌چنین حاکی است که عمران خان با عاصم منیر -که از نزدیکان باجواست- اختلاف نظر داشت و مایل بود فیض حمید را که از نزدیکان او بود، به صفت مدیر کل استخبارات داخلی تعیین نماید. به نظر می‌رسد عمران خان سعی داشت به صفت نخست‌وزیر، ارادۀ خود را بالای اردو تحمیل نماید تا زیر سلطۀ اردو باقی نماند. چنان‌چه می‌کوشید به صفت حاکم اردو تصرف نموده و سیاست‌های مورد نظر خود را بر آن تحمیل نماید. به دلیل همین اختلافات بود که عمران خان در ماه اپریل2022م برکنار گردید و سپس شکایت‌هایی مبنی بر اتهامات فساد و افشای اسرار دولتی علیه او مطرح گردید.

در جواب به سوالی‌که به تاریخ 5 می 2022م منتشر نموده بودیم، در این زمینه گفتیم: «چنان‌که قبلاً اشاره شد، عمران خان هرگز توقع نداشت که آن همه خدمت وی به اردو و به ادامه آن به امریکا، هیچ نفعی برایش نداشته باشد! انگار عمران خان پی نبرده بود کسی‌که به کمک کفار استعمارگر به قدرت می‌رسد و به عنوان یک مزدور در خدمت آنان قرار می‌گیرد، او در چشم آنان بسان دانۀ شطرنجی می‌نماید که هرگونه بخواهند وی را جابجا می‌کنند. حتی اگر منافع آنان را به صورت تمام و کمال براورده نکند، وی را حذف می‌نمایند و این همان کاری بود که با عمران خان نمودند.» به این ترتیب، امریکا در حذف عمران خان هیچ استدلالی ننمود، بلکه به گونۀ ضمنی با این کار موافق بود.

البته باید گفت که عمران خان خود نیز مزدور امریکاست، چنان‌چه او، باجوا و فیض حمید در سال 2019م در مورد مدغم نمودن کشمیر به هند با امریکا موافقت نمودند، آنگاه که دو هفته قبل از ادغام مذکور، آنان در یک سفر به امریکا رفته و با ترامپ رئیس‌جمهور وقت دیدار و گفتگو نمودند، بدون این که هیچ اقدام جدی و قابل ملاحظه‌ای از خود در این خصوص نشان دهند، بلکه حتی برای جلب رضایت امریکا و حفظ چوکی‌های خود و جلب برخی منافع گذرا، به گونۀ ضمنی با ادغام کشمیر به هند موافقت نمودند. امریکا به اردو کمک می‌نمود تا قدرت را در اختیار داشته و بالای مردم مسلط باشد، زیرا رهبری اردو با امریکا در ارتباط بود و منافع استعمارگران را تأمین می‌نمود، بر خلاف سیاسیون، که در میان آنان هم مزدوران امریکا وجود دارد و هم مزدوران انگلیس و در صورت تغییر حکام مزدور در میان سیاسیون، هیچ ضمانتی برای وابستگی کامل برای امریکا وجود ندارد.

2. صفحۀ عربی‌زبان اکس اردوی پاکستان به تاریخ 11 دسمبر 2023م نوشت: «جنرال عاصم منیر فرمانده اردوی پاکستان در یک سفر رسمی عازم ایالات متحده شد. قرار است وی در این سفر با مسؤولین رده اول و سایر مسئولین در ایالات متحده دیدار و گفتگو نماید. لازم به ذکر است که این نخستین سفر وی پس از رسیدن به این پست می‌باشد.» "شروق نیوز" مصر به تاریخ 11 دسمبر 2023م به نقل از صفحۀ اکسپرس تریبیون پاکستان نوشت: «این سفر پس از سفر مسئولین بلندپایۀ امریکا در هفتۀ گذشته به پاکستان صورت می‌گیرد. یکی از مسئولین بلندپایۀ ادارۀ حکومت بایدن که مسئولیت قضایای پناهندگان را بر عهده دارد، در یک سفر چهار روزه وارد اسلام آباد شد و این به نوع خود نخستین سفری است که در ادامۀ سفرهای مسئولین امریکایی به پاکستان صورت می‌گیرد. این سفرها در حالی صورت می‌گیرد که روابط پاکستان و افغانستان غبار آلود است. جولیتا فانس نویز، معاون وزیر خارجۀ امریکا در دفتر پناهندگی و مهاجرت، تا روز پنج‌شنبه مؤرخ 7 دسمبر2023م در پایتخت پاکستان به سر می‌برد. در همین روز از جنرال عاصم منیر فرمانده اردوی پاکستان نیز نقل شده که «وی با تصمیم حکومت کشوراش مبنی بر اخراج پناهندگان غیرقانونی موافقت دارد و این‌ را که چنین پناهندگانی بالای امنیت و اقتصاد پاکستان تأثیر دارند، تأیید می‌کند و تأکید دارد این اخراج باید محترمانه و با در نظرداشت واقعیت و قوانین موجود صورت گیرد.»

اینجاست که میزان مداخلۀ امریکا در امور داخلی پاکستان واضح می‌گردد، به شمول موضوع پناهندگان، که به افغان‌ها ارتباط دارد؛ افغان‌هایی‌که به دلیل جنگ‌ها به پاکستان پناهنده شده بودند و سال‌هاست که در سرزمین دوم خود به سر می‌بردند، برخی‌ حتی چندین دهه می‌شود که در آنجا به سر می‌برند. پس آنان بیگانه نیستند؛ بلکه واقعیت اینست که سرزمین مسلمانان یکی بوده و این امریکاست که از اختلافات میان این دو سرزمین متعلق به مسلمانان (افغانستان و پاکستان) سوءاستفاده نموده، سعی می‌کند این اختلافات را در روند استحکام نفوذ خود در منطقه به کارگیرد. به این ترتیب، امریکا قصد دارد روابط میان این دو سرزمین را متشنج نموده و از وحدت میان دو طرف جلوگیری نماید و پاکستان درگیر این تنش‌ها و تشنج‌ها میان خود افغانستان شود، به جای این‌که به جنگ با هند برای آزادی کشمیر بپردازد.

3. صفحۀ "المعرفة" به نقل از صفحۀ "داون" پاکستان به تاریخ 15 دسمبر 2023م نوشت: «عاصم منیر، فرمانده اردو به تاریخ 14 دسمبر2023م با لوید اوستن، وزیر دفاع امریکا دیدار و گفتگو نمود. پنتاگون پس از این دیدار با صدور یک بیانیۀ مختصری گفت: «این دو مسئول، تحولات امنیتی اقلیمی اخیر و عرصه‌های ممکن همکاری‌های دفاعی دوجانبه را مورد بحث و بررسی قرار دادند.» و این‌که وی با «جنرال کیو براون رئیس هیأت ارکان مشترک نیز دیدار نمود.» در صفحۀ مذکور هم‌چنین گفته شد: «فرماندۀ اردو به تاریخ 15 دسمبر 2023م، با بلنکن، وزیر خارجۀ امریکا و نیز ویکتوریا نولاند، معاون وی در امور سیاسی و هم‌چنین جوناثان فینر، معاون مشاور امنیت ملی دیدار و گفتگو نمود.» صفحۀ مذکور به نقل از سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا نوشت: «پاکستان یک شریک مهم ماست و ما در عرصه‌های گسترده‌یی در داخل حکومت پاکستان با یکدیگر همکار می‌باشیم. ما در جستجوی یافتن راهی برای تداوم همکاری های مشترک با پاکستان در عرصه‌های امنیت اقلیمی و همکاری‌های دفاعی می‌باشیم.» این صفحه به نقل از یک منبع دیپلوماتیک در خصوص دیدار وی با بلنکن نوشته «دو طرف تمام روابط دوجانبه و اوضاع اقلیمی را بررسی نمودند.» سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا در جواب به یک سوال در خصوص دیدار فرمانده اردوی پاکستان و نیز رئیس دستگاه استخباراتی آن با انتونی بلنکن گفت: «ما در جستجوی دستیابی به مشارکت با آنان در همکاری‌های امنیتی، دفاع اقلیمی می‌باشیم.» (منبع: سایت حکومت امریکا، 18 دسمبر 2023م.)

موارد فوق نشان می‌دهد که دیدارهای نظامی، امنیتی و حتی سیاسی فرمانده اردوی پاکستان با امریکائی‌ها تا چه حد گسترده است، انگار او رئیس دولت پاکستان است! بعید نیست هدف امریکا از گسترش این دیدارها، انسجام مجدد امور در پاکستان باشد، زیرا امریکا می‌خواهد مزدوران و سیاست‌های شان در داخل پاکستان بر وفق مراد آن بچرخد، به ویژه با توجه به این‌که موعد انتخابات پاکستان نزدیک می‌شود(فبروری 2024م)؛ البته در صورتی‌که این انتخابات به تأخیر نیفتد. به این ترتیب، در می‌یابیم که هرچند این دیدارها در ظاهر زیر نام "همکاری" صورت گرفته، اما در حقیقت بیانگر نوعی از وابستگی و غلامی به امریکاست.

آن‌چه بیشتر از همه جای تعجب و شگفتی دارد، اینست که عاصم منیر، فرمانده اردو ظاهر متدین دارد؛ در حدی‌که برخی او را "ملا جنرال" می‌خوانند! اما با وجود آن‌هم وی اعلان می‌نماید که با امریکا ائتلاف نموده و بر اساس برنامه‌های آن به پیش می‌رود، اهداف آن را عملی می‌نماید و میدان را برای آن باز می‌نماید تا نفوذ خود را زیر نام فعالیت مشترک و همکاری امنیتی و دفاعی، گسترش دهد. انگار نمی‌داند که متدین بودن به اسلام وی را ملزم می‌نماید که تنها به الله عزیز و قوی و رسولش صلی الله علیه وسلم دوستی و وابستگی داشته باشد و نه برای کفار:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَاناً مُّبِيناً﴾ [نساء: 144]

ترجمه اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! كافران را به جاى مؤمنان دوست و سرپرست خود نگيريد، آيا مى‌خواهيد به الله دليل و حجّت آشكار عليه خودتان قرار دهيد؟

 تدین یک اسم برای نام‌گذاری نیست! ﴿أفلا یعقلون

4. صفحۀ انترنتی "صدای پاکستان" به تاریخ 19 دسمبر 2023م نوشت: «عاصم منیر، رئیس ستاد ارتش از مقر فرماندهی مرکزی در خلیج تامبا در ایالت فلوریدای امریکا دیدن به عمل آورد و شماری از قضایا، به شمول روابط نظامی و امنیتی اقلیمی را با جنرال مایکل کوریلا، رهبر فرماندهی مرکزی ایالات متحده، مورد بحث و بررسی قرار داد. ادارۀ "روابط عمومی اردوی پاکستان" با انشار بیانیه‌یی گفت که رئیس ستاد اردوی پاکستان از مقر فرماندهی مرکزی امریکا دیدار نموده و گفتگوهای عمیقی را با جنرال مایکل اریک کوریلا، رهبر فرماندهی مرکزی امریکا انجام داده است. در جریان این دیدار، دو طرف در خصوص قضایای مهم و مشترک، مفصلاً تبادل نظر نمودند، به ویژه همکاری در امور امنیت اقلیمی. رئیس ارتش پاکستان در این دیدار گفت: جنرال‌های دو اردو در مورد راه‌های تمرین مشترک با یکدیگر تبادل نظر نموده و نیاز به استحکام همکاری‌های تمریناتی را یک بار دیگر مورد تأکید قرار دادند. در جریان این سفر، بزرگ‌ترین جنرال پاکستان نیز از مرکز عملیات مشترک رهبری مرکزی امریکا دیدن به عمل آورد. ادارۀ امریکا به رهبری بایدن، کمک‌هایی را برای پاکستان اهدا نمود و پاکستان را "هم‌پیمان اصلی بیرون از ناتو" خواند.»

ازین همه به وضوح بر می‌آید که این سفر تا چه حد حایز اهمیت بوده و این مرد، یعنی فرمانده اردوی پاکستان، تا چه اندازه برای ادارۀ حکومت امریکا مهم می‌باشد؛ چنان‌چه با عالی رتبه‌ترین مسئولین امریکایی دیدار نموده و و در مورد قضایای مهمی با وی بحث و گفتگو می‌شود و روی همکاری‌های امنیتی و دفاعی تأکید و تمرکز صورت می‌گیرد. این بدان معناست که امریکا می‌خواهد پاکستان را در منطقه، پیشگام جنگ خویش با تحرکات مسلمانان علیه خود قرار دهد و نفوذ خود را در این منطقه حفظ نماید. هم‌چنین بدین معناست که امریکا به داشتن مزدوران سیاسی اکتفا نکرده، بلکه مزدوران نظامی زیر نام همکاری گسترده در داخل حکومت پاکستان، برای خود می‌سازد. امریکا، پاکستان را شریک مهم، یعنی خادم مهم برای سیاست‌هایش در منطقه می‌داند، چنان‌چه پاکستان را از سال 2004م، هم‌پیمان اصلی خارج از ناتو معرفی نموده است.

5. صفحۀ عربی‌زبان اکس اردوی پاکستان به تاریخ 20 دسمبر 2023م نوشت: «عاصم منیر، فرمانده اردوی پاکستان با اعضای مراکز تحقیقی و رسانه‌های برجستۀ امریکا به گونۀ صریح گفتگو نمود. فرمانده اردو، دیدگاه پاکستان در خصوص امنیت اقلیمی، تروریزم فرامرزی و اهمیت محافظت از ثبات استراتژی در جنوب آسیا را بیان نمود.» فرمانده اردو هم‌چنین گفت: «پاکستان از نظر جیوسیاسی و جیواقتصادی جایز اهمیت بوده و مایل است به عنوان مرکز روابط و دروازه عبور به آسیای میانه و بیرون از آن عرض وجود نماید.» وی تأکید نمود: «پاکستان علاقه‌مند گسترش روابط مشترک دوجانبه با ایالات متحده از طریق شراکت درازمدت و چند جانبه می‌باشد.» او افزود: «دیدارهایش در جریان سفر به ایالات متحده با رهبران سیاسی و نظامی، فوق العاده مثبت بوده.» او اشاره نمود که: «پاکستان برای چندین دهه، هم‌چون قلعۀ محکمی در برابر تروریزم فرامرزی ایستاده و ضامن استقرار و ثبات اقلیمی و صلح و امنیت جانی بوده است.» او توضیح داد: «پاکستان در جنگ با تروریزم سهمگیری و قربانی‌های بی نظیری داده و این نزاع را تا پایان ادامه خواهد داد.» او هم‌چنین به حل قضیۀ کشمیر بر اساس خواسته‌های مردم کشمیر و فیصله‌های شورای امنیت سازمان ملل پرداخته گفت: «در کشمیر نزاع جهانی جریان دارد و هیچ‌گونه اقدام یکجانبه نمی‌تواند طبیعت این نزاع را بر خلاف تمایلات ملیون‌ها ساکن این منطقه تغییر دهد».  او هم‌چنین اشاره به نیاز فوری برای پایان دادن به درد و رنج غزه و فراهم نمودن کمک‌های بشردوستانه و عملی نمودن راه‌حل تشکیل دو دولت به هدف تحقق صلح دائمی در منطقه نمود.»

6. پس دیده می‌شود که فرمانده اردوی پاکستان تمایلش به گسترش ائتلاف با امریکا و وابستگی به آن زیر نام مشارکت دوجانبه را نشان داده و خواستار اینست که این ائتلاف و مشارکت، درازمدت و چندجانبه باشد، یعنی در تمام عرصه‌ها. او می‌خواهد پاکستان را تبدیل به قلعۀ محکم و امنی برای جنگ امریکا علیه امت و تحرکات آزادی خواهانۀ آن زیر نام جنگ با تروریزم فرامرزی نماید؛ یعنی میان سرزمین‌های اسلامی به صورت عام و میان افغانستان و پاکستان به گونۀ خاص.

اما باید گفت که افغانستان و پاکستان هردو یک سرزمین می‌باشد و استعمارگرانی‌که آن را اشغال نموده بودند، در میان آن مرز گذاشته و آن را به دو دولت متخاصم تقسیم کردند تا هردو، ضعیف و ناتوان باقی مانده و کاری از دست آنان علیه استعماگران بر نیاید و کفار استعمارگر بتوانند به آسانی بر آنان تسلط داشته و برخی را علیه برخی دیگر به کارگیرند.

در مورد کشمیر باید گفت که سفر جنرال منیر به واشنگتن در حالی صورت می‌گیرد که محکمۀ عالی هند با ملحق نمودن آن بخش از کشمیر که زیر تسلط هند قرار دارد، موافقت نموده. صفحۀ الجزیره نت به تاریخ 14 دسمبر 2023م نوشت: «مجلس قضائی متشکل از پنج قاضی، به شمول چاندرشود، رئیس محکمۀ عالی به تاریخ 12 دسمبر جاری اعلان نمود که با فیصلۀ حکومت مرکزی مبنی بر لغو استقلال خودخواستۀ کشمیر موافقت دارد.» شکی نیست که هند این تصمیم را نگرفته مگر با موافقت و حمایت امریکا، اما باوجود آن هم، فرمانده اردوی پاکستان حمایت امریکا از هند و دشمنی آن با پاکستان را فراموش نموده و یا بهتر است بگوییم خود را به فراموشی زده و عازم سفر به امریکا می‌شود! از جانب دیگر؛ فرمانده اردوی پاکستان، قضیۀ کشمیر را قضیۀ جهانی خوانده و ادعا می‌کند که حل آن بر اساس فیصلۀ (ظالمانۀ) سازمان ملل صورت می‌گیرد.

باید گفت که قضیۀ کشمیر، قضیۀ اسلامی بوده و این سرزمین توسط هند اشغال گردیده و بالای پاکستان واجب است تا بپا خاسته و آن را آزاد نماید و با مردم این سرزمین در مقاومت علیه اشغالگران و زورگویی هندوها، کمک و یاری کند، مخصوصاً که پاکستان توان این کار را به خوبی دارد. چنان‌چه جریان‌های جهادی کشمیر عنقریب هند را به کمک اردوی پاکستان در جنگ کوه‌های کارگیل در سال 1999م شکست داده بودند؛ اگر خیانت نوازشریف، نخست وزیر وقت و پروزیر مشرف، فرمانده اردو در آن زمان نمی‌بود، آنگاه که امریکا به این دو دستور داد دست از کمک برداشته و نیروهای پاکستان را از میدان جنگ خارج کرده و حرکت‌های نظامی کشمیر را ترورستی اعلان نمایند.

اما در خصوص تجاوز وحشایانۀ یهود برغزه و راه‌حل دو دولت، که فرمانده اردو به آن اشاره نمود و "عملی نمودن راه‌حل دو دولت برای تحقق صلح دائمی در منطقه"، باید گفت که فلسطین سرزمینی مبارک است؛ سرزمینی اسلامی که جایز نیست یهود بر آن تسلط داشته باشد. راه‌حل تشکیل دو دولت هم هیچ ارزشی ندارد؛ بلکه این سرزمینی است که عمر فاروق رضی الله عنه آن را فتح نمود و خلفای راشدین از آن محافظت نمودند، صلاح‌الدین ایوبی آزادش کرد و عبدالحمید آن را از شر یهود حفظ نمود. پس فلسطین یک سرزمین اسلامی بوده و به هیچ‌وجه در معرض فروش قرار ندارد و هرگز نمی‌پذیرد که میان مردم اصلی آن و کسانی‌که آن را اشغال نموده و ساکنان آن را از آن بیرون کرده اند، تقسیم گردد! راه‌حل قضیۀ فلسطین، نه تشکیل دو دولت، بلکه همان چیزی است که الله عزیز و جبار فرموده:

﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ﴾ [بقره: 191]

ترجمه: ‏و (چون جنگ درگرفت) هرجا آنان را (كه آغازكنندگان جنگ بودهاند) دريافتيد ايشان را بكشيد، و آنان را (از مكّه) كه شما را از آنجا بيرون كردهاند بيرون سازيد.

7. شکی نیست که مشکل اصلی در عقلیه و طرز تفکر غلط رهبران نظامی پاکستان می‌باشد؛ زیرا با وجود این‌که آنان از امکانات هنگفت و کافی برای تشکیل دولتی بزرگ بر خوردار می‌باشند؛ دولتی‌که می‌تواند امریکا را به چالش کشیده و برای آن مزاحمت نماید، اما بازهم از خود مزدورانی ساخته اند که از امریکا فرمان می‌برد! آنان می‌توانند با تشکیل دولتی عظیم به حل و فصل قضایا و مشکلات خود بر اساس مفاهیم و معیارهای دین عظیم خویش بپردازند، مفاهیم و معیارهایی که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را به عنوان وحی از جانب الله قوی و عزیز برای مان بیان داشته و عرب‌ها را بر اساس آن از منجلاب جهالت ویران‌گر در میان‌شان نجات داد و از آنان بر مبنای تعالیم اسلام عزیز، بهترین امتی تشکیل داد که برای هدایت مردم به جانب خیر فرستاده شدند، سرزمین فارس را فتح نمودند؛ فارسی‌که در آن زمان دولتی بس بزرگ بود. قسطنطنیه پایتخت روم را فتح نمودند که آن نیز دولتی بس بزرگ داشت. اسلام و مسلمانان توسط دولت اسلامی که جهان را با نور عدالت روشن نمود، عزت و شکوه یافتند و این چنین بود که حق استحکام یافت و باطل از میان رفت، زیرا باطل همواره رفتنی است!

این دقیقاً همان چیزی است حزب‌التحریر از شما می‌خواهد برای تحقق آن از طریق برپایی دولت اسلامی دست به کار شوید؛ خلافت بر منهج نبوت، چنان‌که الله سبحانه و تعالی وعدۀ آن را فرموده:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وبَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ...﴾ [نور: 55]

‏ترجمه: ‏الله به كسانی از شما كه ايمان آورده‌اند و كارهای شايسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد كه آنان را قطعاً جايگزين (پيشينيان، و وارث فرماندهی و حكومت ايشان) در زمين خواهد كرد (تا آن را پس از ظلم ظالمان، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند) همان‌گونه كه پيشينيان (دادگر و مؤمن ملّت‌های گذشته) را جايگزين (طاغيان و ياغيان ستمگر) قبل از خود (در ادوار و اعصار دور و دراز تاريخ) كرده است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم بشارت تحقق آن را داده:

«ثمّ تکون ملکاً جبریة فتکون ما شاء الله أن تکون ثمّ یرفعها إذا شاء أن یرفعها ثمّ تکون خلافة علی منهاج النبّوة ثمّ سکت»  (اخرجه احمد)

ترجمه: سپس حکومت‌های جبری خواهد بود و تا زمانی‌که الله بخواهد ادامه خواهد داشت و هرگاه بخواهد آن را از میان بر می‌دارد، سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود. سپس رسول الله علیه السلام سکوت نمود.

21 جمادی الآخرة 1445هـ.ق

3 جنوری 2024م

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

سوال: السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

برادر محترم امید که به سلامت باشید و بعد: در کتاب مقدمۀ دستور جلد 1مادۀ 95 چنین ذکر شده است:

«اما تحریک قضایای متعلق به کسانی‌که به اسلام و مسلمانان آزار رسانیدند؛ از آنجائی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در هنگام فتح مکه خون چند نفری را به دلیل آزار رساندن به مسلمانان در زمان جاهلیت، مباح اعلام کردند حتی اگر خود را به پرده‌های کعبه آویزان کنند و با درنظرداشت این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إن الإسلام يجب ما قبله»(أحمد و طبرانی به روایت عمرو بن عاص)

ترجمه: اسلام گناهانِ پيش از خود را نابود می کند.

یعنی کسانی‌که اسلام و مسلمانان را اذیت کردند از این حدیث مستثنی هستند».

من در مورد واقعیت این اشخاص بررسی کردم و دانستم که بعضی از آنها، مسلمان بودند که اسلام را ترک و مرتد شده بودند و بعضی هم، مسلمان نبودند که به قتل رسیدند، پس کسی‌که مسلمان باشد و مرتد گردد؛ اصل این‌ست که به اساس ارتدادش مجازات شود و کسی‌که بر شرک خود باقی و از کسانی باشد که اسلام و مسلمانان را آزار رسانده باشد؛ محکوم به قتل شده و یا بر حسب دیدگاه امام مسلمانان عفو می‌شود، چنانکه در مادۀ معینه نیز همین‌طور ذکر شده است. اما حدیث فوق‌الذکر، به هیچ یک از این دوحالت صدق نمی‌کند؛ زیرا چیزی که ما می‌دانیم این‌ست که این حدیث بر کسی صدق می‌کند که تازه مسلمان باشد، پس چرا در این ماده به این حدیث استناد شده و حال آنکه؛ برخی از اصحاب مانند خالد بن ولید و وحشی بن حرب رضی الله عنهما قبل از اسلام شان مسلمانان را به قتل رساندند و رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از اسلام شان هیچ اقدامی علیه آنها نکردند؟

الله سبحانه وتعالی برای شما برکت دهد و شما را ثابت قدم نگه‌داشته و نصرت را بر دستان شما جاری سازد!

صلاح فوزی- قدس شریف

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

به نظر می‌رسد که در مورد این مسأله نزد شما التباس به وجود آمده است، چنانچه حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم که احمد وطبرانی از عمرو بن عاص روایت نموده: «إِنَّ الإِسْلامَ يَجُبُّ مَا كَانَ قَـبْلَهُ»، این حدیث شریف دال بر این است که هرکس از کفر به اسلام روی آورد و مسلمان شود، اسلام گناهان قبل از اسلام وی را معدوم می‌سازد یعنی گناهان زمان کفر و قبل از اسلام آن محاسبه نشده و داخل شدن آن در اسلام تمام گناهان قبل از اسلام آن را محو و نابود می‌سازد، اما این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم وقتی مکه را فتح نمودند خون چند نفری‌که در زمان جاهلیت اسلام و مسلمانان را اذیت کرده بودند مباح اعلام کردند اگرچه این افراد آویزان به پرده‎‌های کعبه بوده باشند؛ از این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم فهمیده می‌شود که این اشخاص به سبب آزار و اذیتی که به مسلمانان رسانده بودند باید که مؤاخذه و مجازات شوند هرچند که اسلام بیاورند؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:«اگرچه به پرده‌های کعبه آویزان باشند». این حدیث دلالت بر این دارد که رسول الله صلی الله علیه وسلم حالت اسلام آوردن آنها را استثناء نکرده بلکه اصحاب رضی الله عنهم را به هر حالت امر به قتل شان دادند، پس از این فهمیده می‌شود آنانی‌که اسلام و مسلمانان را اذیت کردند به سبب آزار و اذیت رساندن شان مجازات می‌شوند گرچه در اسلام داخل شوند، پس حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم:«إِنَّ الإِسْلامَ يَجُبُّ مَا كَانَ قَـبْلَهُ» شامل این مردم نمی‌شود بلکه آنها از این حدیث مبارک استثناء هستند، یعنی به دلیل این‌که اسلام و مسلمانان را اذیت کردند اسلام این عمل شان را از بین نبرده بلکه به اساس این عمل‌کرد شان مؤاخذه می‌شوند و سرنوشت و تصمیم گیری شان به دست امام مسلمانان است، اگر امام مسلمانان خواست عفو شان کند و اگر خواست مجازات شان کند.

روایتی‌که نسائی در سنن خود از مصعب ابن سعد از طریق پدرش روایت نموده بر صحت این فهم دلالت دارد:

«لَمَّا كَانَ يَوْمُ فَتْحِ مَكَّةَ أَمَّنَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ النَّاسَ إِلَّا أَرْبَعَةَ نَفَرٍ وَامْرَأَتَيْنِ وَقَالَ اقْتُلُوهُمْ وَإِنْ وَجَدْتُمُوهُمْ مُتَعَلِّقِينَ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ عِكْرِمَةُ بْنُ أَبِي جَهْلٍ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ خَطَلٍ وَمَقِيسُ بْنُ صُبَابَةَ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَعْدِ بْنِ أَبِي السَّرْحِ فَأَمَّا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ خَطَلٍ فَأُدْرِكَ وَهُوَ مُتَعَلِّقٌ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ فَاسْتَبَقَ إِلَيْهِ سَعِيدُ بْنُ حُرَيْثٍ وَعَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ فَسَبَقَ سَعِيدٌ عَمَّاراً وَكَانَ أَشَبَّ الرَّجُلَيْنِ فَقَتَلَهُ وَأَمَّا مَقِيسُ بْنُ صُبَابَةَ فَأَدْرَكَهُ النَّاسُ فِي السُّوقِ فَقَتَلُوهُ وَأَمَّا عِكْرِمَةُ فَرَكِبَ الْبَحْرَ فَأَصَابَتْهُمْ عَاصِفٌ فَقَالَ أَصْحَابُ السَّفِينَةِ أَخْلِصُوا فَإِنَّ آلِهَتَكُمْ لَا تُغْنِي عَنْكُمْ شَيْئاً هَاهُنَا فَقَالَ عِكْرِمَةُ وَاللَّهِ لَئِنْ لَمْ يُنَجِّنِي مِنْ الْبَحْرِ إِلَّا الْإِخْلَاصُ لَا يُنَجِّينِي فِي الْبَرِّ غَيْرُهُ اللَّهُمَّ إِنَّ لَكَ عَلَيَّ عَهْداً إِنْ أَنْتَ عَافَيْتَنِي مِمَّا أَنَا فِيهِ أَنْ آتِيَ مُحَمَّداً ﷺ حَتَّى أَضَعَ يَدِي فِي يَدِهِ فَلَأَجِدَنَّهُ عَفُوّاً كَرِيماً فَجَاءَ فَأَسْلَمَ وَأَمَّا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَعْدِ بْنِ أَبِي السَّرْحِ فَإِنَّهُ اخْتَبَأَ عِنْدَ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ فَلَمَّا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ ﷺ النَّاسَ إِلَى الْبَيْعَةِ جَاءَ بِهِ حَتَّى أَوْقَفَهُ عَلَى النَّبِيِّ ﷺ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ بَايِعْ عَبْدَ اللَّهِ قَالَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَنَظَرَ إِلَيْهِ ثَلَاثاً كُلَّ ذَلِكَ يَأْبَى فَبَايَعَهُ بَعْدَ ثَلَاثٍ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا كَانَ فِيكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ يَقُومُ إِلَى هَذَا حَيْثُ رَآنِي كَفَفْتُ يَدِي عَنْ بَيْعَتِهِ فَيَقْتُلُهُ فَقَالُوا وَمَا يُدْرِينَا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا فِي نَفْسِكَ هَلَّا أَوْمَأْتَ إِلَيْنَا بِعَيْنِكَ قَالَ إِنَّهُ لَا يَنْبَغِي لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ خَائِنَةُ أَعْيُنٍ».

ترجمه:« وقتی فتح مکه صورت گرفت، رسول الله صلی الله علیه وسلم برای همۀ مردم امان داد مگر چهار مرد و دو زن، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: اگر این افراد را یافتید به قتل برسانید گرچه به پرده‌های کعبه آویزان باشند؛ عکرمه ابن ابوجهل، عبدالله بن خطل، مقیس بن صبابه، عبدالله بن سعد بن ابو سرح. عبدالله بن خطل در حالی به دست آمد که به پرده‌های کعبه آویزان بود و سعد بن حریث و عماربن یاسر در کشتن شان با هم مسابقه زدند، سعید که جوان‌تر بود از عمار پیشی گرفت و آنرا به قتل رساند، اما مقیس بن صبابه را مردم در بازار دریافتند و آنرا به قتل رساندند اما عکرمه که فرار کرده و خود را به دریا زده بود، در داخل دریا دامن‌گیر طوفانی شد و کشتی‌سواران به یکدیگر گفتند به الله یگانه ایمان بیاورید؛ زیرا خداهای شما، نمی‌تواند شما را این‌جا نجات دهد، عکرمه گفت قسم به الله که اگر اخلاص یعنی ایمان من به الله در اینجا مرا از دریا نجات ندهد غیر از آن مرا در خشکه نیز نجات داده نمی‌تواند، ای بارالها! مرا با تو پیمانی است اگر تو مرا از این حالتی‌که هستم نجاتم دهی در نزد محمد(صلی الله علیه وسلم) می‌روم و دست خود را به دست‌اش می‌گذارم بدون شک او بخشنده بزرگوار است، سپس در نزد محمد(صلی الله علیه وسلم) آمد و مسلمان شد، اما عبدالله بن سعد بن ابوسرح در نزد عثمان بن عفان(رضی الله عنه) پنهان شد، وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم مردم را به بیعت فراخواندند، عثمان(رضی الله عنه) آنرا به محضر رسول الله صلی الله علیه وسلم ایستاد نمود، گفت یا رسول الله! از عبدالله بیعت بگیر، رسول الله صلی الله علیه وسلم سر مبارک شانرا بلند نمودند و سه مرتبه به طرف آن نگاه کرده، هربار که نگاه می‌کردند از قبولی بیعت آن خود داری می‌کردند بعد از سه مرتبه، بیعت‌اش را قبول کردند، سپس به اصحاب‌ روی کرده فرمودند: آیا در بین شما مرد رشیدی نبود که وقتی دیدید دستانم را برای بیعت کردن با وی بازداشتم؛ آنرا به قتل برساند، گفتند یا رسول الله! ما چه می‌دانیم در دل تان چیست؟! چرا به چشم خود به سوی ما اشاره نکردید؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند، برای هیچ پیامبری شایسته نیست که چشم خیانت‌کار داشته باشد.

لذا، معلوم می‌شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم خواست تا مسلمانان عبدالله بن ابی سرح را بکشند، با وصف این‌که عبدالله بن ابی سرح در حالت مسلمان بودن در نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم برای طلب بیعت آمده بود که این خود دلالت به این دارد که مباح بودن خون این افراد به صورت مطلق و بدون قید بوده و داخل شدن در اسلام، آنها را از قتل منع ننموده بلکه مسألۀ شان به امام سپرده می‌شود؛ اگر خواست آنان را مجازات کند و اگر خواست آنان را عفو کند و به این شکل، مجازات آن عده از کفاری که مسلمان شده بودند و قبل از اسلام شان، مسلمانان را آزار و اذیت می‌رساندند توسط رسول الله صلی الله علیه وسلم لغو و معاف گردید، چنانچه با عکرمه رضی الله عنه چنین تعاملی صورت گرفت و وی شامل عفو و بخشش امام قرار گرفت، چنانچه در کتاب اجهزه نیز بیان شده است:« رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از آن، بعضی از ایشانرا عفو نمودند مانند عفو عکرمه بن ابوجهل رضی الله عنه؛ لذا برای خلیفۀ مسلمانان جائز است که قضیه را بر علیه این اشخاص تحریک نماید و یا ایشانرا عفو نماید». امیدوارم که التباس و پوشیدگی که در این مسأله پیش آمده بود برطرف شده باشد.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

17 ربیع الاول1445هق

موافق به 2اوکتبر2023م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش: السلام علیکم ورحمت الله و برکاته،

 شیخ بزرگوارما! بنده سوالی دارم: ما می‌دانیم که هرگاه شخص کافری مسلمان شد گناهانش محو و بخشیده می‌شود، اما سوال این است که نتیجۀ اعمال خیری‌که در حالت کفر انجام داده چه‌ می‌شود؟ اگر شرح قصۀ رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم را در نظر بگیریم که از حکیم ابن حزام چنین روایت شده: یا رسول الله در مورد اشیاء و اعمال خیری‌که در زمان جاهلیت انجام ‌دادم مثل صدقه، آزاد نمودن برده و به جا آوردن صلۀ رحم، آیا در انجام این اعمال اجر و مزدی برایم می‌باشد؟ رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم فرمودند:«أَسْلَمْتَ عَلَى مَا سَلَفَ مِنْ خَيْرٍ». فهم درست از این حدیث چه می‌باشد؟ الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر دهد!

پاسخ: وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

شما در مورد حدیث مبارکی سوال نمودید که بخاری و مسلم در صحیحین و سائر محدثین از حکیم ابن حزام رضی‌الله‌عنه روایت نموده‌اند که گفته است: یا رسول الله در مورد اشیاء و اعمال خیری‌که در زمان جاهلیت انجام ‌دادم مثل صدقه، آزاد نمودن برده و به جا آوردن صلۀ رحم، آیا در انجام این اعمال اجر و مزدی برای من می‌باشد؟ رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم فرمودند:

«أَسْلَمْتَ عَلَى مَا سَلَفَ مِنْ خَيْرٍ»

ترجمه: به دلیل گذشته‌ای نیک خود مسلمان شدی.

مطلبی‌که از سخن شما برداشت می‌شود و شما آنرا واضح نکردید این است: نتیجۀ اعمال خیری‌که شخص در زمان کفر خود انجام داده و سپس اسلام آورده و به همان اسلام خود تا زمان فوتش باقی مانده چه می‌شود؟ که پاسخ این سوال قرار ذیل است:

اول: در خصوص این مسأله در بین علماء و اهل علم اختلاف صورت گرفته که من در این‌جا بعضی از آنچه امام نووی رحمه‌الله دركتاب خود؛ شرح‌صحیح مسلم در مورد این حدیث ایراد نموده و به صورت بسیار دقیق و عالی توضیح داده بیان می‌کنم:

«... و اما این فرمودۀ او صلی الله علیه وسلم" أَسْلَمْتَ عَلَى مَا أَسْلَفْتَ مِنْ خَيْرٍ" در خصوص معنی این جمله اختلاف شده است:

1. امام ابوعبدالله المازری رحمه‌الله گفته است که ظاهر این قول بر خلاف آن‌چیزی است که اصول تقاضا دارد؛ زیرا تقرب کافر به الله سبحانه وتعالی صحیح نیست، بناءً در طاعت کافر کدام ثواب مرتب نمی‌گردد، اما این قول درست است که کافر مطیع باشد ولی به الله سبحانه وتعالی تقرب حاصل نکند؛ زیرا او تنها باورمند به الله سبحانه وتعالی بوده و به همین حد اکتفاء می‌کند. چون وی با این باورمندی خود مؤافقت با امر ایمان کرده؛ مطیع گفته می‌شود به دلیل اینکه مفهوم اطاعت در نزد ما به معنای مؤافقت در امر است، اما وی تقرب به الله سبحانه‌وتعالی حاصل ننموده است زیرا شرط تقرب؛ ایمان و شناخت الله سبحانه وتعالی است که سبب عمل خیر می‌گردد، با این وجود، شخص کافر در زمانی‌که عمل خیر را انجام داده علم و ایمان به ذات الله سبحانه وتعالی را حاصل نکرده و با ثبوت این موضوع دانسته می‌شود که این حدیث تأویل شده و احتمالات متعدی دارد که یکی از این معانی کسب صفات نیکی است که شخص کافر با کسب این صفات نیک، وقتی در اسلام داخل می‌شود برایش نفع رسانده و این صفات مقدمه و کمکی بر انجام افعال خیر می‌شود.

 معنی دوم حدیث این‌ است که موجودیت این صفات در شخص کافر، نام و نشان نیکی در اسلام بالایش باقی می‌ماند و معنی سومی‌که از این حدیث محتمل است اینست که؛ انجام اعمال خیر در زمان کفر اجر و مزد حسنات زمان اسلام را افزوده و اجر آن را زیادتر می‌گرداند و بعضی گفته‌اند که وقتی کافر افعال خیر را انجام می‌دهد امکان دارد که گناهان‌اش کمتر گردد، پس بعید نیست که این اعمال خیر در اجر و مزد شخص افزون گردد و این ختم کلام و سخن المازری رحمه‌الله است.

2- قاضی عیاض رحمه‌الله گفته است: برخی معنای حدیث را چنین تأویل نموده‌اند که الله سبحانه وتعالی به برکت آن اعمال خیری‌که شخص کافر انجام داده وی را هدایت می‌کند و یا در ابتدای کار از هرکس خیری نمایان گردد؛ همین خود دلیل و نشانۀ سعادت آخرت و حسن عاقبت‌اش می‌باشد، این سخن قاضی عیاض است.

3- ابن بطال و محققان دیگر بر این نظراند که این حدیث به معنی ظاهر خود بوده و مفهوم آن چنین است: هرگاه شخص کافری مسلمان شد و بر اسلامش فوت کرد در برابر اعمال خیری‌که در زمان کفر انجام داده نیز ثواب داده می‌شود، این طبقه از علماء به حدیث ابوسعید خدری رضی‌الله‌عنه استناد کردند که او از رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم چنین روایت نموده:

«إِذَا أَسْلَمَ الْكَافِرُ فَحَسُنَ إِسْلَامُهُ كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ كُلَّ حَسَنَةٍ زَلَفَهَا وَمَحَا عَنْهُ كُلَّ سَيِّئَةٍ زَلَفَهَا وَكَانَ عَمَلُهُ بَعْدُ الْحَسَنَةُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا إِلَى سَبْعِمِائَةِ ضِعْفٍ وَالسَّيِّئَةُ بِمِثْلِهَا إِلَّا أَنْ يَتَجَاوَزَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى»

ترجمه: اگر کسی اسلام را به تمام و کمال و به وجه احسن بپذیرد، الله سبحانه و تعالی برای هر کار نیکی که قبلاً انجام داده برایش پاداش می‌دهد و هر کار بدی را که قبلاً انجام داده گناهش محو می‌شود. پس از آن هر کار نیکی او ده برابر تا هفت‌صد مرتبه ثواب داده می‌شود و عمل زشت او به اندازۀ آن داده می‌شود مگر این‌که الله سبحانه وتعالی از آن گناه بگذرد.

دار قطنی این حدیث را از جمله احادیث غریبِ امام مالک رحمه‌الله خوانده است، ابن بطال رحمه‌الله بعد از این‌که این حدیث را ذکر نموده گفته است آن الله متعال هست که برای هربنده‌ای از بندگانش که خواسته باشد فضیلت می‌دهد و هیچ کسی حق اعتراض بر آنرا ندارد، وی می‌گوید: این موضوع مانند این گفتۀ رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم برای حکیم ابن حزام است که  فرمودند: «تو به سبب آن خیری‌که انجام داده بودی مسلمان شدی و الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است...» ختم نقل قول از شرح نووی.

دوم: حدیثی‌که ابن بطال به آن استدلال کرده  در این حدیث از آنچه صحیح البخاری روایت نموده افزوده شده حدیث 41 بخاری که مالک گفت زید ابن اسلم خبر داد که ابوسعید خدری رضی‌الله‌عنه برایش خبر داده که وی شنیده است که رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم فرمودند:

«إِذا أَسْلَمَ العَبْدُ فَحَسُنَ إسْلاَمُهُ يُكَفِّرُ اللَّهُ عنهُ كلَّ سَيِّئَةٍ كَانَ زَلَفها وَكَانَ بَعْدَ ذلكَ القِصاصُ الحَسَنَةُ بِعَشْرِ أَمْثالِها إِلَى سَبْعِمِائَةِ ضِعْفٍ والسَّيِئَةُ بِمثْلِها إلاَّ أَن يَتَجَاوَزَ اللَّهُ عَنْهَا»

ترجمه: اگر کسی اسلام را به تمام و کمال و به وجه احسن بپذیرد، الله سبحانه و تعالی برای هر کار نیکی که قبلاً انجام داده برایش پاداش می‌دهد و هر کار بدی را که قبلاً انجام داده گناهش محو می‌شود. پس از آن هر کار نیکی او ده برابر تا هفت‌صد مرتبه ثواب داده می‌شود و عمل زشت او به اندازۀ آن داده می‌شود مگر این‌که الله سبحانه وتعالی از آن گناه بگذرد.

در عمدة‌القاری شرح صحیح البخاری در مورد حکم این حدیث چنین آمده است:«بخاری به صورت معلق این حدیث را ذکر نموده اما در هیچ جایی در این کتاب این حدیث را متصل نخوانده است، بخاری زمان مالک را در نیافته، پس این حدیث معلق است اما به دلیل این‌که به لفظ جازم و قطعی است پس این حدیث صحیح بوده و کدام جرح و نقصان در آن نمی‌باشد، اما این‌که ابن حزم گفته است: این حدیث از لحاظ صحت مجروح است؛ زیرا این حدیث منقطع است، چنین نیست؛ زیرا این حدیث از جهات دیگری صحیح است؛ زیرا هر منقطعی مجروح نیست، بناءً هرچند که بر این حدیث از لحاظ اصطلاحی منقطع اطلاق می‌شود مگر به دلیل این‌که صحیح است حکم متصل را دارد. ابوذر هروی در بعضی نسخه‌ها این حدیث را متصل خوانده است، هم‌چنان نسائی از احمد بن المعلی بن یزید از صفوان بن صالح از ولید ابن مسلم از مالک بن زید بن اسلم این حدیث را متصل خوانده است... هم‌چنان این حدیث را سفیان ابن عیینه از زید ابن اسلم از عطاء به طور مرسل روایت نموده و مالک این حدیث را متصل خوانده و امام مالک حدیث اهل مدینه را از غیر اهل مدینه خوب‌تر تفکیک می‌کند. بزار گفته که تنها مالک این حدیث را متصل خوانده است، ابن بطال گفته، بخاری بعضی احادیث ابوسعید را ساقط نموده و  آن، همان حدیث مشهوری است که به روایت مالک در غیر "موطا" چنین تصریح شده:«إِذا أسلم الْكَافِر فَحسن إِسْلَامه كتب الله لَهُ كل حَسَنَة كَانَ زلفها، ومحى عَنهُ كل سَيِّئَة كَانَ زلفها» و باقی اشخاص این حدیث را به معنی لفظ فوق ذکر نموده است.»

سوم: چنانچه شما می‌بینید زیادت در این حدیث طوری‌که در فوق ذکر شده در حدیث بخاری وجود ندارد که با نصوص قطعی‌که به اجر، ثواب، عمل صالح و به مسألۀ ایمان ارتباط دارد و به صورت مکرر در آیات وارد شده تعارض پیدا کند:

﴿وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْراً﴾ {الكهف: 88}

ترجمه: و اما هرکس ایمان آورد و کار شایسته کند، او را پاداش بس نیکو است و در فرمان‌مان تسهیلاتی برای او توصیه خواهیم کرد.

﴿وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ﴾{القصص: 80}

ترجمه: و كساني كه دانش و آگاهی داشتند ( به افرادي كه عاشقان زرق و برق دنيا بودند و بزرگواری را در زر و زور می‌ديدند ) گفتند : واي بر شما! ( چه می‌گوئيد و سعادت را در چه می‌جوئيد؟) اجر و پاداش خدا ( كه بهشت جاويدان است) بسی والاتر و بهتر (از اين چيزها) است براي كساني كه ايمان داشته باشند و كارهاي شايسته انجام دهند و اين ( بهشت يزدان هم ) جز نصيب شكيبايان نمي‌گردد .‏

﴿وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ {البقرة: 25}

ترجمه: مژده بده به كساني كه ايمان آوردهاند و كردار نيكو انجام دادهاند ، اين كه ايشان را است باغهای( بهشتی) كه در زير درختان آن رودها روان است.

﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُون﴾ {البقرة 82:}

ترجمه: وکسانی‌که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام دادند، آن‌ها بهشتی اند و در بهشت جاویدان می‌‌مانند.

﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾ {البقرة: 277}

ترجمه: مسلما آنانی‌که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند و نماز به پا داشته و زکات داده اند برای آن‌ها پاداش‌شان نزد پرودگارشان است.

﴿وَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ﴾ {آل عمران: 57}

ترجمه: و اما کسانی‌ را که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند، به تمام و کمال پاداش‌شان دهد و الله ستم‌کاران را دوست ندارد.

از این آیات واضح می‌گردد که اجر و پاداش اعمال صالحه بعد از ایمان آوردن است نه قبل از آن.

چهارم: بنا بر این، من ترجیح می‌دهم که زیادت جملۀ (كتب الله لَهُ كل حَسَنَة كَانَ زلفها) رد گردد و بر حدیث صحیح البخاری فوق الذکر که چنین است استناد شود:

امام مالک می‌گوید که زید ابن اسلم خبرم داد که ابو سعید خدری برایش گفته است که من از رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم شنیدم که می‌گفت:

«إِذا أَسْلَمَ العَبْدُ فَحَسُنَ إسْلاَمُهُ يُكَفِّرُ اللَّهُ عنهُ كلَّ سَيِّئَةٍ كَانَ زَلَفها وَكَانَ بَعْدَ ذلكَ القِصاصُ الحَسَنَةُ بِعَشْرِ أَمْثالِها إِلَى سَبْعِمِائَةِ ضِعْفٍ والسَّيِئَةُ بِمثْلِها إلاَّ أَن يَتَجَاوَزَ اللَّهُ عَنْهَا»

ترجمه: اگر کسی اسلام را به تمام و کمال و به وجه احسن بپذیرد، الله سبحانه و تعالی برای هر کار نیکی که قبلاً انجام داده برایش پاداش می‌دهد و هر کار بدی را که قبلاً انجام داده گناهش محو می‌شود. پس از آن هر کار نیکی او ده برابر تا هفت‌صد مرتبه ثواب داده می‌شود و عمل زشت او به اندازۀ آن داده می‌شود مگر این‌که الله سبحانه وتعالی از آن گناه بگذرد.

یعنی موضوع بر این است که شخص بر معاصی قبل از اسلام خود محاسبه نمی‌شود، به عبارت دیگر می‌خواهیم سخنی بیان کنیم که میدان تطبیق این حدیث رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم معلوم شود:

«إِنَّ الإِسْلامَ يَجُبُّ مَا كَانَ قَبْلَهُ» رواه أحمد والطبراني عن عمرو بن العاص.

ترجمه: اسلام گناهانِ پيش از خود را نابود می‌کند.

 که این عبارت موافق به حدیث بخاری «إِذا أَسْلَمَ العَبْدُ فَحَسُنَ إسْلاَمُهُ يُكَفِّرُ اللهُ عنهُ كلَّ سَيِّئَةٍ كَانَ زَلَفها» می‌باشد و معنی حدیث چنین می‌شود که الله سبحانه وتعالی گناهان زمان جاهلیت را بعد از اسلام آوردن می‌بخشد؛ هم‌چنان دلائلی وارد شده است که این حدیث را در غیر از سه حالت تخصیص داده به گونه‌ای که قائل به مؤاخذه شدن شخص در این سه حالت بعد از اسلام آوردنش می‌باشند نه قبل از آن، چنانچه ما در کتاب (أجهزة دولة الخلافة 123-127) باب عقود و معاملات این مطلب را واضح نموده و گفته‌ایم که سه حالت از این حدیث شرعی مستثنی است:

1- در حالتی‌که عمل‌انجام شده اثر دائمی در مخالفت با اسلام داشته باشد.

2- حالتی‌که قضیه به کسی ارتباط و تعلق داشته باشد که اسلام و مسلمانان را اذیت کرده باشد.

3-حالتی‌که قضیه به مال مغصوبه‌ای تعلق داشته باشد که به دست غاصب باشد.

دلیل تحریک این قضایای سه گانه که دارای اثر دوام‌دار و مخالف اسلام است، عملی است که رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم انجام داده‌اند چنانچه؛ رسول الله صلی الله علیه  وسلم بعد از تأسیس دولت اسلامی ربا و سود افزون بر اصل سرمایه را محو نموده و اصل سرمایه را برای صاحبان اموال و قرض دهنده‌گان قابل پرداخت دانستند، یعنی بعد از به وجود آمدن دار اسلام ربا و سود را وضع و تقسیم نموده و چنان حکم کردند که شخص مدیون مکلف به پرداخت آن نمی‌باشد و هم‌چنان کسانی‌که حسب قوانین جاهلیت بیش‌تر از چهار زن داشتند بعد از ایجاد دار اسلام آنان را به نگهداری بر چهار زن ملزم ساختند، ترمذی از طریق عبدالله بن عمر تخریج نموده که غیلان بن سلمه ثقفی مسلمان شد در حالی‌که از زمان جاهلیت ده زن داشت و تمام این زنان نیز با وی مسلمان شدند:

«فَأَمَرَهُ النَّبِيُّ ﷺ أَنْ يَتَخَيَّرَ أَرْبَعاً مِنْهُنَّ».

 ترجمه: رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم آنرا دستور داد که چهار تن از این زنان را اختیار نماید.

بناءً عقودی‌که اثر دوامدار در مخالفت با اسلام دارد، در زمان اقامۀ خلافت؛ این اثر برداشته می‌شود و برداشتن این اثر یک امر واجبی است به گونه‌ای مثال اگر زن مسلمان با یک مرد مسیحی ازدواج کرده باشد بعد از اقامۀ خلافت این عقد مطابق به احکام شرعی فسخ می‌گردد.

اما تحریک برخی قضایا مرتبط به کسانی‌که اسلام و مسلمانان را اذیت کردند به دلیل این است که وقتی رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم مکه را فتح کردند، خون تعدادی از اشخاصی‌که اسلام و مسلمانان را در زمان جاهلیت اذیت نمودند بودند را هدر خوانده و چنان حکم کردند که اگر این اشخاص به پرده‌های خانۀکعبه آویزان باشند بازهم به قتل برسند با وصف این‌که رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم فرموده است:«إِنَّ الإِسْلامَ يَجُبُّ مَا كَانَ قَبْلَهُ»، یعنی کسانی‌که اسلام و مسلمانان را اذیت کردند از این حدیث مستثنی هستند، چنانچه رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم بعضی از این اشخاص را بعداً عفو کرد؛ مانند عفو رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم از عکرمه ابن ابی‌جهل؛ لذا برای خلیفه جائز است که قضیه را بر علیه این اشخاص تحریک نماید و یا آنان را عفو کند، این مسأله بر کسانی‌که مسلمانان را با این‌که حرف حق می‌زنند تعذیب می‌کنند و به اسلام طعن وارد می‌نمایند نیز مصداق پیدا می‌کند، زیرا حدیث «إِنَّ الإِسْلامَ يَجُبُّ مَا كَانَ قَبْلَهُ» بر این اشخاصی مصداق پیدا نکرده بلکه این اشخاص از این حدیث مبارک مستثنی هستند و تحریک قضیه در برابر این اشخاص وفق رأی خلیفه می‌باشد.

اما تحریک قضایای غصب که (مال غصب شده) در دست غاصب موجود باشد به دلیل روایتی است که مسلم از وائل ابن حجر روایت نموه که گفته است:

«كُنْتُ عِنْدَ رَسُولُ اللهِ ﷺ فَأَتَاهُ رَجُلاَنِ يَخْتَصِمَانِ فِي أَرْضٍ فَقَالَ أَحَدُهُمَا إِنَّ هَذَا انْتَزَى عَلَى أَرْضِي يَا رَسُولَ اللهِ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَهُوَ امْرُؤُ الْقَيْسِ بْنُ عَابِسٍ الْكِنْدِيُّ وَخَصْمُهُ رَبِيعَةُ بْنُ عِبْدَانَ قَالَ: بَيِّنَتُكَ، قَالَ: لَيْسَ لِي بَيِّنَةٌ، قَالَ: يَمِينُهُ، قَالَ إِذَنْ يَذْهَبُ بِهَا، قَالَ: لَيْسَ لَكَ إِلاَّ ذَاكَ، قَالَ: فَلَمَّا قَامَ لِيَحْلِفَ قَالَ رَسُولُ اللهِ ﷺ مَنِ اقْتَطَعَ أَرْضاً ظَالِماً لَقِيَ اللهَ وَهُوَ عَلَيْهِ غَضْبَانُ»

ترجمه: این حدیث اگر فاعل های آن واضح شود بهتر است زیرا گفت زیاد دارد و نفر سردرگم می‎شود من در نزد رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم بودم که دو مرد آمدند که با هم در مورد زمینی دعوی می‌کردند، یکی از این دو مرد گفت؛ یا رسول الله این شخص در زمان جاهلیت به سلطه و زور بالای زمینم متصرف شده است، آن شخص امرؤالقیس بن عابس کندی و طرف خصم آن ربیعه بن عبدان بوده است، رسول الله گفتند: شاهد بیاور، گفت من شاهد ندارم، گفتند: بر آن حق قسم داری، گفت پس زمین را می‌برد، گفت تو تنها همین قسم را حق داری، گفت: وقتی طرف خصم ایستاد شد تا قسم را اداء کند رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم فرمودند کسی‌که قطعۀ از زمین را غیر حق متصرف گردد در حالی‌ الله سبحانه وتعالی را ملاقات می‌کند که الله سبحانه وتعالی بر او خشم‌ناک است.

جملۀ" إِنَّ هَذَا انْتَزَى عَلَى أَرْضِي" یعنی بر آن دست یافت و به زور بر آن مسلط شد و آنرا غصب کرد، پس رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم دعوی آن شخص را قبول کرد با این‌که عمل غصب در زمان جاهلیت صورت گرفته بود، بنا بر این هرکسی‌که زمین و یا مال مملوکۀ افراد و یا مال عام و یا ملکیت دولت را غصب نماید و عمل آن شرعاً غصب باشد، دعوی در این خصوص قبول می‌شود.

چهارم: خلاصه این است که هرگاه انسانی اسلام را به تمام و کمال و به وجه احسن بپذیرد  پس گناهان قبل از اسلام آن بخشیده می‌شود به استثنای سه حالتی که ذکر نمودیم. این نظری است که من در خصوص این مسأله ترجیح می‌دهم، الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

به جواب منذرابوعبیده

سوال:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

در مادۀ 21 مقدمۀ دستور چنین آمده است: مسلمانان حق دارند که برای محاسبۀ حکام و یا برای رسیدن به حاکمیت از طریق امت، احزاب سیاسی داشته باشند.

سوال: وقتی حزبی‌که به حکومت می‌رسد، برنامۀ سیاسی داشته باشد، آیا در حکومت همان برنامۀ سیاسی حزبی خود را تطبیق می‌کند؟ هم‌چنان سوال است، آیا جائز است که امیر آن حزب(مانند حزب ما) در عین حالی‌که خلیفه است، امیر حزب نیز باشد؟ اگر چنین عملی صحیح باشد، چگونه حزب می‌تواند خلیفه را درحالی‌که امیر حزب نیز هست، محاسبه کند؟ الله سبحانه وتعالی به شما برکت داده و خیر را به دستان شما پیروز گرداند!

جواب:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

ما در این مورد به تاریخ‌های 14 اگست 1967م و 26دسمبر2014م جوابات ارایه کرده بودیم که تفصیلات کافی در این خصوص در جوابات یاد شده وجود دارد؛ پس لازم است که به آن جوابات مراجعه کنید. با آن‌هم به صورت مختصر سوال شما را به گونۀ ذیل جواب می‌دهیم: 

1. به دست گرفتن حکومت توسط حزب التحریر، مانند به دست گرفتن حکومت توسط احزاب موجودۀ کنونی در جهان نمی‌باشد؛ زیرا چیزی‌که در حزب التحریر به حکومت دست پیدا می‌کند، در حقیقت افراد نه؛ بلکه فکری است که حزب به اساس آن تشکیل شده و آن را تبنی کرده است؛ پس حزب برای رساندن فکرش به حکومت کار می‌کند؛ نه رساندن افرادش به حکومت.

2. از آن‌جائی‌که تطبیق فکر حزب به صورت کامل و صحیح‌اش ممکن نیست؛ مگر به وسیلۀ کسانی‌که این فکر را تبنی نموده و مطابق به آن و برای تطبیق آن زندگی شان را عیار ساخته اند، پس لازم است که خلیفه، معاونین و امیر جهاد از حزب باشند؛ لذا لازم است که این بخش‌های سه گانه از جهازهای حکومت‌داری از خود حزب باشند تا این اشخاص به تطبیق ثقافت حزب با احسان و اخلاص بپردازند؛ اما سائر جهازهای حکومتی می‌تواند که حسب قدرت و کفایت از حزب و یا غیر حزب باشد.

3. نقطۀ دیگری‌که لازم به ذکر می‌دانم، این است؛ وقتی فکرۀ حزب به حکومت می‌رسد، در پهلوی آن حزب به حکومت می‌رسد؛ لذا در این صورت حزب به شدت متوجه است که نباید اعضای خودش را بالای مردم تحمیل کند و بیش‌ترین احتیاط را در این خصوص دارد. «از عمر ابن خطاب روایت شده که وقتی اهل شورا یعنی شورای شش نفری را که دربارۀ شان رأی‌زنی می‌شد، انتخاب کرد، حضرت علی رضی الله عنه را آورده و برایش گفت: یا ابوالحسن! وقتی این امر را برایت می‌سپارند، بنی هاشم را بالای مردم تحمیل نکن! هم‌چنان حضرت عثمان رضی الله عنه را خواست و برایش گفت: ای عثمان! وقتی این امر به تو سپرده شد، مبادا که بنی امیه را بالای مردم تحمیل کنی!» به همین ترتیب، وقتی خلیفه از حزب التحریر باشد، اعضای حزب نسبت به حزب، مانند بنی هاشم نسبت به حضرت علی رضی الله و مانند بنی امیه نسبت به حضرت عثمان رضی الله عنه می‌باشند؛ پس برای حزب صحیح نیست که اعضای حزب را بالای مردم تحمیل کند.

4. اما محاسبۀ حکام توسط حزبی‌که به حکومت می‌رسد، چنین است:

حزب به چهار وظیفه مبادرت می‌ورزد که عبارت اند از: تثقیف به شکل مرکزی و گروهی، جنگ فکری از ناحیه بیان افکار صحیح، افکار باطل و فاسد که این دو وظیفه محاسبه نبوده؛ بلکه این دو وظیفه کار تثقیفی و فکری حزب است که قبل از اقامۀ حکومت و بعد از اقامۀ آن بدون تغییر و تفاوت جریان دارد و این دو وظیفه با گرفتن حکومت نسبت به حزب فرق نمی‌کند. اما وظیفۀ سوم که عبارت از" افشاسازی برنامه‌های کفری است" در آن وقت از جانب حزب صورت نمی‌گیرد؛ زیرا موجودیت حزب در حکومت این عمل و وظیفه را برداشته؛ بلکه جهازهای حکومتی این وظیفه را انجام می‌دهد و محاسبۀ حکام در گزینش و تبنی مصالح امت باقی می‌ماند؛ چنانچه این وظیفه قبل از موجودیت حکومت توسط لجنه‌ها و هیأت‌های ولایتی حزب صورت می‌گیرد. لذا همان‌طوری‌که لجنه‌ها و هیأت‌های ولایتی قبل از تشکیل خلافت اسلامی صلاحیت محاسبۀ رهبری حزب(امیر و دفتر آن را) دارند، این صلاحیت برای شان در زمانی‌که رهبری حزب به حکومت دست یابد، نیز باقی می‌ماند؛ اما این محاسبه در زمینۀ مصالح امت مطابق به احکام شرعی و با دل‌سوزی برای مصالح امت با احسان و اخلاص صورت می‌گیرد.

امیدوارم که در همین حد برای جواب شما کفایت کند. الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

4 ربیع الاول1445هـ.ق.

19 سبتمبر2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

بخش عربی شبکۀ BBC News در خبری که به تاریخ 21 سپتمبر 2023م در سایت خبری خود منتشر نمود، گفت: «ولیعهد عربستان سعودی در گفتگویی که با شبکۀ فاکس نیوز امریکا داشت و بخش‌هایی از آن گفتگو روز چهارشنبه منتشر گردید، اعلان نمود که عربستان سعودی در روند عادی‌سازی روابط‌اش با اسرائیل "پیش‌رفت‌هایی" را حاصل نموده.» وی گفت: «هر روز به عادی‌سازی روابط با اسرائیل نزدیک و نزدیک‌تر می‌شویم.» هم‌چنین وی افزود: «کمک‌هایی وجود دارد از جانب بایدن رئیس‌جمهور امریکا برای رسیدن به آن نقطه...»  

اخیراً هیأتی از جانب رژیم یهود به صورت علنی در عربستان سعودی حضور یافت؛ «مسئولین حکومت اسرائیل از حضور یک هیأت رسمی خود در سعودی برای مشارکت در نشست سازمان ملل برای تعلیم و تربیه و فرهنگ "یونیسکو" در شهر ریاض ابراز خرسندی نموده و آن را نخستین گام در جهت عادی‌سازی روابط میان دو کشور دانستند.» (منبع: فرانس24، 11 سپتمبر 2023م)

سوال این است که آیا عربستان سعودی به زودی به سلسله توافقات خائنانۀ عرب‌ها پیوسته و با رژیم یهود روابط برقرار خواهد نمود؟

جواب:

برای روشن شدن جواب، موارد زیر را بررسی می‌نماییم:

اول: بر اساس خبرهای منتشر شده، طرف‌های دخیل در روند عادی‌سازی روابط میان دو طرف، عبارت اند از رژیم یهود، عربستان سعودی و امریکا. برخی حقایقی در مورد هر یک از این طرف‌های سه‌گانه وجود دارد که باید به آن اشاره نمود:

1. رژیم یهود هرگونه عادی‌سازی روابط با هریک از سرزمین‌های عربی و اسلامی را برای استحکام وجود خود و جاودانه نمودن آن "چنان که آرزو دارند"، یک دستاورد بزرگ تلقی می‌نماید. بنابر این، تمام حکومت‌هایی که در رژیم یهود بر سر قدرت می‌آیند، با تمام توان سعی می‌ورزند زمینۀ نفوذ خود را به سرزمین‌های اسلامی و مخصوصاً عربی فراهم نمایند.

2. عربستان سعودی یکی از آن دسته حکومت‌های منطقه می‌باشد که باور ندارد برای آزادسازی کامل فلسطین باید با یهود جنگید. بنابر این، سعودی با این باوری که دارد، مدت‌هاست با رژیم یهود روابط دارد، اما به گونۀ مخفیانه. پس عربستان سعودی اساساً با برقراری روابط با رژیم یهود مشکلی ندارد، بلکه حتی پادشاه اسبق آن عبدالله بن عبدالعزیز بود که پیشگامی خائنانۀ عرب‌ها را در سال 2002م راه‌اندازی نمود و سعودی پیوسته اعلان می‌کند که به آن "پیشگامی" متعهد است.

3. از جانب امریکا، قضیه طوری است که تمام اداره‌های حکومت امریکا در جریان چندین دهه برای ایجاد به اصطلاح "صلح" میان یهود و همسایه‌گان عرب آن تلاش نموده اند و هدف شان این بوده که رژیم یهود را استحکام بخشیده، آن را در منطقه مدغم نمایند و صفت بیگانه‌گی را از آن دور کنند. این مسأله از جمله مسائلی است که هیچ یک از دو حزب امریکا "دموکرات و جمهوری‌خواه" با آن مخالفتی ندارد.

دوم: علی‌رغم وجود این پس‌زمینۀ مناسب برای عادی‌سازی روابط مذکور از جانب سه طرف دخیل، بازهم این مسأله با یک سلسله پیچیده‌گی‌های سیاسی بزرگی مواجه می‌باشد:

4. نتانیاهو با مخالفت علنی‌اش با توافق هسته‌ای ایران در سال 2015م و اظهارات تحریک‌آمیز علیه آن توافق در پارلمان امریکا، با سیاست‌ رئیس‌جمهور وقت امریکا، "اوباما" در مسألۀ هسته‌ای ایران مخالفت ورزید. این موقف‌گیری نتانیاهو باعث آلودگی روابط رژیم یهود با حزب دموکرات امریکا گردید و زمانی‌که ترامپ و ادارۀ حکومت جمهوری‌خواهش در آغاز سال 2017م در واشنگتن بر سر قدرت آمدند، روابط میان رژیم یهود و ادارۀ جمهوری‌خواه در واشنگتن رو به گرمی گذاشت. در زمان حکومت ترامپ، امریکا، قدس را به عنوان پایتخت رژیم یهود به رسمیت شناخت و سفارت امریکا را به این شهر انتقال داد و نیز منطقۀ جولان را به صفت خاک یهود به رسمیت شناخت. زمانی‌که حکومت جدید دموکرات در شروع سال 2021م به رهبری بایدن به قدرت رسید، روابط میان تل ابیب و واشنگتن مجدداً سرد شد؛ در حدی‌که ادارۀ حکومت بایدن حتی حاضر نشد از نتانیاهو در قصر سفید استقبال کند، مگر در این اواخر و پس از ترتیب روابط جدید.

یکی از وعده‌های انتخاباتی نتانیاهو این بود که روابط با سعودی را عادی خواهد نمود. هم‌چنین اخیراً معلوم شد که نتانیاهو و بن سلمان با یکدیگر تماس داشتند. «روزنامۀ جورزلیم پوست اسرائیلی روز دو شنبه مورخ 22 می2023م نوشت که نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در جریان هفته‌های گذشته دوبار از طریق تلفن با ولیعهد سعودی تماس برقرار نمود و ریاض چند مورد از خواسته‌های خود مربوط به قضیۀ فلسطین را تسلیم اسرائیل کرد.» (منبع: عربی پست، 23 می 2023م)

5. حکومت موجود در عربستان سعودی به رهبری بن سلمان، فرمان‌بردارترین حکومت سعودی از امریکا به شمار می‌رود. ادارۀ ترامپ در نیمۀ سال 2017م، یعنی درست شش ماه پس از آن که ادارۀ جمهورخواه ترامپ در واشنگتن به قدرت رسید، محمد بن نایف را از حاکمیت سعودی برکنار نمود و قدرت را به مزدور دیگری به نام محمد بن سلمان سپرد. بنابر این، حکومت بن سلمان سراپا در اختیار امریکاست؛ اما در درجۀ اول از جمهوری‌خواهان و طرف‌داران ترامپ اطاعت می‌کند و به همین دلیل بود که حکومت بن سلمان به تشویق مخفیانۀ حامیان ترامپ در امریکا به بایدن پشت نمود و ادارۀ بایدن نیز با آن همین کار را کرد؛ چنان‌چه بایدن اعلان نمود که هرگز پس از مسألۀ کشته شدن خاشقجی با بن سلمان دست نخواهد داد.

6. ادارۀ بایدن در سال 2021م و در پی انقسام شدید امریکا به قدرت رسید؛ انقسامی‌که زندگی سیاسی را در امریکا به صورت کامل در معرض دگرگونی قرار داد و تهدید این دگرگونی هنوزهم پابرجاست؛ چنان‌چه هردو حزب درگیر "دموکرات و جمهوری‌خواه"، سعی دارند کشمکش‌های داخلی و خارجی را به نفع خود جهت دهند؛ کشمکش‌های گسترده‌یی که شباهت به تقسیم وابسته‌گان و مزدوران امریکا در سراسرجهان میان دو طرف دارد و هر یک از دو طرف می‌کوشد وابسته‌گان و مزدوران مذکور را علیه طرف دیگر به کارگیرد؛ مانند کاهش تولید نفت سعودی در هماهنگی با روسیه به هدف ضربه زدن به دموکرات‌ها در امریکا در جریان انتخابات پارلمانی سال 2022م، که قبلاً جزئیات آن را بیان کرده بودیم. همین‌گونه مانند اظهارات تند و تیز رژیم یهود علیه برگشتن امریکا به توافق هسته‌یی با ایران، که پس از برگشتن نتانیاهو به قدرت بالا گرفت. این‌ها مواردی اند که حزب جمهوری‌خواه و طرف‌داران ترامپ برای برگشت مجدد به قدرت از آن بهره می‌برند.

بنابر این، ادارۀ حکومت بایدن متوجه شد که سرنخ‌های عادی‌سازی روابط سعودی با رژیم یهود پس از به قدرت رسیدن نتانیاهو در اواخر سال 2022م، دیگر از دست آن بیرون رفته.

سوم: امریکا تصمیم گرفت به روابط خود با سعودی اهمیت بیشتری داده و مجدداً آن را گرم نماید و نیز شروع به استحکام بخشیدن روابط خود با رژیم یهود نمود؛ اما از موقف قدرت. هدف این بود تا سرنخ‌های روند عادی‌سازی روابط میان سعودی و رژیم یهود را از دست جمهوری‌خواهان بیرون آورده و خود آن را در دست گیرد.

7. پس از آن‌که حکومت محمد بن سلمان درخواست ادارۀ حکومت بایدن در سال 2022م مبنی بر به تأخیر انداختن کاهش تولید نفت تا یک ماه را رد نمود. حکومت بایدن به عمق روابط میان طرف‌داران ترامپ با سعودی پی برد و به همین دلیل بود که میزان لهجۀ انتقادآمیز خود از سعودی را فوراً کاهش داد. سپس جمهوری‌خواهان امریکا، بایدن را به تمسخر گرفتند که حاضر نبود با بن سلمان مصافحه کند، در عوض با مشت بسته با او دست داد و حاضر نبود با وی نشست خاص داشته باشد؛ اما با وی، که در رأس یک هیأت از سعودی آمده بود، دیدار نمود. جمهوری‌خواهان، سیاست‌های بایدن را مسئول افزایش قیمت مواد سوخت دانستند.

8. جک سلوان، مشاور امنیت ملی امریکا به عربستان سعودی سفر نمود و نشست گرم و صمیمانه‌یی با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی داشت و فصل جدیدی از غزل‌سرای امریکا برای سعودی را پس از مدتی سردی، مجدداً آغاز نمود. این غزل‌سرایی امریکا در قالب اظهار سپاس از سعودی به خاطر بیرون آوردن امریکایی‌ها از سودان "درجریان جنگ داخلی آن" و مشورت با سعودی در خصوص تحولات اوضاع در یمن و نیز دادن نقش بزرگی برای آن در سیاست امریکا و هم‌چنین در پیوند هند با جهان، تمثیل گردید. (منبع: فرانس24، 8 می 2023م)

9. سفر بلنکن به سعودی؛ «بلنکن وزیر خارجۀ امریکا روی هماهنگی‌ها و فعالیت مشترک دو کشور تأکید نمود و دو کشور را هم‌پیمان استراتیژی خواند. این دو وزیر در جریان کنفرانس مطبوعاتی، به برگشتن سوریه به نشست سران عرب، بحران سودان و نیز مسألۀ عادی‌سازی روابط با اسرائیل پرداختند.» (منبع: فرانس24، 9 جون 2023م)

10. برطرف نمودن تنش‌ها میان ایران و سعودی، جزئیات این مسأله در پاسخ به پرسش ما زیر عنوان "توافق سعودی و ایران" که به تاریخ 1. اپریل2023م منتشر گردید، توضیح داده شد. سعودی می‌داند که این توافق‌نامه در استحکام حکومت آن بسیار ارزش دارد. امریکا هم‌چنین با سهم دادن سعودی در گفتگوها جهت آرام نمودن تنش‌ها میان اردوی سودان و نیروهای واکنش سریع که از تاریخ 8 می 2023م، آغاز گردید، سعی داشت به سعودی بال و پر دهد.

11. در نشست موسوم به بیست، که به تاریخ 9 سپتمبر 2023م برگزار گردید، عربستان سعودی به صفت خط رابط خشکه میان خطوط بحری شرق که از هند شروع شده و تا اروپا در غرب امتداد دارد، برجسته گردید. عربستان سعودی در این نشست به عنوان یک عنصر اساسی در گذرگاه اقتصادی بایدن مطرح شد که هند را از طریق سعودی و رژیم یهود به اروپا وصل می‌کند. «هند و سعودی به گونۀ مبدئی توافق نمودند تا سرمایه‌هایی به ارزش 100 ملیارد دالر را به این مسأله اختصاص دهند.» (منبع: الجزیره نت، 11 سپتمبر 2023م) تمام این موارد بیان‌گر آن است که روی‌کرد بن سلمان به سیاست‌های ادارۀ بایدن رو به افزایش است؛ هرچند این یک ادارۀ دموکرات بوده و بن سلمان روابط‌اش با جمهوری‌خواهان را نیز قطع نکرده.

12. ادارۀ بایدن در حال گفتگو با بن سلمان در خصوص عادی‌سازی روابط با رژیم یهود می‌باشد و هدف این است که هرگونه توافقی میان سعودی و رژیم یهود را دستاورد خود قلم‌داد نماید تا در انتخابات آیندۀ امریکا از آن استفاده کند و نگذارد حزب جمهوری‌خواه و طرف‌داران ترامپ از آن مستفید شوند. به این معنا که ادارۀ بایدن سعی دارد شکست احتمالی را تبدیل به نقطۀ قوتی برای خود نماید؛ طوری‌که قصد دارد این مسأله را در دور نمودن لابی‌گر‌های یهودیان امریکا از طرف‌داران ترامپ به کارگیرد، مخصوصاً در انتخابات پیش‌رو.

13. ادارۀ بایدن سعی دارد با ایجاد توافق صلح با سعودی، لعاب دهان حکومت نتانیاهو را جاری نماید. «توماس نایدز سفیر امریکا در اسرائیل، اظهار نمود که ایالات متحده برای عادی سازی روابط میان سعودی و اسرائیل تلاش می‌ورزد. دو مسئول حکومت امریکا نیز به سایت Axios امریکایی گفتند که قصر سفید مایل است ریاض و تل ابیب در شش الی هفت ماه آینده به توافقی دست یابند؛ زیرا پس از آن جوبایدن سرگرم تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری خواهد شد.» (منبع: عربی پست، 23 می 2023م) رسانه‌های یهود نیز به نقل از وزیر خارجۀ رژیم یهود گفتند: «اسرائیل در حال حاضر نسبت به هر زمان دیگری به توافق صلح با عربستان سعودی نزدیک‌تر می‌باشد.» (منبع: بی بی سی، 22 آگست 2023م)

14. اما نتانیاهو از یک زاویۀ دیگر می‌داند که ادارۀ حکومت بایدن، دوسیۀ عادی‌سازی روابط با سعودی را تا حدود زیادی در دست گرفته و هیچ گامی را در این راستا ممکن نیست بدون در نظرداشت این اداره بردارد. به همین دلیل بود که هیأتی را به ریاست قابل اعتمادترین وزیراش، یعنی رون دیرمر، وزیر امور استراتیژی رژیم یهود به تاریخ 17 آگست 2023م به واشنگتن فرستاد تا با آن عده از مسئولین امریکایی، که مستقیماً در دوسیۀ سعودی دخیل می‌باشند، به گفتگو بپردازد. مسئولین مذکور عبارت اند از: «جک سالیوان، مشاور امنیت ملی قصر سفید، بریت ماکورک مشاور اول رئیس‌جمهور امریکا در امور خاورمیانه، آموس هوکستین سرمشاور رئیس‌جمهور در امور انرژی. این سه تن، مسئولین امریکایی هستند که مسئولیت نظارت بر تلاش‌های هدفمندانۀ دیپلوماتیک برای عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و کشور شاهی عربستان سعودی را برعهده دارند.» (منبع: بی بی سی، 22 آگست 2023م) به این ترتیب، نتانیاهو برای عادی‌سازی روابط با سعودی به بایدن روی آورد.

15. پس از آن بود که اظهارات بن سلمان به تاریخ 20 سپتمبر 2023م منتشر شد، که در سوال نیز از آن یاد گردید؛ «شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در گفتگویی که با شبکۀ امریکایی فاکس نیوز داشت و بخش‌هایی از آن روز چهارشنبه منتشر گردید، گفت که عربستان سعودی در مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل "پیش‌رفت‌هایی را حاصل نموده". ولی‌عهد سعودی در این گفتگو افزود: "هر روز به عادی سازی روابط با اسرائیل نزدیک‌تر می‌شویم." شاهزاده محمد بن سلمان هم‌چنین گفت: "برای رسیدن به این نقطه، کمک‌هایی از جانب ادارۀ بایدن نیز وجود دارد. قضیۀ فلسطین برای ما فوق‌العاده اهمیت دارد. ما نیاز داریم این بخش را حل و فصل نماییم و مذاکراتی در این خصوص هم‌چنان جریان دارد. باید ببینیم این مذاکرات به کجا می‌رسد. امیدواریم به جایی برسد که زندگی را برای فلسطینیان آسان نموده و اسرائیل را در خاورمیانه مدغم نماید". ایلی کوهین، وزیر خارجۀ اسرائیل نیز به نوبۀ خود روز پنج شنبه گفت: ممکن است چهارچوب یک توافق، با وساطت ایالا متحده برای ایجاد روابط میان اسرائیل و سعودی ساخته شود.»

چهارم: از تمام آن‌چه گفته شد، چنین بر می‌آید که بن سلمان حاکم فعلی سعودی در بسیاری موارد با اراده و اختیار خود حرکت نمی‌کند؛ زیرا وی تبدیل به بازی‌چه‌یی شده در دست جمهوری‌خواهانی که او را در ریاض به قدرت رسانیده اند و دموکرات‌هایی که با جمهوری‌خواهان رقابت دارند. بن سلمان تلاش دارد خواسته‌های دو طرف را براورده کند، نه به خاطر منافع سعودی، بلکه به خاطر خوش‌خدمتی و خیانت؛ خوش خدمتی و خیانتی که حکام امروز عرب و مسلمانان برای به دست آوردن رضایت باداران شان هیچ حد و مرزی برای آن نمی‌شناسند!

شکی نیست که این حاکمان حاکم برسرزمین‌های مسلمانان فراموش کرده اند که فلسطین یک سرزمین مقدس است، هم خود فلسطین و هم اطراف آن:

﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ﴾ [اسراء: 1]

ترجمه: پاک و منزه است اللهی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم، سیر داد.

وجیبه و مسئولیت آنان این است که لشکرهای مسلمانان را برای آزادی و پاک نمودن فلسطین از لوث وجود یهود به حرکت درآورند؛ نه این‌که فلسطین را در ظرف طلایی زیر نام عادی‌سازی روابط، با ذلت و خواری تمام، تسلیم یهود نمایند!

در هر حال، دیری نخواهد گذشت که فلسطین بار دیگر توسط شمشیر‌های بران لشکریان مسلمانان صادق و با رهبری خلافت راشده، مجدداً از وجود یهود پاک گردیده و به صفت سرزمینی مقدس عرض وجود خواهد نمود. یهودیان و حامیان آنان شکست خورده و پای به فرار خواهند گذاشت، رعب و وحشت چنان دل‌های آنان را فراخواهد گرفت که هرگاه یکی از آنان پشت یک سنگ پناه گیرد، آن سنگ بیش‌تر از آن که او را پناه دهد، افشایش کند! راست فرمود رسول الله صلی الله علیه وسلم آن‌جا که گفت:

«لتقاتلنّ الیهود فلتقتلنّهم حتّی یقول الحجر یا مسلم هذا یهودیّ فتعال فاقتله» و در روایت دیگری: «هذا یهودیّ ورائی.»

ترجمه: قطعاً شما با یهود خواهید جنگید و چنان آنان را خواهید کشت که سنگ صدا زند که ای مسلمان این‌جا یهودی است بیا و او را بکش. در روایت دیگر گفته شده: این یک یهودی است (پشت من) پنهان شده. (این حدیث را مسلم از ابن عمر روایت نموده)

شاید این روز به خواست الله سبحانه وتعالی چندان دیر نباشد:

﴿وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَ ۖ قُلْ عَسَىٰ أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا﴾ [اسراء: 51]

ترجمه: و گويند: آن روز، چه زمان خواهد بود؟ بگو: شايد نزديك باشد!

آنگاه کسانی‌که با عادی‌سازی روابط خود با یهود، در حق امت اسلامی جنایت کرده اند، چیزی بجز شرمندگی و عذاب دردناکی نخواهند داشت:

﴿سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ﴾ [انعام: 124]

ترجمه: به زودی کسانی‌که مرتکب جرم شده اند، به دلیل مکری که می‌کردند، در نزد الله با خواری مواجه شده و عذابی شدید خواهند چشید.

دهم ربیع الاول 1445هـ.ق.

25 سپتمبر 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

به جواب محمد خطیب

سوال:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

به اجازۀ شما در مورد رزق سوالی دارم؛ سوال این است که آیا سعی باعث افزایش رزق مقدرشدۀ می‌گردد؟ یعنی اگر شخصی در خانۀ خود نشسته باشد رزق‌اش همان مقدار رزقی است که در صورت تلاش و کار کردن به‌دست می‌آورد؟ به عبارت دیگر، آیا اعلانات و یا بازاریابی به خاطر ارتقای سطح کار، در مقدار رزق تعیین شده می‌افزاید؟ تشکر، تقاضا دارم که در صورت ممکن جواب این سوال زودتر داده شود. الله سبحانه وتعالی شیخ ما را حفظ نموده و عمر شان را طولانی گرداند!

جواب:

وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

به نظر می‌رسد که در مورد مسألۀ رزق در نزد شما اندکی پوشیدگی و التباس وجود دارد. به هر حال، این موضوع قبلاً توضیح داده شده، مخصوصاً در" دوسیۀ پرسش و پاسخ فقهی"؛ شما می‌توانید به آن مراجعه نمائید که به صورت کامل در آن موجود می‌باشد و جهت جواب به سوال شما، من قسمتی از آن را برایت در این‌جا به صورت خلاصه بیان می‌کنم:

«اما مسألۀ رزق، آیات قطعی‌الدلالة‌ی بسیاری وجود دارد که این آیات برای مؤمنین جای شک و تردیدی باقی نگذاشته و مجالی نمی‌گذارد؛ مگر این‌که ایمان بیاورند که رزق به‌دست الله سبحانه وتعالی بوده و برای هر کسی‌که خواسته باشد، می‌دهد. مسألۀ رزق غیر از مسألۀ قدر است؛ زیرا قدر آن است که الله سبحانه وتعالی وقوع فلان امر(حادثه) را قبل از به‌وقوع پیوستن آن می‌داند؛ زیرا آن نوشته و مقدر شده، اما در خصوص رزق علاوه بر این‌که الله سبحانه وتعالی می‌داند که فلان شخص رزق داده می‌شود رزق‌اش را تعیین و مقدر نموده است، معلوم است که رازق تنها الله سبحانه وتعالی بوده، نه بنده؛ زیرا آیات مبارکه به این مسأله دلالت دارد:

﴿لَا نَسْأَلُكَ رِزْقاً نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى﴾ [طه: 132]

ترجمه: ما از تو روزی نمی‌خواهيم، بلكه ما به تو روزی می‌دهيم. سرانجام (نيك و ستوده) از آن (اهل پرهیزگاری و) تقوی است.‏

﴿وَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللهُ حَلاَلاً طَيِّباً وَاتَّقُواْ اللهَ الَّذِيَ أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ﴾ [مائده: 88]

ترجمه: و از نعمت‌های حلال و پاكيزه‌ای كه الله به شما روزی داده است بخوريد، و از (مخالفت با دستورات) الهی تقوی کنید كه شما بدو ايمان داريد.‏

این آیات قطعی الدلالة بوده و صراحت دارد که تنها الله سبحانه وتعالی رازق بوده و او است که برای هرکسی‌ خواسته باشد، رزق را فراخ و برای هرکسی خواسته باشد، رزق را تنگ می‌کند. در تمام این موارد نسبت رزق به سوی الله سبحانه وتعالی داده شده و در این آیات ذکر شده که جز الله سبحانه وتعالی دیگر رازقی نبوده و تنها او رزق می‌دهد. نسبت فعل رزق به سوی الله سبحانه وتعالی نسبت حقیقی می‌باشد.

پس می‌بینیم که در آیات مبارکه نسبت فعل رزق تنها به سوی الله سبحانه وتعالی داده شده، نه به سوی انسان. هم‌چنان در کدام حدیثی نیامده که نسبت فعل رزق به سوی انسان داده شده باشد. به این ترتیب، در تمام نصوص نسبت رزق به الله سبحانه وتعالی داده شده؛ اما مواردی‌که نسبت رزق برای انسان داده شده، هدف این است که برای شان مال و صدقه بدهید؛ نه رزق؛ مثلاً این فرمودۀ او تعالی:

﴿وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللهُ لَكُمْ قِيَاماً وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ﴾ [نساء: 5]

ترجمه: اموال كم‌خردان را كه در اصل اموال شماست، به خود آنان تحويل ندهيد؛ چرا كه الله این اموال را برای‌تان قوام زندگی گردانده است. از (ثمرات) آن خوراك و پوشاك ايشان را تهيّه كنيد و با سخنان شايسته با آنان گفتگو كنيد(و ايشان را نيازاريد و با ايشان بدرفتاری نكنيد).

وقال تعالى: ﴿وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُوْلُواْ الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ﴾ [نساء: 8]

ترجمه: و هرگاه خويشاوندان(فقير شخص مرده) و يتيمان و مستمندان(غيرخويشاوند) بر تقسيم(ارث) حضور پيدا كردند، چيزی از آن اموال را بدانان بدهيد و به گونه زيبا و شايسته با ايشان سخن بگوئيد(و از آنان دلجوئی و معذرت‌خواهی كنيد).‏

هدف آیۀ اولی این است که برای شان طعام بدهید و هدف از آیۀ دوم این است که از رزقی‌که برای شما داده شده، برای دیگران بدهید و این نسبت رزق به سوی انسان نبوده و به معنی رزق دهنده نیست. شما در تمام آیات می‌بینید که چنین صراحت دارد:

﴿نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ﴾ [انعام: 151]

ترجمه: ما شما را روزی می‌دهیم.

و در آیۀ دیگری فرموده است:

 ﴿وَرِزْقُ رَبِّكَ﴾ [طه: 131]

ترجمه: و رزق پروردگارت.

و در آیۀ دیگری فرموده است:

﴿كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللهِ﴾ [بقره: 60]

ترجمه: از رزق الله (سبحانه وتعالی) بخورید و بنوشید.

در تمام این آیات دیده می‌شود که فعل رزق به الله سبحانه وتعالی نسبت داده شده، این معنی، تأویل را قبول ننموده و او تنها الله است که رزاق بوده و رزق به دست او است.

بنابر این، واجب است که ایمان داشته باشیم تنها الله سبحانه وتعالی رازق مخلوقات است؛ زیرا دلیل قطعی‌الثبوت و قطعی‌الدلالة است. پس ایمان به آن فرض بوده و کفر به آن کفر است؛ پس کسی‌که به الله سبحانه وتعالی به عنوان رازق ایمان نداشته باشد، کافر بوده و به الله سبحانه وتعالی از آن حالت پناه می‌بریم.

این مسألۀ رزق از ناحیۀ ایمان و دلیل است؛ اما یک مسألۀ دیگری‌که قابل ذکر است؛ این‌که الله سبحانه وتعالی، به علاوۀ این‌که امر نموده که باید به رازق بودنش ایمان داشته باشیم؛ انسان را امر به سعی و تلاش برای کسب رزق نموده است؛ چنان‌که فرموده است:

﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِن رِّزْقِهِ﴾ [ملک: 15]

ترجمه: او كسی است كه زمين را رام شما گردانيده است. در اطراف و جوانب آن راه برويد و از روزی الله بخوريد.‏

هم‌چنان او تعالی فرموده است:

﴿فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللهِ﴾ [جمعه: 10]

ترجمه: آنگاه كه نماز خوانده شد، در زمين پراكنده گرديد و به دنبال رزق و روزی الله برويد و الله را (با دل و زبان) بسيار ياد كنيد تا اين‌كه رستگار شويد.

پس این دو آیه امر به تلاش و سعی برای طلب رزق نموده و وقتی این امر مقترن به سعی برای طلب رزق در آیات شد که صراحت بر رزاق بودن الله سبحانه وتعالی دارد، واضح می‌گردد که تنها الله سبحانه وتعالی رزاق است و چنین تشریح می‌شود که باید ایمان آورد که تنها الله سبحانه وتعالی رزاق است. پس آیات اولی به صورت قطعی دلالت به این دارد که تنها الله سبحانه وتعالی رزاق بوده و الله است که رزق را می‌دهد، نه انسان. این دو آیۀ مبارکه ما را به کارکردن برای حصول رزق امر می‌کند.

حقیقت این است که سعی سبب رزق نیست؛ زیرا سبب مسبب را حتماً به وجود می‌آورد. مسبب بدون سبب‌اش به وجود نمی‌آید؛ مثلاً کارد سبب قطع است، یعنی کارد است که  قطع می‌کند و آتش سبب سوختاندن است یعنی آتش است که می‌سوزاند؛ پس بریدن بدون کارد، یعنی بدون آلۀ تیز به وجود نمی‌آید و سوختاندن بدون آتش به وقوع نمی‌پیوندد؛ این است واقعیت سبب. سعی برای طلب رزق این چنین نیست اگر چنین می‌بود در این صورت سعی باید رزق می‌آورد. یعنی مثلی‌که کارد سبب قطع و آتش سبب سوختاندن می‌شود، سعی برای طلب رزق سبب حصول رزق نمی‌گردد و گاهی هم رزق بدون سعی حاصل می‌شود، یعنی اگر فرضاً سعی را سبب بگیریم، گاهی دیده می‌شود که سبب یعنی سعی به وجود می‌آید؛ ولی مسبب یعنی رزق حاصل نمی‌شود؛ گاهی مسبب بدون سبب‌اش به وجود می‌آید که این مسأله به صورت قطعی دلالت بر این دارد که سعی سبب رزق نیست.

مثال‌ها در این خصوص در میدان واقعیت زندگی بسیار زیاد است؛ تاجری‌که برای بدست آوردن مفاد کار می‌کند، ولی نتیجۀ تجارت آن خساره است؛ در حالی‌که سعی توسط آن صورت گرفته، ولی رزق حاصل نشده است. به این معنی که سبب به وجود آمده؛ اما مسبب به وجود نیامده است؛ لذا سبب گفته نمی‌شود؛ زیرا سبب حتماً نتیجۀ وجود مسبب است. هم‌چنان وارث مال میراث را مستحق می‌شود، بدون این‌که برای حصول آن سعی و تلاش کرده باشد؛ اگر سعی سبب رزق می‌بود، مال بدون سعی حاصل نمی‌گردید؛ زیرا مسبب بدون سبب‌اش به وجود نمی‌آید. پس حصول مال میراثی بدون سعی دلیل بر این است که سعی سبب رزق نیست؛ زیرا رزق بدون وجود سعی به وجود آمده است.

همۀ این موارد به صورت قطعی ثابت می‌سازد که سعی برای طلب رزق سبب رزق نبوده، یعنی سعی نمی‌تواند رزق بیاورد و سعی مانند کارد که وظیفۀ عملیۀ قطع را انجام می‌دهد و مانند آتش که عملیۀ سوختاندن را انجام می‌دهد، رزق را نمی‌آورد؛ زیرا سعی سبب رزق نیست.» ختم

به این ترتیب، رازق مطلق الله سبحانه وتعالی بوده و این باور بخشی از عقیدۀ ما است. اما سعی یک حکم شرعی است؛ اگر شما برای کسب رزقی‌که الله سبحانه وتعالی برای شما قضا و مقدر نموده سعی کنید، از سعی خود ثواب می‌برید؛ اما اگر سعی و تلاش نکنید، رزق مقدرشده را کسب خواهید کرد و عدم سعی و تلاش تان خلاف حکم شرعی می‌باشد؛ زیرا به گونه‌ای که الله سبحانه وتعالی دستور داده، سعی و تلاش نکردید.

ان‌شاء الله که جواب به همین حد کافی باشد. طوری‌که در فوق ذکر نمودم، موضوع ‌به صورت کامل‌اش در "الکراسة" ذکر شده، اگر چیزی برایت مبهم ‌باشد، می‌توانید به آن کتاب مراجعه کنید. الله متعال شما را یاری کند!

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

27 صفر1445هـ.ق.

12سبتمبر2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه