دوشنبه, ۲۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۲/۲۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

هفت واقعیتِ نظام دموکراسی که مردم عام نمی‌دانند

  • نشر شده در سیاسی

این روزها فضای ما را موج دموکراسی و دموکراسی‌خواهی پُر نموده است. گفتمان‌ها، میزگردها، سخنرانی‌ها، تیتر رسانه‌ها همه بر محور معرفی دموکراسی به‌عنوان بهترین نظام برای حل مشکلات انسان‌‌ها می‌چرخد و دموکراسی را به‌عنوان تک سواری به‌معرفی می‌گیرند که هیچ بدیلی ندارد و پدید آورنده‌ی خوشبختی هاست. در این میان اما هیچ کس از بدبختی‌های دموکراسی نمی‌گوید، از ظلم، وحشت، بربریت و فاجعه‌ی دموکراسی حرفی به زبان نمی‌آورد. این حالت باعث سردرگمی مردم عام شده و تعدادی از بدان متمایل گشته اند. این جا سوالی مطرح می‌شود که آیا براستی آن‌طور که بعضی حلقات مدنی و روشنفکرنما‌های افغان به‌عنوان شاگردان نوآموز دموکراسی، از دست آوردهای این نظام حرف می‌زنند و با آب و تاب از آن دفاع می‌کنند، باعث خیر و فلاح جامعه بشری شده است، یا خیر؟

در این نوشته پیرامون موضوعاتی به‌بحث می‌پردازیم که هیچ‌گاهی طرفداران دموکراسی از آن حرفی به‌زبان نمی‌آورند. پیرامون آنچه دموکراسی در چند قرن اخیر برای بشریت به ارمغان آورده مکث می‌نمائیم تا چهره‌ی این نظام فاسد و پلید را برملا سازیم.

1-     حمایت از دیکتاتوری: حمایت از دیکتاتوران مستبد و خون آشام، یکی از اساسی‌ترین اصل سیاست خارجی کشورهای قدرت‌مند است. طوری‌که امریکا با حمایت از دیکتاتوران خاورمیانه توانسته است به بسیاری از اهداف منطقوی خویش دست پیدا کند. رژیم‌های دیکتاتوری می‌توانند حوزه عملکرد و نفوذ سیاست خارجی امریکا را گسترش دهند؛ یا به‌تعبیر بهتر سودی که دولت‌های دیکتاتوری در بسا اوقات برای تأمین منافع امریکا و غرب دارند، دولت‌های دموکرات ندارند. از همین‌روست، که از دیکتاتوران و حُکام مستبد در سراسر جهان حمایت مالی و سیاسی می‌نمایند. از حمایه آل سعود تا پشتیبانی از بزرگ‌ترین قصاب مسلمان‌ها بشار الاسد. از به قدرت رساندن السیسی در مصر تا حاکمیت راحیل/نواز در پاکستان. بی‌جهت نیست که امریکا در مواقع لازم روی رژیم‌های دیکتاتور سرمایه‌گذاری می‌کند تا توسط آنها از یکسو مسلمان‌کُشی نماید و از سوی دیگر، توسط این رژیم ها اهداف پلید‌ش را بدست بیاورد.

2-     راه اندازی جنگهای استعماری: یکی از بدترین تحفه‌های دموکراسی، راه اندازی جنگ‌های متعدد استعماری در سراسر جهان است که طی آن صدها میلیون انسان برای تأمین منافع اقتصادی شرکت‌های بزرگ و غول پیکر چند ملیتی و دولت‌ها دموکراتیک به کام مرگ فرستاده می‌شوند. طرفداران دموکراسی در صد سال اخیر بیشتر از صد و پنجاه میلیون انسان را در اثر جنگ‌های تحمیلی و اشغال‌گرایانه به قربانگاه فرستاده اند. از جنگ جهانی اول و دوم تا استعمار شبه قاره هند و شرق میانه. از به‌خاک و خون کشیدن سیاه پوستان افریقا و سرخ پوستان امریکا تا جنگ‌های عصر جدید در عراق، افغانستان، پاکستان، یمن و لیبیا. این همه جنگ‌ها  و انسان‌کُشی‌ها برای تحقق دموکراسی و آوردن صلح (!) و امنیت در جهان براه انداخته شده‌اند.

3-     نقض حقوق انسانی و شکنجه وحشیانهی زندانیان: بسیاری از مردم گمان دارند که در چتر نظام‌های دموکراتیک برخورد شایسته با مردم شده و از حقوق مردم پاسداری می‌شود. در حالی‌که بیشترین ظلم و وحشت در دولت‌های دموکراتیک صورت می‌گیرد. بیشترین افراد بی‌گناه در عقب میله‌های زندان‌ همین دولت‌ها شب و روز شان را سپری می‌نمایند. این دولت‌ها بسیاری افراد بی‌گناه را خودسرانه و بدون شواهد و اتهام، دستگیر و بازداشت می‌نمایند. ظلم و وحشت در زندان‌های امریکا در سراسر جهان بویژه در بگرام، ابوغریب، گوانتانامو زبانزد عام و خاص است. زندانیان را با بدترین شیوه‌ها و وسایل شکنجه می‌نمایند. شیوه‌های از قبیل: القاء حس خفگی در بازجویی  یا غرق مصنوعی (در این شیوه فرد احساس خفگی در آب می‌کند)، قراردادن چند روزه افراد در تاریکی مطلق، قراردادن چند روزه افراد در آب یخ، جلوگیری از خواب به مدت یک هفته، شکنجه با برق، قراردادن برخی زندانیان در صندوق‌های کوچک که توان تکان خوردن را ندارند، غوطه نمودن زندانیان در آب، تجاوز جنسی بالای زندانیان و ... می‌باشد. چنانچه گزارش‌های از زندان ابوغریب در عراق وجود دارد که بالای زن‌های مسلمان تجاوز نموده و حتی در زندان حمل گرفته و طفل بدنیا آورده اند.

4-     افزایش فقر و رشد روز افزون طبقات اجتماعی: همواره از طریق رسانه‌های جمعی و طرفداران دموکراسی اذعان می‌شود که دموکراسی لازمه‌ی پیشرفت است. در حالی‌که با ارزیابی اقتصاد جهانی در اثر تطبیق نظام سرمایه‌داری ـ دموکراسی، فقر گسترده‌ای دامن‌گیر جهان شده است. جهانی که در آن 3 میلیارد انسان با درآمد کمتر از 2 دالر در روز زندگی می‌کنند و روزانه 25000 تن در اثر گرسنگی می‌میرند. فاصله طبقاتی گسترده و رو به گسترش میان سرمایه‌دارها و فقرا در غرب( مهد دموکراسی) بیشتر از پیش جلوه‌نمایی می‌کند. چنانچه مؤسسه «آکسفام» در 2016   گزارشی را به نشر رساند که نابرابری‌های اقتصادی با گذشت زمان به‌شدّت روبه‌رشد است. در حال حاضر، ثروت 3.5 میلیارد نفر در جهان معادل است با ثروت 62  سرمایه‌دار بزرگ. این مؤسسه دریافته‌ است درصورت ادامه این روند، ثروت همین یک‌درصد بیشتر از ثروت 99 درصد جمعیت جهان خواهد شد.

5-     ناکامی در تأمین حقوق زنان: هرازگاهی که از حقوق زنان صحبتی به میان می‌آید، از دموکراسی به عنوان بهترین نظام برای حل مشکلات زنان یاد می‌شود و آن را منحیث یک الگو به جهانیان پیشنهاد می‌کنند. در حالی‌که این نظام در تضمین حقوق اساسی به شدّت ناکاره‌گی‌اش را به نمایش گذاشته و زنان در این جوامع با انواع و افسام خشونت‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. هند، به عنوان بزرگترین دموکراسی دنیا، دربلند بودن میزان تجاوز جنسی بالای زنان در سطح جهان مشهور است. طوری‌که این معضله به یک بحران عظیم اجتماعی در این کشور مبدل گردیده است و بصورت روز افزون قربانیان آن افزایش می‌یابد. دولت هند نتوانسته این مشکل را حل نماید و در هر 22 دقیقه یک تجاوز جنسی علیه زنان در هند ثبت می گردد. همچنان در امریکا سالانه 638 هزار زن مورد تجاوز و خشونت جنسی قرار می‌گیرند.

6-     نظام سیاسی فاسد:  نظام سیاسی دموکراسی یکی از فاسد ترین مدل سیاسی در جهان است. این نظام بارها و بارها نشان داده است که هیچ راه حل واقعی برای مشکلات انسان‌ها ندارد. در دموکراسی افراد و احزابی به قدرت سیاسی می‌رسند که دارای بیشترین ثروت باشند و به‌محض رسیدن به‌قدرت، بیشتر از این‌که در فکر امور مردم و حل مشکلات آن‌ها باشند، در فکر پر نمودن جیب‌ها و برنده شدن در انتخابات بعدی می‌باشند. همچنان برای  حفظ قدرت برای سالیان متمادی، قوانین را طوری به تصویب می‌رسانند که قدرت را به‌نفع فرد یا حزب حاکم انحصار نمایند. از همین‌روست، مردم در غرب از سیاست متنفر شده و احساس کرده‌اند، کسانی که به‌نمایندگی از آن‌ها به‌قدرت می‌رسدند بارها وعده‌ها و شعارهای شان را به‌باد فراموشی می‌ سپارند و به آن‌ها خیانت می‌کنند. از تقلب در انتخابات تا فروش پُست‌های دولتی، از ترور شخصیت‌های سیاسی تا تحمیل مالیات سنگین بالای مردم بخاطر تمویل مصارف دولت همه و همه از فساد ذاتی این نظام منشأ می‌گیرد.

7-     لگام گسیختهگی بازار آزاد: همیشه برای ما می‌گویند که اگر بازارها را به حال خود رها کنید، کار آمدترین و عادلانه‌ترین نتایج را به بار خواهد آورد.  به این دلیل که افراد، خود بهتر از هر کسی می‌دانند منابعی که در اختیار دارند را چگونه به کار برند، و رقابت در بازار عدالت را تأمین می‌کند. همچنان همواره برای ما گوشزد می‌کنند که اقتصاد بازار ـ سرمایه‌داری ـ یک جامعه را پویاتر و ثروتمندتر ساخته و رفاه بیشتر را به ارمغان می آورد. آزادی‌های اقتصادی افراد را ثروتمند ساخته و اقتصاد جامعه را از حالت رکود به سوی بهبود سوق می‌دهد. در حالی‌که نتایج تطبیق و سیاست‌های بازار آزاد ناکاره از آب به در آمده و اقتصاد جهان را بسوی لگام گسیخته‌گی، رکود و سراشیب سقوط سوق داده است. بعضی از اقتصاددانان بازار آزاد ـ سرمایه‌داری ـ را به مار کُبری تشبیه نموده اند که در ظاهر ظریف و مقبول به‌نظر می‌آید، ولی زهر کُشنده و خطرناک دارد؛ یعنی با تطبیق این نظام فساد، فقر، بیکاری، فاصله طبقاتی، انحصار، احتکار، بحران‌های اقتصادی، ناامنی، دزدی و قوت گرفتن مافیا بصورت طبیعی به‌میان می‌آید؛ زیرا این نظام نابکار و فاسد این پدیده‌های شوم را در بطن‌اش می‌پروراند و ترویج می‌نماید. بحران‌های اقتصادی در غرب و وضعیت شکنندۀ اقتصادی در کشورهای حامل این نظام، بخوبی ناکامی این نظام اقتصادی را ثابت می‌سازد.

حالا نظام دموکراسی امتحانش را برای جهان داده است و به‌یقین که از این امتحان بارعایت موارد ذکر شده ناکام به در آمد و اعتبارش را در عرصه حل مشکلات بشر ثابت نساخته است. پس زمان آن فرا رسیده که برای حل صادقانه مشکلات بشر در جستجوی راه حل اساسی و قابل اعتماد در جهان برآئیم، تا به‌عوض نظام سرمایه‌داری ـ دموکراسی رهبری بشریت را به عهده گیرد و انسان‌ها را از گرداب بدبختی‌ها به‌عدل، رفاه و انسانیت برساند.

نویسنده: مصدق سهاک

ادامه مطلب...

ادعای همبستگی امریکا توسط اوباما، از تارِ عنکبوت هم ضعیف‏تر است!

  • نشر شده در سیاسی

به تاریخ 2016.01.12م، بارک اوباما در بیانیه‏ای اخیر خود پیرامون حالت همبستگی ایالات متحده امریکا ابراز نظر نموده، در ادامه ارزش‏های امریکائی و دست‏آورد قانون همجنس‏گرایان را نیز فراموش نکرد. اوباما در این سخنرانی سالانۀ خود درباره وضعیت عمومی امریکا، اقتصاد، امنیت، تغییرات آب و هوا، بالای رهبری جهان توسط امریکا بدون آن‏که پولیس جهانی باشد، بحث نمود. هم‏چنان به مسائل مهم داخلی آن کشور و چالش‌های بین ‌المللی نیز اشاراتی داشت. اوباما در این سخنرانی اش انتقاد کرد، هرکس ادعا کند که اقتصاد امریکا روبه انحطاط افتاده است، خیال‏ بافی می‌‏کند. سپس وی تناقض‏گوئی کرده بیان داشت: "اکثریت شغل‏های که در امریکا ایجاد شده است پایدار نبوده و شرکت‏های امریکائی به اثر وفاداری کمتری که به جوامع خودشان دارند، زمینه‏های اشتغال را خارج از امریکا برده و این سبب ورشکسته‏گی شرکت‏ها شده و به تناسب قبل، شرکت‏ها با رقابت سختی روبه‏رو اند.

هنوز سه روز از سخنان اوباما سپری نشده بود، که بازار سهام امریکا 3 درصد ورشکسته گردید. بر کسانی که مسایل اقتصادی امریکا را دنبال می‏کنند، پوشیده نخواهد بود که شعارهای بهبود و بالا گرفتن و به نقطه اخیر رسیدن وضعیت اقتصادی، خیال‏ بافی بیش نبوده، و اقتصاد سرمایه‏داری امریکا هم جزء خیال ‏بافی‏ها می‏باشد. چنان‏چه اوباما در جریان سخنرانی خود اعتراف داشت که چالش‏های بزرگ اقتصاد سرمایه‏داری در توزیع و ذخیره سرمایه است، که سرمایه در دست گروه اندک بر جامعه امریکا زانو زده، و سرمایه را متراکم و خون دل فقرا و مساکن را می‏مکند که این وضعیت خودبه‏خود زیان آفرین می‏باشد.

وی علاوه نمود، فقرا و دریافت کنندگان کمک‏های مواد غذائی عامل بحران مالی نیستند، بلکه وال استریت(wall street)  بی‏رحمانه عامل بحران بوده که از راه  افتتاح حساب خارج از امریکا، از مالیات طفره می‏رود. سپس اوباما راه برون رفت بحران مالی-اقتصادی و شیوه‏های رونق گرفتن اقتصاد را  بیان می‏دارد، که باید پیش‏رفت علمی، تحقیقی و اختراعات صنعتی درین میان انکشاف یابد. باوجودی که اوباما مشکل اقتصادی را در طریقه غلط توزیع ثروت و تراکم ثروت بدست اغنیا دانست؛ ولی در رسیدگی به چنین معضله‏ای خود را کنار زده بیان داشت که این وضع سبب می‏شود تا مردم صدای بلندتری داشته باشند نه خاموش‏تر. بلی! تاکنون اوباما و مانند او خدمه‏های معبد سرمایه‏داری نتوانسته اند راه حل مشکلات توزیع ثروت را پیشکش نمایند.

در بخش رهبری جهان توسط امریکا، اوباما اظهار داشت: "انزوای امریکا از رهبری جهان به مصلحت امریکا نیست، و بر امریکا لازم است تا رهبری جهان را بدوش داشته باشد." هم‏زمان با این، اوباما اشاره نمود که ساخت مجدد هر کشوری؛ مانند: افغانستان و عراق که با بحران مواجه استند آن را دوباره بسازیم، رهبری نیست. این دستور العملی برای در تله افتادن است؛ و هدر کردن خون و ثروت امریکائی‏ها، در نهایت تضعیف ماست. در ادامه اوباما این ادعا را که «دشمنان امریکا قوی‏ترند و امریکا ضعیف‏تر شده است» را رد نموده گفت: "دشمنان سرسخت ما در جهان امروز امپراتوری‏های اهریمنی؛ مانند: اتحاد جماهیر شوروی سابق نیستند، بلکه سرسخت‎ترین دشمنان ما دولت‏های اند، که درحال درمانده‏گی قرار داشته و نظام مستقری ندارند. در مورد القاعده و داعش اظهار نمود: "آن‏ها هیچ‏گاهی هستی ملی ما را تهدید نمی‏کنند، چون بیش از یک سال است که ائتلافی به رهبری امریکا با شرکت بیش از 60 کشور، نزدیک ده هزار حمله هوائی را بالای رهبری، منابع نفتی و اردوگاه‏های آموزشی و سلاح‏های داعش، انجام داده است."

اوباما با این سخنان‏اش اعتراف می‏کند که امریکا در مقابله با داعش به قوت‏های مختلف تکیه دارد؛ ولی وی سبب رشد سریع داعش را بیان ننمود که چرا باوجود هزارها حمله هوائی و ائتلاف 60 کشور جهانی، علاوه بر همکاری روسیه و دولت بشار اسد؛ داعش این‏قدر پیشرفت نموده است؟! اوباما از وضعیت خراب در سوریه استفاده نموده از «کانگریس» خواست تا استفاده «نیروی نظامی» را برای جنگ‏های تصویب نماید که در سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، امریکای مرکزی، افریقا و آسیا، بار دوش امریکا شده است.

در عین زمان که اوباما برای مبارزه با جریانات جهانی، از کانگریس خواهان تصویب استفاده نیروی نظامی می‏باشد، ولی برعکس به کانگریس امریکا استفاده سیاست نرم و صبورانه و نیز دیپلوماسی را بجای سیاست سخت مشوره می‏دهد! این سیاست دوگانه‏ای اوباما به این دلالت دارد، جریانات و انقلاباتی که در جهان به‏ویژه در سرزمین‏های اسلامی، ایدیولوژی را حمل می‏نمایند که مخالف نظام فاسد، ارزش‏های فاسد و ایدیولوژی ظالمان‏ای امریکا، می‏باشد. تمام جنگ‏های که امریکا در آن فرورفته است، جنگ‏های سیطره طلبانه، استعماری و جنگ‏های اند که می‏خواهد مردم را تحت فرمان‏برداری خود در آورد؛ ولی با بسیار بی‏شرمانه‏گی اوباما از رهبرئی صحبت می‏نماید که گویا سیطره طلبانه نبوده، بلکه نرم می‏باشد!

ایالات متحده امریکا، داعش را خطر جدی تلقی می‏نماید؛ کدام خطر؟! در حالی‏که کشتار بی‏گناهان هیچ خطری برای امریکا تلقی نمی‏گردد. آیا خود امریکا در کشتار بی‏گناهان سهمی بزرگی را ندارد؟ این امریکا نبود که از استعمال مواد کیمیاوی بشار اسد در سوریه چشم پوشی نمود؟ آیا امریکا کشتار مردم فلوجه‏ی عراق را توسط مواد کیمیاوی فراموش نموده است؟ چگونه خون‏های مقدس که در زندان «ابوغریب» ریختانده شده ‏اند را فراموش نمائیم؟ آیا امریکا بشکل مرموزانه خطر اعلان خلافت را توسط داعش تمثیل نمی‏نماید؟ صرف نظر از صحت و عدم صحت خلافت داعش، خلافت بحیث یک دولتی که در آینده منافع امریکا را تهدید می‏نماید، یا این ‏که این کار توسط داعش محقق خواهد شد؟ در حالی ‏که خود اوباما پاسخ را می‏داند که القاعده و داعش هیچ کدام تهدید جدی برای امریکا نمی‏باشند.

این واقعیت را امریکا کاملاً درک می‏کند که داعش هیچ خطری برایش نبوده و خوب می‏داند که از همان روز اول تمامی کارهایش در سوریه فقط برای جلوگیری از سقوط دولت بشار بود، که مبادا اداره سوریه به دست کسانی بیفتد که هیچ ارزشی را برای جامعه جهانی و امریکا قایل نیستند. عجب نخواهد بود که در بیانیه‏اش اوباما بی‏شرمانه بیان داشت، که امریکا همیشه در مقابل هرگونه تهدید باهوشیاری کامل و با تمام نیرو از مردم و متحدانش؛ مانند: بشار اسد، سیسی وغیره حفاظت خواهد نمود؛ حتی اگر لازم باشد به تنهائی وارد عمل خواهد شد. اوباما هم‏چنان تأکید داشت، که امریکا در باره نگرانی‏های جهانی، جهان را برای همکاری با خود بسیج خواهد نمود تا جهان وارد عمل شده ثقل و فشار امریکا را خفیف سازد. شاید اوباما با این سخنان‏اش به عمل‏کرد خود در سوریه اشاره داشته باشد که روسیه و قبل از آن، ایران را برای حفاظت نظام بشار استعمال نموده است.

برعلاوه این‏که اوباما اداره جنگ سوریه و حفاظت نظام بشار اسد را در اختیار دارد. بارک اوباما در بخشِ از سخنرانی‏اش به سیاست خارجی بسوی آسیا توجه نموده و اعتماد خود را از پیمان همکاری‏های اقتصادی دو سوی اقیانوس آرام که اقتصاد روبر رشد چین را در محاصره خود دراورده، و بدین وسیله اندونیزیا، مالیزیا و استرلیا را تحت حمایت خود قرار داده است، یاد کرد. چنان‏چه اظهار نمود: "این پیمان سیاست بازار آزاد را به‏تحرک در آورده، جامعه کار را تقویه و اهداف رهبری امریکا را تحقق خواهد بخشید."

اوباما در جریان سخنرانی‏اش چندین موضوع را برشمرد، از جمله به امضاء نرساندن توافق‏نامه تغییر آب و هوا، و هم‏چنان موضوع اکراین را بیان نموده روی مسئله از دست دادن کریمه بحث کرد، و آن را در مقابل عملیات نظامی روسیه در سوریه، بدیل دانست. سپس بالای فاجعه فقر افریقا بحث نمود. وی خوب می‏داند که فقر در افریقا به اثر استعمار اروپا و امریکا بوجود آمد، که ثروت فراوان آن را از طریق شرکت‏ها و بانک‏های امریکائی و اروپائی به یغما ‏برده‏اند. هم‏چنین وی بالای فاجعه مرض «ایدز» که در افریقا تمرکز یافته است، صحبت کرد، در حالی‏که خوب می‏داند سبب شیوع ایدز ثقافت منحط و بی‏ارزش غربی می‏باشد. هم‏چنان علاج این مرض مهلک تحت سیطره شرکت‏های دارو سازی سرمایه‏داری قرار دارد، که در غرب اکثر مردم توان خرید هم‏چون ادویه را ندارند؛ چه رسد به مردم فقیر افریقا.

اظهار همبستگی اوباما با آن‏چه که در قبال مردم جهان تعامل می‏نماید، در تضاد قرار دارد. واقعیت امریکا چنین است که تمام جهان را از دیدگاه منافع خود نگریسته و هرگونه تغییرات سیاسی یا نظامی که در جعرافیای زمین اتفاق می‏افتد، امریکا می‏خواهد در ردیف اول قرار داشته باشد. برای حفاظت منافع خود در زمین از استفادۀ هیچ‏گونه قوت دریغ نخواهد کرد؛ پس این امریکاست که مشاکل و بحران‏های را ایجاد و سپس راه حل‏ها را پیش‏کش می‏نماید، و به جهانیان نشان می‏دهد که این فقط امریکا می‏باشد که توان حل مشکلات و بحران‏ها را دارا است. امریکا امور را طوری زير تصرف خود قرار می‏دهد که گویا پروردگار جهان باشد؛ از این‏رو لازم می‏داند که تمامی از او اطاعت نمایند و اگرنه هر نافرمانی از فرمان امریکا، تباهی را در پی خواهد داشت!

جهان در حالی زير سیطره امریکا قرار گرفته است که دالر فقط ارزش‏اش همان یک کاغذ بیش نیست، بر تمامی ثروت جهان سیطره افگنده و امریکا این اوراق(دالر) را به مردم، طلا وانمود می‏سازد؛ ولی در حقیقت سراب و ریگزار بی ‏آب و علف می‏باشد. به همین علت فرهنگ امریکا تقلبی، سرمایه‏اش خیالی و مفکوره‏اش کم ژرف که آن را به غلاف زرین دموکراسی، لیبرالیزم و سکولاریزم پوشش داده که آزادی‏های چهارگانه آن، از خون کَیک(حشرۀ کوچک) هم کرده بی‏ارزش‏تر می‏باشد، زیرا نکاح مرد بامرد را جائز می‏داند، سود را فراوان نوش جان می‏نماید؛ خلاصه رشته‏های این نظام از تار عنکبوت هم ضعیف‏تر می‏باشد. ولی رفع تمام این بدبختی‏ها توسط آئینه شکننده‏ای محجوب مانده، که إن‏شاءالله در فاصله یک سفر دوره‏ای(خلافت بر منهج نبوت) که قرار است ظهور نماید، و این شیشۀ شکننده(امریکا و نظام سرمایه‏داری) را از بین خواهد برد. عنقریب آن تغییر را که اوباما و سران کفر در نقشه جهانی هراس دارند، خواهند دید؛ در آن روز این فوموده الله سبحانه وتعالی محقق خواهد شد که می‏فرماید:

ويومئذ يفرح المؤمنون بنصر الله ينصر من يشاء وهو العزيز الرحيم

[روم: 4-5]

و آن وقت كه روميان غلبه كنند مؤمنين خوشحال شوند؛ خوشحال می‏شوند به اين ‏كه الله به وعده خود در باره روميان وفا كرد. آری! او هر كه را بخواهد نصرت می‏دهد و او عزيز و رحيم است.

نویسنده: دکتر محمد ملکاوی

منبع: جریده الرایه

شماره 62 روز چهارشنبه

 

 

 

 

ادامه مطلب...

با دموکراسی؛ زنان مرد گشته اند و مردان زن!

  • نشر شده در سیاسی

با دموکراسی؛ زنان مرد گشته اند و مردان زن! نظم زنده گی در افغانستان به هم خورده و امور مردم زیر و رو گردیده است، در عرصـــه های مختلف و از جمله مسئله ای نقش زن و مرد در جامعه، اینجا مفکوره ئی مطرح است بنام «جندر» که بر مبنای آن باید زنان نیز در ادارات مختلف کار کنند و یا لااقل عده ئی از زنان نیز در هر اداره ئی باید پُست هائی را تصاحب کنند.
از چهارده سال بدینسو روی این مفکوره کار شد و ارگانی زیر نام اصلاحات اداری و خدمات ملکی و سایر نهادهای دولتی و غیر دولتی تلاش کردند تا این مأمول بدست آید و این اصل اجتناب ناپذیر تحقق پذیرد. اکنون شاهدیم که زنان زیادی روزانه به ادارات می روند و پُست هائی را مصروف ساخته اند. دولت دموکراتیک فعلی به تأسی از عرف مرد سالارانه ای افغانستان، به ترویج مفکوره ای زیر نام «تساوی جنسیتی»-مساوی بودن حقوق زن و مرد- یا همان شعار زن سالارانه، در این کشور پرداخت. ما درین برهه زمان می بینیم که یک عده ئی از زنان، با لجام گسیخته گی تمام در پی این شعار باطل روان اند! حالا دیده می شود که با کمپاین های گسترده ای به ارقام آن می افزایند. با ایجاد و تأسیس نهادهای زیر نام جامعه مدنی، زنان زیادی در آن مصروف فعالیت هستند و با در آمد هنگفتی دیگران را نیز تشویق می نمایند.
زن که شرعاً مکلف نیست تا در پی کسب روزی تلاش کند یا این دیدگاه که اکثر زنان صاحب شغل، در آمد خود را مصرف لباس و فیشن خود می کنند و پیوسته بازار تولیدات کمپنی های خارجی را گرم نگه می دارند. در حالی که مردان در خانه بیکار اند و از غم دریافت شغل ناچیزی رنج می برند، و برای بدست آوردن لقمه نانی آماده اند سخت ترین کارها را انجام دهند.
این حرف را نه از روی تعصب در برابر زنان که همه برای مردان مادر و خواهر و همسر اند، بلکه از روی عدل و انصاف و آنچه که رهنمودهای اسلام عزیز است، بیان می دارم؛ چون: این وظیفه داری زنان و بی وظیفه گی مردان، امری است خلاف فطرت و طبیعت زن و خلاف آن ماموریتی است که الله متعال برای این دو(مرد و زن) سپرده است.
زنان، اگر خود را از زیر تبلیغات رسانه های مزدور و نهادهای غربی و بحث های فعالین به اصطلاح حقوق زن، آزاد سازند؛ به خوبی خواهند دانستند که سرشت و طبیعت شان با این وظایف دشوار و دویدن به این طرف و آنطرف و فشارهای طاقت فرسا سازگار نیست. زن مادر است، و اصل در زنده گی اش تربیت فرزندان و مدیریت امور خانه می باشد. اجرای وظیفه در بیرون از خانه نیز با رعایت احکام شرع؛ همچون: عدم اختلاط با مردان و رعایت حجاب برای آنان جائز بوده و چه بسا اداراتی هست که در آن ها زنان باید کار کنند، مانند: بخش های نسائی-ولادی و بخش اطفال در شفاخانه ها، کار در مکاتب نسوان و سایرادارات از این نوع می باشد.
مگر برای زن خیلی دشوار است که در بخش های نظارت و تفتیش که ایجاب سفرهای پی در پی را به اطراف و اکناف می کند، و یا در بخش هائی از محاکم و سارنوالی ها و سایر اداراتی کار کنند که مشقت می طلبد و با فشار و تهدید توأم است؛ اما از دیدگاه مدعیان حقوق بشر، واقعیت اداره هرچه که باشد و هرگونه کار و وظیفه ئی را که با خود داشته باشد، حتماً باید عده ئی از زنان در آن کار کنند!
از اینجاست که زنان صبح وقت به ادارات می روند و امور منزل شان بی سروسامان می ماند، شوهران در خانه می مانند و اطفال را نگهداری می کنند، در حالی که مردان از عطوفت کمتری در برابر اطفال برخودار اند و نمی دانند با کدام روشی روز را با اطفال خورد و کوچک سپری کنند، و آنان را چگونه آرام نگهدارند! و یاهم آنان را به کودکستان ها می برند که روز تا شام روی مادر خود را نمی بینند. در مقابل، زنی که مادر است و وجودش سرشار از عاطفه و احساس نسبت به اطفال و حضور در میان کودکان برایش خوشایند بوده و نگهداری آنان در سرشت اش نهفته است، آرام زندگی نموده و خیلی راحت می باشند. اما زنانی که در اداره ئی میان مردان نامحرم روز خود را بیگاه می کنند و با کارهای شاقه و این که چرا ناوقت آمدی و چگونه کارت را اجرا نکردی و جنجال های حاملگی و ولادت و مریضی های زنانه و سایر مشکلات واقعاً تأسف بار می باشد!
دختران کوچک را دیده باشید، تمرین نگهداری اطفال و تربیت فرزندان را می کنند، و گاهی هم دیده نمی شود که مانند پسران علاقه ئی به تفنگ، موتر و یا امور دیگری داشته باشند؛ از این رو بساده گی دانسته می شود که آنان وظیفه ای خود را تمرین می کنند و پسران امور مربوط به خود؛ اما این نظام های ساخته ای دست بشر است که تناقض می آفرینند و تباهی می آورند!
در نظام فرعون اگر پسران را می کشتند، زنان را زنده نگه می داشتند، اما درین گونه نظام های طاغوتی زنان و مردان یعنی هردو را می کشند. زنان را در کار خلاف طبیعت شان در ادارات و مردان را نیز در نگهداری اطفال در خانه به هلاکت می رسانند. با این وضع، تحصیل برای زنان یک امر مهم و بسیار ضروری تلقی می گردد، چنان چه خود را ناگزیر می دانند که باوجود داشتن اولاد و متأهل بودن، سال های چندی را پی تحصیل روند و خانه شان همه بی سروسامان و مردان شان بسی پریشان و اطفال در بی تربیتی و خشونت روز بگذرانند، و یاهم ازدواج را از جهت تحصیل، به تاخیر می اندازند که این خود عامل دیگری برای افزایش فساد اخلاقی و ترویج روابط نامشروع میان پسر و دختر بشمار می رود.
اما در نظام اسلامی، هرکدام بر کاری مطابق فطرتش گماشته می شود، و نظم زنده گی حالت اصلی و واقعی را بخود می گیرد. مردان متولی و سرپرست امور خانواده اند و نفقه نیز بردوش شان می باشد. لذا تلاش در پی بدست آوردن کار، کسب روزی و پرداختن به سفرها و قبول مشقت ها به مردان تعلق می گیرد نه به زنان. همین که الله متعال پیامبری از زنان برنگزیده است، این خود نیز مبین این امر است که زنان را امور مشقت بار نمی سزد. پیامبری، چون: همه تحمل رنج، قتال، برخورد، مواجهه با تکالیف، اذیت ها، مورد سنگ باران و جلای وطن قرار گرفتن بوده، الله عزوجل این مأموریت را برای زنان نداده است؛ ولی هر پیامبری در دامان مادری تربیت یافته است که او همان زن است.
زنان منحیث مادران، اصل در آنان این است که امور منزل را اداره کنند و در سایه ای سرپرستی مردان زیست آبرومندانه داشته باشند. باوجود این که برای زنان نیز پرداختن به اموری؛ چون: خرید و فروش، زراعت، صنعت و مالک شدن اموال و کار برای افزایش آن، مجاز بوده و در نظام اسلامی مانعی ندارد؛ مگر مفکوره های پلید غربی به حدی تبلیغ و ترویج شده اند که مردم به ناچار پذیرفته اند و خود را ملزَم به رعایت آن می دانند.
همه مشکل دارند و از مشاکل می نالند، اما این رسانه های مزدور و این نهادهای مروج، ارزش های کفری-دموکراسی و حقایق آن را وارونه جلوه می دهند و سیاه را سفید می خوانند، روز و شب این ارزش های باطل را می نمایانند. خود را حامی عدالت می خوانند و پیوسته ظلم می آفرینند و زنان و مادران را به نام آزادی، به ابزار اعلان های تجارتی و با شعار اعطای حقوق، آنان را به عروسک هایی برای ساعت تیری و شهوت رانی در ادارات ملکی و قطعات نظامی، مبدل می سازند!


عبدالرحمن فهیم

ادامه مطلب...

آزادی بیان؛ مانع بزرگ برای بیان حق!

  • نشر شده در سیاسی

آزادی بیان یکی از مولفه‏ ها و پایه‏ های اصلی دموکراسی-سرمایه‏داری است. برپایه ‏ی این آزادی هر فرد حق دارد که رأی، خواست‏ ها، اندیشه، عقیده و باورهای خود را به ‏گوش دیگران و خصوصاً اهل قدرت و مسئولین برساند. از دیدگاه تاریخی برای اولین ‏بار آزادی بیان در انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789م توأم با دموکراسی-سرمایه‏داری به ‏میدان آمد و بعداً نهادینه گردید، و از آنجا به‏ کشورهای دیگر منتقل شد.
کشورهای قدرت ‏مند و استعمارگر وقتی سرزمینی را استعمار می ‏کنند آزادی بیان و دموکراسی را بحیث تحفه و دست آورد سترگ برای آن ملت تقدیم می ‏نمایند، حتی اگر ملت‏ ها از پذیرش آن اجتناب کنند به‏ زور تانک ‏و توپ بالای ‏شان می ‏‏قبولانند. گفته می ‏توانیم یکی از اهداف کشورهای استعمارگر؛ مانند: امریکا، فرانسه، انگلیستان و دیگر کشورهای غربی رسانیدن همین پدیده می‏ باشد.
آزادی بیان در دوران حکومت امان الله خان در این سرزمین تجربه گردید؛ ولی پایه‏ های خود را تاهنوز گسترش نداده بود که با احساسات گرم اسلامی مردم این سرزمین رو به‏ رو شده به ‏شکست مواجه گردید. با از بین رفتن حکومت امان الله، بار دیگر آزادی بیان بساط خود را از دامان افغانستان جمع نمود. در عوض حکومت‏ های خود کامه روی کار آمدند که خود مانع و سد بزرگ در سر راه این آزادی بودند.
سرانجام بعد از حمله امریکا در سال 2001م، و اشغال این سرزمین بار دیگر آزادی بیان مجال یافت تا درین کشور رشد و گسترش نماید، امروز به‏ گفته‏ ی کارشناسان به ‏غنامندی خود رسیده‏ است.
از آزادی بیان در افغانستان در حال تجلیل صورت می‏ گیرد که ده‏ ها و صدها مسلمان برای ابراز حق دینی و شرعی ‏شان در گوشه‏ های زندان انداخته می‏ شوند. آنهای ‏که می‏ خواهند از سرچشمه ‏ی زلال عقیده سیراب شوند و مشکلات یومیه خویش را از مجرای عقیده ‏شان حل کنند، صدای ‏شان هیچ وقت شنیده نمی ‏شود؛ برعکس آنهای‏ که مدام به ‏توهین و تحقیرعقاید و باورهای دیگران می ‏پردازند و به ‏اعتقادات دیگران می ‏تازند، از حق آزادی‏ شان استفاده می ‏کنند؛ مانند: روزنامه‏ ی «شارلی ابدو» که همه ساله به‏ ارزش‏ های اسلامی و خصوصاً پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وسلم توهین نموده، کاری کاتور آن‏ حضرت را رسم می ‏کند.
در جهان کنونی 5 ملیارد انسان زنده ‏گی می‏ کند که از آن ‏جمله 1,7 ملیارد آن مسلمان هستند. امروز مسلمانان در کشورهای مختلف من ‏جمله سوریه، فلسطین، برما و دیگر سرزمین ‏ها به‏ شدیدترین وضعیت از بین برده می ‏شوند و هیچ کس صدای ‏شان را نمی ‏شنود.
آزادی بیان حق آن خواهران مسلمان است که در زندان‏ های امریکا در گونتانامو، ابوغریب و بگرام بالای مسلمانان صدا می ‏زنند: "اگرما را از زندان نجات داده نمی‏ توانید، حداقل داروی ضد بارداری برای مان بفرستید که از سربازان نجس امریکایی باردار نشویم!" ولی امروز کسانی از این آزادی تجلیل می ‏کنند که خود بزرگ ‏ترین مانع برای بیان حق دیگران هست و نمی ‏خواهند صدای حق به‏ گوش‏شان رسانیده ‏شود. می ‎‏توان در این خصوص از جنایات امریکای ‏ها علیه مجاهدین و مبارزان راه حق و اسلام نام برد. مبارزین که برای حاکم شدن احکام الهی مبارزه می ‏کنند.
سرانجام آزادی بیان یکی از حربه ‏های است که دشمنان اسلام علیه اسلام و پخش و نشر ارزش‏ های اسلامی استفاده می ‏کنند و نمی ‏گذارند که مسلمانان به ‏ارزش ‏های ‏شان رسیده‏ گی نمایند.


فیصل سائس

ادامه مطلب...

10 مسئله ‏ای جهانی در سال 2016م

  • نشر شده در سیاسی

انقلابات موجود، نمایانگر 10 مسئله ای جهانی برای سیاست‏ مداران در 2016م می ‏باشد.
۱.  سوریه: در اپریل 2016م انقلاب سوریه به 5 سال خود می ‏رسد. هیچ یکی از انقلابات مثل انقلاب سوریه دوام نخواهد نمود. در کنفرانس ویانا در اکتوبر سال 2015م موافقتنامه‏ ای بین 17 کشور-که همگی سهمی خودشان را در این درگیری ‏ها دارند- به امضاء رسید، که این موافقتنامه شامل آتش بس ها‏، مذاکرات و انتخابات 2016م در سوریه می ‏باشد. گروه‏ هائی که جزء از این موافقتنامه نشدند، به نام گروه‏های افراطی مسمی گردیدند، و حتی مورد حملات طیاره‏ های بدون سرنشین در جریان این آتش بس ‏ها قرار خواهند گرفت. مسئله دیگری نیز خونریزی رژیم بشار اسد است، که او فقط در صورتی برنده‏ ای بازی شده می ‏تواند که عساکر وفادار خویش را در جنگ بفرستد و حمایت عام و تام نیز داشته باشد.
ارتش نظامی سوریه برای فرستادن عساکر به میدان نبرد، به مشکل کمبود عساکر مواجه است. مشکلات ساختاری دولت بشار اسد در جایگزینی نیروهای مسلح در میدان‏ های نبرد می ‏باشد. او از 12 درصد حمایت مردمی برخوردار است، که یک جزء کوچک حمایتی را با خود دارد و هرگاه یکی از عساکرش دچار مشکل شود، بمیرد و یا معلول گردد؛ رژیم اش توانائی جایگزینی وی را از این حمایت اقلیت، ندارد. در صورتی که این جنگ به این شکل به مدت زیاد ادامه یابد، حمایت از بشار اسد و نیروهایش به زودترین فرصت زوال می ‏یابد. به حیث مدعا؛ گفته می ‏توانیم که او دارای عساکر کافی بمنظور تکمیل نمودن ظرفیت‏ های هوائی و دفاعی کشورش نمی‏ باشد. این سبب می ‏شود که همیشه بشار اسد به حمایت خارجی ‏ها ضرورت داشته باشد.  
2. عربستان سعودی: عربستان سعودی در این اواخر اعلام نمود که پس از سال‏ ها چرخش به اطراف مازاد، از این مقدار پول در سال 2016م به کسر بودجه ‏ای تقریباً 87 میلیارد دالر مواجه خواهد شد. در جریان سال 2015م شایعات عظیمی همچنان به گردش بود، که مدعی سقوط قریب الوقوع پادشاهی عربستان سعودی و بحران اقتصادی در این کشور می ‏شود. تصمیم عربستان سعودی در سال 2014م به منظور شکست بازار نفت با عرضه نفت خام اضافی و همچنان با کاهش قیمت نفت، نتیجه معکوسی را در پی داشت که ریاض بیشتر از تولید کننده ‏گان نفت شیل در امریکا، صدمه دید. اگر هدف، شکست نفت شیل امریکا بود، سعودی‏ ها در این امر قضاوت نادرست نموده بودند.
پول عربستان سعودی در حدود 12 میلیارد دالر ماهانه برای توقف انقلاب بهار عربی و بصورت بی ‏رحمانه به حمایت کشورهای عربی؛ همچون: مصر و تونس به منظور ناکام ساختن انقلاب اسلام سیاسی، به مصرف رسید! مصارف حمایت از کشورهای سوریه و یمن، سبب هشدار خطرناکی به منظور کمبود پول نقد در عربستان سعودی گردید. این عوامل سبب شد که نه تنها بالای پول داخلی تاثیر منفی به جا بگذارد، بلکه بالای اسعار خارجی نیز تاثیر منفی به جا گذاشت. باوجود این چشم انداز تیره و تار، «شاه سلمان» شاه عربستان سعودی به مصرف پول در هنگام هشدار، ادامه داد. پاداش اثبات وفاداری وی به منظور تاج گذاری سبب شد تا وی مبلغ 32 میلیارد دالر را هزینه نماید. این تنش سبب شده است که بقای خانواده سلطنتی و شاهی، وابسته به ثروت نفتی گردد.
3. مصر: مصر در سال 2016م به مشکلات اقتصادی هنگفتی مواجه گردیده، که حکومت مصر به سرکردگی عبدالفتاح السیسی در حل آن ناکام گردید. بعد از چهار سال نابسامانی سیاسی و اقتصادی، حکومت مصر تلاش فراوان نمود که تصویری از یک کشور باثبات و کشوری که زمینه سرمایه‏ گذاری در آن فراهم باشد را به نمایش بگذارد. گسترش کانال سوئز و سرمایه ‏گذاری کشورها در مصر به حیث موفقیت اقتصادی به نمایش گذاشته شد. اما ارتش مصر حضور گسترده را در اقتصاد آن کشور دارد، در حالی که اکثریت مردم مصر بیکار و تعداد زیادی با عواید کم زندگی می ‏نمایند. عبدالفتاح السیسی از تاکتیک‏ های پیشینیان خود برای حفظ موقف خود استفاده نمود، که بی ‏ثباتی اجتماعی در مصر و سال 2016م فرصت‏ های طلائی برای عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور آن، می ‏باشد.
4. انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا: سال 2016م، سال انتخابات ریاست جمهوری برای مردم ایالات متحده امریکا می‏ باشد و ختمی بر کارهای باراک اوباما رئیس جمهور فعلی امریکاست. در حالی که در زمان پیروزی او امید موفقیت وی بیشتر بود، اما این احساسات به سرعت به موقف جهانی امریکا صدمه وارد نمود، و موقف امریکا را از بین برد. هزینه‏ ای را که امریکا در جنگ عراق و افغانستان مصرف کرده است، در مورد چشم انداز امریکا در رفتن به سوی پیشرفت از سوی بسیاری از امریکائی ‏ها مورد بدبینی و انتقاد قرار گرفت. هنگامی که دونالد ترامپ نامزد ریاست جمهوری سال 2016م امریکا که بسان بن کلینتون شخصی ماجراجو است را بنگرید، وی واضحاً اظهار می ‏دارد: "اگر در انتخابات نوامبر 2016م پیروز گردم، مانند پلان بوش عمل خواهم نمود؛ اما هر کس که پیروز شد، باید سیطره‏ ای امریکا را به آن سوی اوقيانوس گسترش دهد."
5. افغانستان: افغانستان در حال حاضر به حیث برجسته ترین نقطه عطف برای شکست امریکا محسوب می ‏گردد. در حالی که ایالات متحده امریکا زیربناهای این کشور را به زودترین وقت از بین خواهد برد، اما در اعمار حتی زیربناهای مورد نیاز دولت‏ های مزدور آن و همچنان در قسمت امنیت و دولت‏ داری نیز ناکام گردیده است؛ ولی دولت افغانستان دچار شکست شده و قدرت کمی در خارج از دفاتر مرکزی خود دارد. پس از این که مرکز شهری در بعضی از ولایات شمال افغانستان به دست طالبان افتید، بعداً بطوری وانمود گردید که معماری این جابجائی از طرف ایالات متحده امریکا است! مذاکرات با طالبان متوقف شده، به نوعی ممکن است مداخله ‏ای نیروهای مسلح ایالات متحده امریکا در سال 2016م، دوباره افزایش یابد.
6. قیمت نفت: عملکرد عربستان سعودی و ایالات متحده امریکا به خاطر بلند بردن تولیدات نفت، حالا هر دو کشور را در قیمت‏ ها ضربه زده است، و این صدمه ‏ای بزرگ به هردو کشور تلقی می ‏گردد. عربستان سعودی مجبور به فروش هر بیرل نفت به بیش از 90 دالر می ‏باشد تا کسر بودجه را جبران نماید، در حالی که بلندترین قیمت نفت در ایالات متحده امریکا، به 60 دالر هر بیرل نفت می ‏رسد. تولید کننده‏ گان نفت نقص زیادی را در این معامله متقبل شدند، تاثیرات آن اکثراً بر تولید کننده‏ گان و مصرف کننده‏ گان مشهود بود. اوضاع سیاسی هر دو کشور(عربستان سعودی و ایالات متحده امریکا)، در حالتی قرار دارد که همه فشار را بالای پائین نمودن قیمت نفت وارد نموده اند، مگر این قابل یادآوری است که سال 2016م برای کشورهای که بالای نفت استوار اند، یک سال بسیار مهم می ‏باشد و می ‏توانند به آن ‏ها خسارات هنگفتی را وارد نماید.
7. چین: چین در حال حاضر در تلاش گذار عظیم با مصرف کم، صادرات اقتصادی تهاجمی نسبت به مصرف داخلی می‏ باشد، اما این تقریباً ناکام گردید، دقیق زمانی که بازار سهام در سال 2015م سقوط نمود. چین بطور موثر نیازمند به تغییر جهت اقتصادی، ثروت و پیشرفت می ‏باشد و باید دیدگاه اصلی به داخل کشور صورت گیرد، که بنابر دیدگاه چین در سه دهۀ اخیر بدون توسعه باقی مانده است. چین باید در منطقه و فراتر از آن نقش کلیدی خود را بازی می ‏نمود که ثبات داخلی خیلی مهم است. تحولات این چنینی بالای نظامیان چین نیز اثر خود را بجا خواهد گذاشت، همان‏ گونه که چین تلاش دارد تا نیروی‏ های نظامی خود را مدرنیزه بسازد و با پیشرفت‏ های نظامی، خود را مجهز سازد. چین پلان‏ های منطقوی و فراتر از آن دارد، مگر همه‏ ای این ‏ها وابسته به حمایت اقتصادی کشور می ‏باشد.
8. اروپا: اتحادیه اروپا به چالش ‏های چندین جانبه مواجه گردیده است، که در سال 2016م از این هم بحرانی ‏تر خواهد گردید. بحران قروض(بدهی) اروپا هنوز همچنان ادامه دارد و آلمان از آن برای وادار کردن سایر کشورهای اتحادیه اروپا برای ایجاد تغییرات در بودجه ملی، شیوه‏ های بانکی و بازپرداخت قروض استفاده خواهد کرد. هجوم پناهنده ‏گان در سال 2016م افزایش خواهد یافت که این چالش باعث بیشتر شدن مشکلات کشورهای اتحادیه اروپا می ‏گردد، و مشکلات مرزی، پناهجوئی و پرداخت ‏های رفاهی اتحادیه اروپا را به بحران می ‏کشاند. انتظار می ‏رود که همه پرسی انگلیس در عضویت در اتحادیه اروپا در اواخر سال 2016م یا اوایل2017م آغاز گردد. دولت ‏های محافظه کار تلاش دارند تا برای جلوگیری از چنین واقعات، طرح ‏های مختلفی را برای اصلاحات اتحادیه اروپا به وجود بیاورند. اما رای برای ماندن در اتحادیه اروپا در زمان بروز مشکلات سیاسی و اقتصادی خود سبب واکنش کشورها شده و این که چگونه دیگر کشورها با آن رفتار می‏ کنند، خود تماشای جالبی را می ‏سازد که باید به آن دید.
9. تنش ها در جنوب شرقی آسیا: تجهیز نظامی تا سال 2015م ادامه داشت، چین دریای جنوبی و صخره‏ ها را تسخیر و در آن‏ ها جزایر مصنوعی را ساخته است. چین به منظور دستیابی به اطراف اقیانوس آرام، تعدادی از جزایر مصنوعی را ساخته است. ایالات متحده امریکا این عملکرد چین را در سپتامبر 2015م با فرستادن یکی از تخریب کننده‏ گان هوائی در نزدیکی قلمرو چین، به چالش کشید. امریکا این عمل خود را به حیث مدعی حقوق آب ‏های بین المللی توجیه نمود، پس از آن چین شروع به استفاده از حمل و نقل آب و ماهی گیری غیر نظامی برای جلوگیری از عبور آب مورد مناقشه، نمود. بعد از این که امریکا اقیانوس آرام را به عنوان محل تمرکز اصلی خود در سال 2012م اعلام کرد که حوادث بیشتر اتفاق افتیده است و همه را به یک رویداد جزئی ربط ‏داد، که در حقیقت چیزی نبود که به حادثه ربط داشته باشد؛ در سال 2016م این منطقه منحیث یک نقطه ‏ای بین المللی باقی خواهد ماند.
10. بن بست روسیه و غرب: بن بست میان روسیه و غرب به حیث نقطه ‏ای مرکزی جهانی در میزان قدرت ‏ها، از چند سال بدینسو حایز اهمیت است. زمانی که درگیری ‏های اوکراین در 2015م به سردی گراید، در سال 2016م سطح درگیری و همکاری بالقوه افزایش خواهد یافت. جنگ در شرق اوکراین و برای خاموش ساختن آن نیازمند زمان طولانی است، که در سال 2015م از شدت آن توسط غرب کاسته شد. ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا در حفظ تحریم‏ ها علیه روسیه در سال 2016م ادامه می‏ دهند، مگر این که مسکو از دسترسی و کنترول از مرزهای روسیه و سرزمین‏ های جدایی طلب در اوکراین، صرف نظر کند. روسیه تلاش دارد تا با داخل شدن به اوضاع سوریه بالای اوکراین نیز چانه زنی نماید، مگر این کار لحظه ‏ای هم عملی نخواهد شد. در سال 2016م، تمرینات نظامی و ساخت و ساز وسایل جنگی بیشتر در سرحدات اروپا ادامه خواهد یافت. در قبال موافقتنامه ‏ای سوریه، این به معنی موافقت روسیه و غرب بالای مسایل بزرگ بین المللی نیست، بلکه این نکات جالبی است که در سال 2016م می‏ بینیم!


نویسنده: عدنان خان

ادامه مطلب...

زمامداران قرغیزی علیه حجاب زنان مسلمان اند!

خبر:
به تاریخ 19 جولای 2016م نهاد اطلاعاتی «ک نیوز» مقاله‏ ی «انار باکیوفبیکوف» را تحت عنوان اعلان افتضاح آمیز: «فتنه انگیزی یا دعوت برای شناخت ملی؟» به نشر سپرد. نویسنده پرسشی را در مورد تازه ترین رویداد جنبش مسلمانان قرغیزستان مطرح می کند. دست کم از یک هفته بدین سو بحث های دوامدار در مورد نصب اعلانات در بشکیک مزکر قرغیزستان با به تصویر کشیدن دختران با حجاب ملی و شعارهای از قبیل: "ای مردم بدبخت ما، ما داریم به کدام سو روان هستیم؟!" ادامه دارد.
هم چنین به تاریخ 14 جولای 2016م، در یک کنفرانس مطبوعاتی در شهر بشکیک به افتخار بازدید انگلا مرکل نخست وزیر جرمنی و اتمبایوف رئیس جمهور قرغیزیستان در مورد ابتکار خویش مبنی برای تخصیص دادن بودجه جهت جابجا سازی شعارها در سرتاسر کشور سخنرانی کرد. این شعارهای بزرگ در جاهای مختلف بشکیک آویزان شده بودند. اتمبایوف هم چنان گفت: "در حقیقت هیچ چیزی مطابقت با ارزش های اسلام در این شعارها نیست. این به اساس حفظ ارزش های ملی، عنعنوی، لباس های ملی، زبان و فرهنگ ما است. ما هیچ ضرورت به عرب، پاکستانی، بنگلادیشی و دیگران نداریم."
تبصره:
در ماه گذشته مسلمانان قرغیزستان موضوع حجاب را جدی مورد بحث قرار داد. بعضی مسلمانانی که بصورت عموم به تعلیم و تربیه غربی مسموم گردیده اند و به سیکولران فکری تبدیل شده اند. در مورد دور ساختن حجاب از فرهنگ شان بدون ارائه شواهدی به گفته های شان سخن می زنند. بخش دیگری از مسلمانان در مورد حجاب بحث می کنند و آن ها از گذشته های شان یاد آوری کرده می گویند که حجاب در عموم بخشی از فرهنگ مردم قرغیزستان است. برای تأیید این ادعا آن ها نقل قول های از بزرگان شان را ارائه می کنند و عکس های زنان مسلمانان که حجاب دارند، چاپ کرده و وانمود می سازند که این فرهنگ عنعنوی مردم قرغیزی است.
قبلاً گفتمانی در کنفرانس زنان تحت عنوان «موقف زنان در تاریخ اسلام» به تاریخ 27 می 2016م، در شهر اوش صورت گرفته بود. در این کنفرانس صدها تن از زنان مسلمان قرغیزستان شرکت کرده بودند. این کنفرانس به یاد بود از کورمنجان دتکا(حکمران قرغیزی در قرن 19م) اختصاص داده شده بود. معلومات و عکس های این کنفرانس به زودی در شبکه های اجتماعی منتشر گردید و در آن کنفرانس بصورت خشونت آمیز بحث نمودند که تمام اشتراک کننده گان حجاب و نقاب را بتن داشتند.
افزایش سریع پوشیدن حجاب توسط مسلمانان و زنان مسلمان در قرغیزستان نگرانی بزرگی را برای حاکم خون آشام که تلاش دارد مسلمانان را از اسلام دور سازند. آن ها در مبارزه با اسلام از امامان مفسد استفاده کرده و فتوا علیه اسلام را صادر می کنند تا زورمندان را خوش سازند. هم چنان زورمندان از رسانه ها و سیکولران به چهره های ژورنالیستان و نویسنده گان استفاده می کنند. یک مثال زنده آن ژورنالیستی بنام «نارین آییپ» کسی که عکس های کنفرانس را منتشر ساخت و در فسبوک اش نظریات را در مورد آن  ارائه کرد، می باشد. وی می گوید: "من متحیر شدم و فکر کردم که آیا این قرغیزستان است یا کدام جای دیگر؟ چرا ما تمام این ها را در قرن بیست و یک داریم؟ آیا واقعاً برای نشان دادن تقوا نیاز به پوشانیدن چهره می باشد؟ گرفتن شکل ظاهری دین بدون درک معنی اصلی آن، یک کار زشت است. آیا این اسلام است یا نه؟ آیا آن ها با ایمان هستند و یا نیستند؟ فرقی نمی کند لیکن بد آنست که جامعه به سوی عقب در حرکت است." به گفته یک ژورنالیست دیگر به نام «سالیشان ژیگیتوف»  که می گوید: "چشمان شان در پشت سر شان است ما به عقب می نگریم. ما نخبه‏ ای نداریم تا ما را به پیش ببرد."
چنین برخورد با زنان مخلص مسلمان که از فرمان الله سبحانه وتعالی اطاعت می کند، از جانب بی دینان غرب استعمارگر صورت می گیرد. روی هم رفته این غرب بود که از راه های فاسد تعلیم و تربیه، عالمان دین و سیاست مداران مفسد مفکوره های پلید شان را وارد کردند که اسلام توانایی راه حل برای مشکلات مردم را ندارد و می گویند که اسلام قانون پست قرون وسطی می باشد. لیکن حقایق نشان می دهد که مفکوره سیکولران غرب دروغ محض چیزی بیش نیست که برای استعمار مادی و معنوی در سرزمین ما از آن استفاده می کنند.
وارد کردن مفکوره های سیکولریزم برای مسلمانان قرغیزستان، غرب را متیقن ساخته است که مسلمانان از لحاظ فرهنگ و ارزش های مادی بطور کلی به عقب رفته اند. ما ملاحظه می نمائیم که مسلمانان به چه اندازه در فقر زنده گی می کنند در حالی که نه از لحاظ مادی از قبیل: ساینس و تکنالوژی انکشاف کرده بلکه حتی از لحاظ ارزش های معنوی هم پیشرفت نکرده اند.
دولت جوانان را با انواع برنامه های تفریحی فاسد که دارند آن ها را در حلقات فاسد؛ مانند: شراب نوشی و یا معتاد نمودن به مواد مخدر کشانیده اند. بنابر این حکومت مطمئن است که طبقه جوان همیشه متکی و ناتوان برای حل مشکلات شان می باشند.
این حکومت نمی خواهد که مسلمانان قرغیزستان از دین خود پیروی کنند و حتی از آن اضافه که از طبقه جوان نگرانی داشته باشد. همه کس می داند که طبقه جوان قشر فعال در جامعه می باشد و این جوانان است که کوه ها را در راه شان به حرکت می آورند. همچو مثال های کافی در تاریخ مسلمانان وجود دارد، و به همه هویدا و اشکار است؛ مانند: اصحاب جوان، تابعین، مجاهدین راستین و افراد نابغه امت اسلامی که تمام جهان را روشن کردند.  
حمله حکومت بر اسلام و مسلمانان در سرزمین قرغیزستان از قبیل: حجاب، ریش، حاملین دعوت و چیزهای دیگر نشان دهنده آنست که مسلمانان قرغیزستان بیدار شده و در مجاهدت اجرای احکام الهی هستند. به هر اندازه که حکومت بر اسلام و مسلمانان حمله کند، به همان اندازه خلافت اسلامی بر منهج رسوال الله صلی الله علیه وسلم زود تر تأسیس خواهد شد. چنان چه ایشان می فرماید:


ثم تكون ملكا جبرية فتكون ما شاء الله أن تكون ثم يرفعها إذا شاء أن يرفعها ثم تكون خلافة على منهاج النبوة. ثم سكت
(رواه احمد)
 بر شما نظام های جبریه حاکم می باشد تا وقتی الله سبحانه وتعالی خواست دوام می آبد، بعد از آن هنگامی الله سبحانه وتعالی خواست آن را دور کرده بار دیگر خلافت بر روش و طریقه نبوت می آید.
ایلدار خامزین، عضو دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ساکنان غزه در حسرت آب آشامیدنی سالم!

خبر:
حملات اسرائیل در تابستان سال 1393 شبکه های آب رسانی این شهر را شدیدن آسیب رسانیده، تا جایی که مردمان این شهر با کمبود آب آشامیدنی دست به گریبان اند.  این در حالیست که بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت 120 هزار نفر از مردم غزه به شبکه های آب رسانی دسترسی نداشته و معضل عدم دسترسی به آب آشامیدنی زندگی را برای ساکنان آن دشوار ساخته است. بر اساس معیار سلامت سازمان بهداشت جهانی تنها یک چهارم از چاه های آب غزه سالم می باشند.
تبصره:
مردم غزه با مقدار آبی که کمتر از حد نیاز آنهاست، زندگی خود را سپری می کنند. این در حالیست که سازمان بهداشت جهانی مصرف روزانه آب برای هر نفر را 100 لیتر اعلام کرده است، اما مصرف روزانه آب برای هر نفر در غزه به طور میانگین 79 لیتر است و برخی از ساکنین این منطقه باید به 20 لیتر در روز نیز اکتفا کنند. با وجود این، مصرف روزانه آب در اسرائیل 300 لیتر برای هر نفر است.
زندگی در فلسطین به خصوص در غزه برای مسلمانان به سختی سپری می شود. معضل کمبود و عدم دسترسی به آب آشامیدنی یک از مشکلاتی است که مردم این سرزمین با آن دست و پنجه نرم می کنند. اما کجا هستند حکام سرزمین های اسلامی که به ظاهر داد از دفاع از اسلام و مسلمانان زده و خود را پشتیبان و حامی مسلمانان می دانند. اما نه، اینان جز لفاظی و تظاهر کردن کاری دیگری بلد نیستند.
واقعیت امر این است که حکام حاکم در سرزمین های اسلامی در قید اوامر و نواهی باداران خود بوده منتظر امر و نهی آنها هستند. یا می توان این گونه گفت که آنها به حدی در مفکوره کثیف ملی گرایی گیر مانده اند، که خود را در قبال خواهران و برادران مسلمان خود  مسوول احساس نکرده و اصلأ از حال بد آنها آگاهی ندارند. برای آنها همین قدر کافیست که امور عده ی را در یک جغرافیای خاص که از سوی دیگران ترسیم شده است، تنظیم و سرپرستی کنند.
دست نشانده بودن حکام و موجودیت مفکوره پست نشنلیزم در میان امت حالت را از این هم بدتر می سازد. از این رو، امور شان به درستی سرپرستی نشده و زندگی شان آن گونه که شایسته است؛ سپری نخواهد شد. تنظیم و سرپرستی امت تنها از عهده یک رهبری واحد بر می آید که در موجودیت آن، امت مسلمه دیگر این گونه زندگی را به سختی سپری نخواهند کرد.


سهیل صالحی

ادامه مطلب...

تشدید کشتار مسلمانان توسط بشار اسد همزمان با گفتمان صلح سران استکبار

خبر:
شورای امنیت سازمان ملل حمایت خویش را از برنامه جدید گفتگوهای صلح سوریه بعد از اینکه شمار کشته شدگان حمله رژیم بشار بالای شهرهای تحت کنترول انقلابیون که به کشته شدن بیش از 100 تن انجامید، اعلام نمود. سازمان ملل نیز حمایت خود را از این برنامه درست چند ساعت بعد از محکوم نمودن حملات مرگبار روز شنبه در شهر دوما که در طول چهار سال جنگ سوریه بی سابقه بود، اعلام کرد.
تبصره:
انقلاب مبارک شام به تاریخ پانزدهم مارچ سال 2011م آغاز شد که در آن هزاران نفر معترض در اکثر شهرهای سوریه علیه رژیم مستبد اسد ودست نشانده غرب، قیام نمودند؛ مسلمانان سوریه ثابت قدم و صبورانه همه چیز شان را با تحمل ظلم شدید اسد که توأم با قتل عام، شکنجه وتجاوز بالای مردان، زنان و کودکان بی گناه بود از دست دادند، هر چیز خود را در دفاع از انقلاب مقدس دریغ نه نموده اند.
موقف کفری اسد را با درک منبع قدرت او(کشورهای غربی وهم پیمانان منطقوی آن) که محرک اصلی وی در ظلم بالای مسلمانان است، تشکیل می دهد. برنامه فعلی صلح سازمان ملل که به تاریخ 17اگست 2015 در موافقت با نشست ژینو در سال 2012 توسط شورای امنیت آماده شده بود، واقعیت حمایت غرب از اسد را برملا می سازد. وزیر خارجه روسیه سرگی لاوروف، در نشست مسکو با همتای ایرانی خود محمد جواد ظریف گفت: "روسیه خروج بشار اسد از دولت آینده سوریه را به حیث پیش نیاز صلح قبول ندارد." وی بدون نام بردن از اسد افزود: "درحالیکه برخی از شرکای ما به این باور اند که موافقت با کناره گیری رئیس جمهور[اسد] از موقف اش در دوره اخیر دولت انتقالی آینده  ضروری می باشد، اما برای روسیه این موضوع قابل قبول نیست."
دولت های غربی به این ترتیب به سرپا نگهاه داشتن و حمایت رژیم های دیکتاتور که بدون درنظرداشت کدام ارزش اخلاقی وانسانی بالای اتباع خود ظلم می کنند وآنها را به قتل می رسانند، ادامه می دهند. به این اساس انتقال قدرت سیاسی در سوریه که به حیث تنها روش برآوردن خواست های مشروع مردم سوریه تلقی می شود، چیزی بیش از ادامه برنامه های سیاسی نامشروع غرب برای سوریه نمی باشد. امت می داند که سیاست های سرمایه داری دول غربی برای مسلمانان به جز بدبختی وذلت چیزی بیش نیست. حالا غرب نمی تواند با سیاست های خود مسلمانان را فریب دهد وآن هم برادارن بیدار وآگاه سوری مان را، بلآخره غرب در برنامه های شوم اش برای مردم سوریه وانقلاب مبارک شان که هدف آن وحدت مسلمانان تحت چتر عدالت دولت خلافت است، ناکام خواهد ماند. چنانچه الله سبحانه وتعالی می فرماید:


وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ ۚ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ
[انفال:30]
(به خاطر بیآور) هنگامی را که کافران نقشه می ‌کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند ویا(از مکه) خارج سازند؛ آنها چاره می ‌اندیشیدند(و نقشه می ‌کشیدند)، والله هم تدبیر می‌ کرد؛زیرا الله از بهترین چاره جویان وتدبیرکنندگان است!
نوشته شده توسط، تسوریا امل یسنا برای
دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

افسانه ای برابری در امریکا!

خبر:
در این اواخر امریکا، شاهد کمپاین «موضوع زندگی سیاه» می باشد، که توجه اکثریت رسانه ها، به خصوص رسانه های اجتماعی را جلب نموده است، که می خواهند از رفتار وحشیانه ای پولیس در مقابل مردم سیاه پوست، دفاع نمایند. همچنان «Black lives matter» یک مرجع ارتباطی آنلاین بوده که ارتباط میان سیاه پوستان ومتفقین جنگ جهانی اول را برای جنگ علیه تعصب ضد سیاه پوستان تأمین می کند، واین مرجع در مقابله افکار مردم سیاه پوست می باشد؛ در واقع این نوع ارتباطات برای تشویق اعمال اجتماعی سهولت را ایجاد نموده است. (منبع: (https://www.facebook.com/BlackLivesMatter
 تبصره:
این مهم نیست که امریکا خود را تا چه اندزه مدرن ویا از لحاظ اجتماعی اصلاح شده می داند؛ بلکه این کشوری به اصطلاح بزرگ غربی، همیشه به عقب وبه سوی مبارزات تعصبی «سیاه وسفید»، روان است. امتیازات سفید پوستان نسبت به سیاه پوستان بیشتر مورد توجه واقع بوده، وبه همین علت با هر وسیله ای از بی عدالتی وزندگی آسوده تر نسبت به سیاه پوستان لذت می برند. برتری جوئی سفید پوستان نسبت به سیاه پوستان یک امتیاز اضافی سفید پوستان است که مردم سفید پوست به خاطر جلد سفید شان اکثراً در تاریخ امریکا به جز از زمان به قدرت رسیدن بارک اوباما، قدرت را دست داشتند که در این اواخر از رفتار وحشیانه وغیر مسئولانه پولیس نسبت به سیاه پوستان، اثبات قضیه می گردد.   
این قضایا در جامعه ای امریکا که همیشه ادعای تساوی حقوق ضد تبعیض وتعصب وقوانین مشخص بر ضد تبعیض نژادی می نمود، سر کشیده است؛ وامریکا را به عقب کشانده تا فی الحال اوضاع زندگی مردم نمایانگر دشمنی آنان به سان سال های 1960م، می باشد. همچنان نقطه ضعف در تعصبات نژادی در دو سطح جامعه قابل مشاهده است، که از سیستم ناعادلانه تعلیمی آغاز می گردد. در این سیستم اطفال بی گناه نظر به سیستم گیچ کننده در اکثر جوامع امریکا، ناکام می گردند. علاوه براین، محدودیت های قابل توجه در سیستم کاریابی وسیستم زندان، نمایانگر تعصبات بارز سفید پوستان نسبت سیاه پوستان می باشد.
در واقع مفکوره های مانند؛ اولین داکتر سیاه پوست ویا اولین رئیس جمهور سیاه پوست، به منظور شعله ور ساختن هرچه بیشتر تعصبات می باشد، نه به خاطر دستآوردهای واقعی شخص ویا افتخارات امریکائی ها. پس رنگ جلد در فرهنگ امریکا اولویت داشته ودارد، که این کلیشه ها از ابتدا بالای پالیسی سازان امریکا تأثیر گذاشته است؛ آنان در ابتدا کوشش نموده اند تا قوانین را به شکل اساسی آن تهیه وتطبیق نمایند که این برتری ها در رگ وخون شان ریشه دوانده است؛ چنانچه تصور برتری نژاد سفید پوست، در قوانین امریکا بیشتر محسوس می باشد.  
این در حالیست که اسلام با چشم انداز منحصر به فرد خود توانسته به شکل مؤثر وملموس تعصبات نژادی وقومی را حدود  1400سال قبل از بین ببرد. همچنان یکی از تفکر درست که برای اکثریت مبهوت است، حقوق منحصر به فرد اسلام می باشد؛ زیرا اسلام بگونه ای عقلی بحث می نماید تا انسان را نظر به اعمال اش ارزیابی کند؛ نه نظر به رنگ جلد ویا جنسیت، که این کار خارج از کنترول انسان ها است. به همین سبب تمام افراد زیر چتر اسلام از حقوق مساوی برخوردار اند، صرف نظر از رنگ وجلد شان. چنانچه الله سبحانه وتعالی در این رابطه می فرماید:


إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ
گرامی ‌ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شماست.


ونیز پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:


يا أيها الناس ألا إن ربكم واحد وإن أباكم واحد ألا لا فضل لعربي على أعجمي ولا ‏ ‏لعجمي على عربي ولا لأحمر على أسود ولا أسود على أحمر إلا بالتقوى
(رواه احمد)
ای مردم! بدانید که پروردگار شما یگانه است، واز نظر نسل وتبار یکسان هستید؛ وبدانید که عرب هیچ مزیتی بر غیر عرب  ندارد وغیر عرب نیز بر عرب برتری ندارد. رنگ پوست مردم هم موجب امتیاز آنها برهم نمی باشد، برتری تنها وابسته به میزان تقوای انسانهاست.


پس اینجا در اسلام معیار برتری تقوا است. این تنها ظرفیت اسلام است که انسان را بدون در نظر داشت امتیازات تعصب ونژاد می پذیرد، ومسلمانان نسبت به یکدیگر نیز نظر به این معیار رفتار می نمایند، بدون اینکه به یکدیگر حمله نموده، آسیب وضرر برسانند.


نوشته شده توسط؛ منال بادر برای
دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ترکیه و رابطه آن با همسایه گان اش

  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

 «بن علی یلدرم» نخست وزیر ترکیه به تاریخ  2016.07.13م گفت  ترکیه به زودی روابط اش را با سوریه عادی خواهد کرد. هم چنین نشریه «زمان عربی» به تاریخ 2016.07.13م در گزارشی چنین نوشته است: بن علی یلدرم نخست وزیر ترکیه اعلان نمود ترکیه روابط اش را با سوریه به زودی به حالت عادی برمی گراداند. پرسش این است که انگیزه های این تغییر ناگهانی سیاست ترکیه در قبال سوریه-از مخالف به موافق- چه می باشد؟ گزینه اول منافع مشترک ترکیه و سوریه یا سیاست امریکا که بالای سیاست های ترکیه تأثیر می گذارد؟

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

برای بهتر روشن شدن پاسخ به پرسش فوق، لازم است حقائق ذیل بیان گردد:

نخست: بحث در مورد مصالحه ترکیه با روسیه پس از آن بالا گرفت که «داوود اغلو» نخست وزیر پیشین ترکیه از مقام اش برکنار شد، و بن علی یلدرم در عوض وی به صفت نخست وزیر ترکیه تعیین گردید. نشریه «ترک پست» به تاریخ 2016.04.06م، دقیقاً ده روز پس از آن که «اردوغان» رئیس جمهور ترکیه «بن علی یلدرم» را به تاریخ 2016.22.05م به صفت نخست وزیر تعیین نمود، در گزارشی چنین نگاشت: بن علی یلدرم اعلان نمود که حکومت جدید تلاش های خود را برای عادی نمودن روابط با روسیه را ادامه خواهد داد و همکاری با ایران را افزایش خواهد بخشید. در متن منسوب به بن علی یلدرم چنین گفته شده است: ترکیه تلاش در جهت عادی نمودن روابط با روسیه را از طریق گفتگوها ادامه خواهد داد. سپس تماس ها در جریان ماه جون 2016م، افزایش پیدا نمود و رفته رفته این امور به گونه عجیب و غیر قابل توقع  برملا گردید؛ به شمول اقدامات عجولانه و تناقض گویی هائی که در زمینه به چشم می خورد! جزئیات بیشتر را در زیر ملاحظه کنید:

1-      اقدامات عجولانه را می توان در تغییر ناگهانی موقف ترکیه-از مخالف به موافق- چنان که در پرسش به آن اشاره شد، ملاحظه نمود، آن هم به صورت علنی و با صدای بلند.

أ‌-        ترکیه قبلاً گفته بود طیاره های جنگی روسیه حریم هوائی ما را نقض کرده اند، بنابر این مستحق معذرت خواهی نمی شوند، اما به تاریخ 2016.27.06م، رسماً از روس ها به خاطر سقوط دادن طیاره جنگی معذرت خواهی نمود. «دیمتری بیسکوف» سخنگوی قصر کرملن در اظهاراتش چنین گفت: رئیس جمهور ترکیه مراتب همدردی و تسلیت اش را نسبت به خانواده پیلوت کشته شده طیاره جنگی روسیه اظهار نموده و ضمناً از وقوع این حادثه معذرت خواهی نمود. وی در ادامه افزود که اردوغان در این اظهاراتش گفت: تمام تلاشش را به منظور اصلاح روابط دوستانه میان ترکیه و روسیه و از سر گیری آن به گونه معمول به خرچ خواهد داد. (منبع: سایت خبری العربیه 2016.27.06م)

ب‌-    پوتین که قبلاً دشمن خوانده می شد و گفته می شد وی مردم مان را به ویژه در کوه ترکمن بمباران می کند، اینک گفتگو با وی در فضای دوستانه صورت می گیرد. چنان چه اردوغان به تاریخ 2016.29.06م، با پوتین تماس تلفنی بر قرار نموده و بنا به اظهارات برخی منابع از ریاست جمهوری ترکیه؛ گفتگوها میان دو رئیس جمهور در یک فضای کاملاً دوستانه صورت گرفت. (منبع: سایت خبری العربی الجدید 2016.29.06م)

ت‌-    ترکیه قبلاً در تقسیم بندی گروه های مسلح سوریه با روسیه اختلاف نظر داشت، اما اینک دو دولت در زمینه توافق و هماهنگی دارند. چنان چه لاوروف وزیر خارجه روسیه به تاریخ 2016.01.07م، در شهر تفریحی «سوچی منطقه کراسنودار» روسیه با وزیر خارجه ترکیه ملاقات نمود و گفته شده که مهم ترین موضوعی که دو کشور در این ملاقات بر سر آن توافق نمودند قضیه سوریه بوده و این که دو طرف در قضیه جنگ برعلیه تروریزم با هم توافق نظر دارند. چنان چه وزیر خارجه روسیه هرگونه اختلاف نظر بر سر تقسیم بندی تروریستان در سوریه میان مسکو و انقره را رد نموده و تأکید کرد که همکاری های دو جانبه در خصوص جنگ علیه تروریزم از سر گرفته خواهد شد. (منبع: روسیه امروز 2016.01.07م)

توافق ترکیه با روسیه بر سر تقسیم بندی گروه های تروریستی در سوریه مسئله قابل توجهی است، زیرا ترکیه در حالی این موقف را اتخاذ نموده که در جریان سال های گذشته به وضوح اعلان می نمود که ما از مخالفان سوریه پشتیبانی می کنیم. بناً این یک موضوع جدیدی است که قبلاً وجود نداشت.

مسئله دیگر عجله در ملاقات دوجانبه میان «پوتین» رئیس جمهور روسیه و «اردوغان» رئیس جمهور ترکیه می باشد. قرار بود این ملاقات در جریان بیستمین دور نشستی صورت گیرد که در ماه سپتامبر 2016م، در چین برگزار می گردد، اما وزیر خارجه ترکیه اعلان نمود که این یک ملاقات بسیار مهم بوده و در جریان ماه اگست در روسیه صورت خواهد گرفت. هم چنین آژانس انترفاکس به نقل از وزیر خارجه ترکیه گفت که امکان دارد ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در جریان ماه اگست در شهر تفریحی «سوچی» با یکدیگر ملاقات نمایند. وزیر خارجه روسیه نیز به نوبه خود گفت: امیدواریم در قضیه سوریه میان اردوی روسیه و اردوی ترکیه روابطی برقرار گردد. (منبع: سایت خبری العربیه 2016.02.07م)

ث‌-    رئیس جمهور روسیه پس از تماس تلفنی با همتای ترک اش از رفع تحریم های سیاحتی برعلیه ترکیه سخن گفت و دستور داد تا روابط تجارتی میان دو کشور به حالت عادی بر گردانده شود. پوتین از دمتری مدویدوف نخست وزیر کشورش خواست تا پیشنهادهای را در خصوص اعمال تغییر قانونی و ضروری که اساس عادی سازی روابط را تشکیل خواهد داد آماده نماید. (منبع: روسیه امروز 2016.11.07م).

2-      تناقض گوئی:

أ‌-        وزیر خارجه ترکیه به تاریخ 2016.04.07م، اعلام نمود که کشورش با استفاده طیاره های جنگی روسیه با استفاده از پایگاه هوائی انجرلیک واقع  در شهر «اضنه» به منظور هدف قراردادن تروریستان در سوریه مشکلی ندارد. چندی بعد انکار ترکیه از این اظهارات حیرت انگیز بود؛ آنگاه که از وی پرسیده شد: آیا طیاره های روسیه می توانند از پایگاه هوائی انجرلیک استفاده کنند؟ وزیر خارجه ترکیه در پاسخ گفت: "من هیچ سخنی نگفته ام که بیانگر آمدن طیاره های روسیه به این پایگاه باشد. (منبع: سایت خبری العربیه  2016.04.07م).

ب‌-    «بن علی یلدرم» نخست وزیر ترکیه اعلام نمود کشورش آماده است خسارت طیاره جنگی «سو-24» روسیه را بپردازد. «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه نیز قبلاً از پوتین همتای روس اش به خاطر وقوع این حادثه معذرت خواهی نمود و خواستار برگرداندن روابط به حالت قبلی آن شد. (منبع: نشریه الغد 2016.28.06م) اما چندی بعد از تمام این اظهارات انکار صورت گرفت. چنان چه بی بی سی به تاریخ 2016.28.06م، در گزارشی منتشر نمود که بن علی یلدرم نخست وزیر ترکیه سخنان اش در خصوص جبران خسارت سقوط طیاره روسیه را پس گرفت.

رسانه ها به نقل از یلدرم خبری را منتشر نمودند مبنی بر این که وی گفته: جبران خسارت برای روسیه اصلاً مطرح نیست. وی این اظهارات را در حالی نمود که قبل از آن در سخنرانی تلویزیونی گفته بود: "انقره آماده است مواردی را برای جبران خسارت حادثه مذکور که باعث تیره شدن روابط دو کشور گردید، پیشنهاد نماید. بعد از اظهارات یلدرم  تلویزیون روسیه به تاریخ 2016.01.07م، در گزارشی گفت: شهردار استانبول در جریان ملاقاتی که روز جمعه با جنرال قنسل روسیه در شهر تفریحی انتالیای استانبول داشت، پیشنهاد نمود که یک دربند منزل مسکونی برای خانواده پیلوت کشته شده اهدا گردد.

دوم: با دقت نمودن در موارد یاد شده می توان به انگیزه هائی که در پس این امور قرار دارد پی برد؛ این اقدامات عجولانه و دست و پاچه گی ها بیانگر آن است که تصامیم مسئولین ترکیه تصامیم خودی و داخلی نبوده، زیرا اگر چنین می بود این همه تناقض گوئی آن هم به این سرعت عجیب و غریب اتفاق نمی افتاد، بلکه این اقدامات عجولانه و سردرگمی ها نشان می دهد که دستور آن را فرمانروائی از بیرون جهت تحقق منافع حیاتی خود صادر می کند؛ اما این فرمانروا کیست و منافع آن چیست؟ باید گفت که فرمانروا امریکاست و منافع آن تحمیل نمودن راه حل سیاسی برخاسته از مفکوره سیکولریزم برای نظام سوریه می باشد، از جمله دلائل ثبوت این ادعا می توان به موارد زیر اشاره نمود:

1-      امریکا تمام تلاش خود را برای پشتیبانی از نظام سوریه و وادار نمودن انقلابیون به گفتگو با نظام به منظور تشکیل نمودن حکومت مشترک براساس نظام سیکولارِ معمول به کار گرفت. امریکا تلاش هایش را نخست از طریق ایران و حزب ایران در لبنان(حزب الله) و ملیشه های وابسته به آن به کار گرفت که سرانجام ناکام گردید. سپس روسیه را با موشک ها، بمب ها و بمب افگن هایش وارد میدان نمود. این طریقه نیز نتیجه نداد، سپس به سراغ عربستان سعودی رفت و با تشکیل نمودن هیئت مذاکره کننده که برخی از گروه های مسلح را در بر می گرفت تلاش نمود قضیه سوریه را حل و فصل نماید، اما این تلاش ها نیز محکوم به شکست شد. اینک امریکا گمان می کند ترکیه می تواند هدفی را که راه و روش های قبلی اش در آن با شکست مواجه گردید، موفقانه براورده سازد.

2-      برجسته ترین عنوان بحث مصالحه ترکیه و روسیه همانا سوریه می باشد. چنان چه هر دو طرف در ملاقات ها و تماس های اخیر شان روی حل بحران سوریه تأکید می ورزند و هر دو جانب اعلام نموده اند که در تقسیم بندی گروه های تروریستی باهم اختلاف نظری ندارند. چنان چه تلویزیون «روسیه امروز» به تاریخ 2016.01.07م، در گزارشی چنین گفت: موضوع سوریه در ملاقات «لاوروف» وزیر خارجه روسیه با همتای ترک اش به تاریخ 2016.01.07م، مهم ترین بحث مصالحه میان دو کشور را تشکیل می داد و هر دو جانب در خصوص جنگ علیه تروریزم اتفاق نظر داشتند. وزیر خارجه روسیه این را رد نمود که گویا میان مسکو و انقره بر سر تقسیم بندی تروریستان در سوریه اختلاف نظری وجود دارد و تأکید نمود که همکاری های دو جانبه در عرصه جنگ با تروریزم از سرگرفته خواهد شد.

سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه اظهار امیدواری نمود که گفتگوها با انقره در مورد بحران سوریه با صراحت بیشتر ادامه یابد. وی این امیدواری را پس از عادی سازی روابط روسیه با ترکیه ابراز نمود. تلویزیون یاد شده به نقل از لاوروف اضافه کرد: من امیدوارم این گفتگوها به ما کمک نماید برای حل بحران سوریه دیدگاه های مشترک و مؤثرتری را جستجو نمائیم." وی در تعلیقی که روی ملاقات اخیر اش در اواخر ماه گذشته با همتای ترک اش مولود جاویش اوغلو داشت اشاره نمود: "گفتگو میان طرفین از صراحت کامل برخوردار بوده  قرار است به زودی با صراحت بیشتر در مورد دستیابی به توافق نظر در خصوص تطبیق نمودن فیصله های شورای امنیت سازمان ملل و گروه بین اللی کمک به سوریه بحث و گفتگو نمائیم. (منبع: تلویزیون روسیه امروز2016.12.07 م).

3-      ترکیه در اظهارات بسیار واضح که بیانگر عمق سیاست پست این کشور می باشد، اعلام نمود که ترکیه دائره کشورهای دوست اش، به شمول نظام سوریه را وسعت خواهد بخشید، چنان چه سایت انترنتی الجزیره نت به تاریخ 2016.05.07م، در گزرشی چنین خبر داد: بن علی یلدرم نخست وزیر ترکیه گفت که بحران سوریه قابل حل است، اما همه باید به این منظور قربانی های لازم را بپردازند. وی اضافه نمود: همکاران استراتیژیک ما و همکاران ائتلاف بین المللی موظف اند زخم های سوریه را التیام بخشند. یلدرم ابراز نمود که ترکیه دائره امنیتی ما حول خودش را تقویت و استحکام بخشیده و دائره کشورهای دوست اش را وسعت خواهد داد. وی در این اظهارات به گسترش روابط ترکیه با همه کشورها به شمول روسیه، عراق، سوریه، مصر، دولت یهود(اسرائیل)، ایالات متحده و دولت های اتحادیه اروپا اشاره نمود. این اظهارات یلدرم به گونه مختصر ارائه گردید، اما به تاریخ 2016.13.07م، اظهارات واضح و روشن تری در خصوص عادی سازی روابط ترکیه با نظام سوریه منتشر شد. چنان چه نشریه زمان عربی به تاریخ 2016.13.07م، در خبری چنین نگاشت: "بن علی یلدرم نخست وزیر ترکیه اعلام نمود که ترکیه به زودی روابط اش با سوریه را به حالت عادی برخواهد گرداند. رسانه های دیگری نیز این خبر را منتشر نمودند، از جمله رویترز و العربیه.

سوم: در حال حاضر خواست امریکا از ترکیه این است که با تمام توان بالای مخالفان سوریه فشار وارد نماید تا مجبور شوند دوباره جهت از سرگیری گفتگوها به ژینو برگشته و راه حل مسالمت آمیز را بپذیرند. این خواست امریکا شامل پایبندی مخالفان به اعلامیه مشترک امریکا و روسیه مبنی بر  پایان دادن به فعالیت های خصمانه در سوریه می گردد که به تاریخ 2016.27.02م، منتشر گردید. ترکیه هم چنین موظف است به مخالفان هشدار دهد که در صورت رد نمودن پیش نهاد پیوستن به روند ادامه گفتگوها از پشتیبانی آنان دست خواهد کشید و ترکیه این هشدار را از طریق علنی نمودن همکاری های ترکیه و روسیه به مخالفان ابلاغ نمود، چنان چه العربیه نت به تاریخ 2016.02.07م، به نقل از وزیر خارجه روسیه خبر داد: "امیدواریم میان اردوهای روسیه و ترکیه در خصوص قضیه سوریه روابط مشترکی را ایجاد نمائیم." هم چنین با اظهار این که ترکیه هنوز مخالف مداخله روسیه در سوریه می باشد و با توجه به این که ترکیه در معرض حملات تروریستی قرار دارد مخالفان سوریه مؤظف اند در برابر گروه های تروریستی مبارزه نمایند و این مبارزه طوری باشد که امریکا، روسیه و ترکیه می خواهند.

شکی نیست این هشدار ترکیه بالای آن بخش از مخالفان سوریه تأثیر خواهد گذاشت که هنوز چشم به کمک های ترکیه دوخته اند. آنانی که باور کرده بودند که اردوغان اجازه نخواهد داد کشتار وحشیانه شهر «حماه» تکرار شود، و آنانی که هنوز با ترکیه تماس و روابط دارند. به این ترتیب امریکا امیدوار است این گروه ها به گفتگو با نظام روی آورند.

این نیز بعید نیست که ترکیه در اعمال فشار بالای مخالفان از ابزارهای سیاسی فراتر رفته و دست به اقدامات نظامی زند و به بهانه مبارزه بر علیه اقدامات تروریستی گروه داعش، وارد میدان جنگ شود. این در حالی است که داعش از سائر مخالفان مسلح تفکیک نمی شود. به این معنی که ترکیه نیز دقیقاً استدلال روسیه در هنگام بمباران مخالفان مبنی بر هدف قراردادن داعش را مطرح خواهد نمود! اظهارات وزیر خارجه روسیه در مورد تماس ها میان اردوهای روسیه و ترکیه بیانگر این احتمال می باشد.

چهارم: اوباما می خواهد مانند کلنتن رئیس جمهور دموکرات قبلی ایالات متحده امریکا عمل کند. چنان که کلنتن در آخرین سال حکومت اش تلاش کرد تا قضیه فلسطین را با کنار هم نشاندن سازمان فتح و یهودیان براساس راه حل قاطع و مبتنی بر گفتگو حل و فصل نماید. اگرچه او در این تلاش موفق نشد اما توانست یاسرعرفات رهبر سازمان فتح و ایهود باراک نخست وزیر دولت یهود را کنار هم نشاند. اوباما نیز اینک تلاش دارد مخالفان نظام سوریه را براساس راه حل مبتنی بر گفتگو با نظام پشت میز مذاکره نشاند تا در آینده گفته شود که وی در آخرین روزهای حکومت اش کار قابل قدر و ستودنی انجام داده است. تفاوت تلاش های کلنتن با تلاش های اوباما در این است که کلنتن تلاش هایش را در برابر مزدورانش به صورت آشکارا و علنی انجام می داد، اما اوباما خود را در پس مزدوران اش پنهان نموده و کارها را توسط آنان به پیش می برد!

امریکا در زمان حکومت اوباما نسبت به وابسته گان اش اعتماد بیشتری نشان می دهد، چنان چه پس از ناکامی ایران و همکاران آن و بعد از شکست روس ها و اینک در تداوم تنگناهی که امریکا در سوریه در آن قرار گرفته، امریکا به اردوغان دستور می دهد تا با روسیه وارد مصالحه گردد تا باشد روسیه مورد تشویق قرار گرفته و هم چنین روند بمباران انقلابیون سوریه برایش آسان تر گردد و به این ترتیب بالای انقلابیون فشار بیشتر وارد گردیده تا وادار شوند با نظام پشت میز مذاکره نشینند.

پنجم: به این ترتیب روی آوردن ترکیه به مصالحه با روسیه و انعطاف پذیری آن در قضیه سوریه که در حال افزایش می باشد. هم چنین آمادگی برای مذاکره با نظام بشار اسد همه و همه چیزی بیشتر از اجرای سیاست فوری امریکا در قبال بحران سوریه نمی باشد. پس از آن که مداخلات ایران و روسیه در بحران سوریه با بن بست مواجه گردید، اینک امریکا در تلاش است ترکیه را نیز جهت حفظ نفوذ امریکا در سوریه و حذف رنگ و بوی اسلامی از انقلاب سوریه به سرعت در کنار ایران و روسیه قرار دهد. این رسوائی های نظام ترکیه و همکاری های آن با روسیه که بمباران آن بالای شهر حلب و حومه آن و سائر بخش های سوریه برای یک لحظه متوقف نگردیده، باید چشم و گوش آنانی را که فریب اردوغان و نظام اش را خورده اند باز کرده و از او فاصله گیرند. آنان باید از نیرنگ های امریکائیان کافر و  یاران شان در حکومت ترکیه دوری جویند، زیرا دروغ بودن اظهارات فریبنده آنان در مورد پشتیبانی از انقلاب و کمک به مردم شهرهای «حماه و حلب» و دشمنی با روسیه و دیگران، اینک بسیار واضح و روشن گردیده است. خیانت نظام اردوغان در این حد تمام نمی شود، بلکه دیدیم چگونه با رژیم اشغالگر یهود رابطه دوستانه برقرار نمود، رژیمی که مسجد اقصی و سائر سرزمین های مقدس را به اشغال کثیف اش در آورده است. خبرگزاری انقره قدس در گزارشی گفته که ترکیه و دولت یهود روزی توافق نامه ای را امضا کردند که براساس آن روابط دو طرف پس از شش سال توقف اینک مجدداً از سر گرفته خواهد شد.

قابل یاد آوری است که روابط ترکیه با دولت یهود پس از آن متوقف گردید که سربازانی از نیروی بحری اسرائیل در ماه می 2010م به یک کشتی حامل فعالان ترک که تلاش داشتند محاصره شهر غزه را شکسته و به آنان کمک رسانند هجوم برده و ده تن از آنان را به قتل رسانیدند. براساس این توافقنامه قرار است محاصره بحری غزه هم چنان ادامه یابد. البته به شرط آن که روند انتقال کمک های اولیه از طریق بنادر اسرائیل به شهر غزه هم چنان ادامه پیدا کند. این در حالی است که ترکیه در گذشته خواستار رفع کامل محاصره بود.

گرچه اسرائیل قبلاً به خاطر حمله به کشتی مافی مرمره در سال 2010م رسماً معذرت خواهی نموده بود، اما اینک موافقت نموده تا مبلغ 20 میلیون دالر را برای مجروحین و خانواده های کشته شده گان در آن حمله بپردازد. هم چنین در موافقت نامه گفته شده که پارلمان ترکیه باید با صدور یک قانون، تمام سربازان اسرائیلی را که در حمله به آن کشتی شرکت داشتند مورد عفو قرار داده و از پی گرد قانونی معاف نماید. (منبع: آژانس خبریرویترز 2016.28.06م)

مصالحه میان اسرائیل و ترکیه با قبول شرط های اسرائیل به پایان رسید، اما محاصره شهر غزه هم چنان ادامه دارد؛ محاصره ای که رفع آن شرط اساسی ترکیه بود. ترکیه موافقت نمود تا با فرستادن مقداری کمک های انسان دوستانه به غزه در چشم مردم فلسطین خاک اندازد، این کمک ها از طریق بندر اسدود که به شدت زیر نظر یهودیان قرار داد، وارد فلسطین گردیده و سپس توسط موترهای بارکشی و از گذرگاه کرم ابو سالم وارد غزه گردید.

به این ترتیب رژیم اشغالگر یهود که سال هاست فلسطین و مسجد اقصی را به اشغال خود در آورده، دوستی با اردوغان و نظام ترکیه را یک بار دیگر از سر گرفت، اما محاصره غزه هرگز شکستانده نشد. در حالی که این شرط ترکیه برای از سرگیری روابط با اسرائیل بود، بلکه حتی در توافقنامه خواسته شده تا سربازانی که سرنشینان کشتی کمک های انسان دوستانه را به قتل رسانیده بودند توسط پارلمان ترکیه قانوناً عفو شده و از پی گرد قانونی معاف گردند، آن هم در بدل یک کیسه دالر!

به این ترتیب روسیه که شب و روز سوریه را زیر بمباران دارد، سرانجام در «جنگ علیه تروریزم»-در واقع جنگ علیه اسلام- در سوریه همکار ترکیه شده و تبادل نظرها میان دو طرف «در یک فضای بسیار دوستانه» صورت می گیرد. تاجایی که حتی وزیر خارجه روسیه خواستار این می شود که میان اردوهای روسیه و ترکیه در خصوص بحران سوریه تماس ها و روابط وجود داشته باشد!

سخن اخیر این که ما حقائق فوق را به این دلیل بیان نکردیم که گمان کنیم این مزدور از کرده هایش پشیمان شده و برخواهد گشت و یا این که سائر مزدوران کفار، یاران شان و وابسته گان به شرق و غرب روزی فلسطین یا سوریه را آزاد خواهند نمود، بلکه به این دلیل بیان می کنیم تا مسئولیت مان را در برابر پروردگار خویش اداء کرده باشیم.

وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

[اعراف: 164]

و آنگاه كه گروهى از ايشان گفتند براى چه قومى را كه الله هلاك ‏كننده ايشان است‏ يا آنان را به عذابى سخت عذاب خواهد كرد پند مى‏ دهيد؛ گفتند: تا معذرتى پيش پروردگارتان باشد و شايد كه آنان پرهيزگارى كنند.

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه