یکشنبه, ۲۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۲/۲۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

سرود ملی ترانه‌ی ملی‌گرایی است که تعصب جاهلیت جدید را زنده نگه می‌دارد

اخیراً سرکنسول حکومت افغانستان در پیشاور پاکستان و همچنین نماینده دیپلوماتیک افغانستان در یک همایش بین‌المللی در ایران از ایستادن به احترام سرود ملی این دو کشور خودداری کردند. این اقدامات با واکنش‌های منفی مقامات پاکستانی و ایرانی مواجه شد و آن را بی‌احترامی به عرف دیپلوماتیک و قوانین بین المللی دانستند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان از این اقدامات تقدیر نموده و آن را نشانه‌ی شجاعت ایمانی و احساس اسلامی می‌داند. در واقع سرود ملی همان ترانه‌ی ملی‌گرایی است که تعصب جاهلیت جدید را زنده نگه می‌دارد. در جهان معاصر، «ملت» منبع حاکمیت و معیار حق و باطل شده ‌است. منافع ملی جایگزین حلال و حرام شده، دولت‌های ملی مانع وحدت امت و بدیل خلافت شده‌اند، مرزهای ملی به خطوط تفرقه میان امت اسلامی بدل شده‌اند و پرچم‌های ملی همچون پرچم‌های جاهلیت بر پیکر تکه‌تکه‌شده امت نصب شده‌اند.

همین ملی‌گرایی است که قضایای مهم امت، مثل قضیه غزه، را به قضیه داخلی فلسطین تقلیل داده و به "اسرائیل" و حامیان جهانی اش جرأت داده است تا دست به نسل کُشی بزنند. بنابراین، ارزش‌های ملی "محترم" نیستند که مذموم دانستن آن بی‌احترامی تلقی شود. متأسفانه، که امروز مفاهیم ملت و ملی‌گرایی چنان تقدیس می‌شوند که گویی در گذشته بت‌ها عبادت می‌شدند؛ برای آن‌ها قربانی داده می‌شد و در دفاع از آن‌ها جنگ‌هایی برپا می‌شد. از این رو، نه تنها احترام به این "بت‌های" جدید حرام است، بلکه واجب است آن‌ها شکسته شوند.

أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ [الانعام:٧٤]

آیا بت‌ها را به‌عنوان معبود خود می‌گیرید؟ من تو و قومت را در گمراهی آشکاری می‌بینم.

ما مسلمانان مخالف عرف بین‌المللی نیستیم، اما از آنجایی که امروزه این عرف با افکار سکولار و ضد اسلامی آلوده شده است، از پیروی آن خودداری می‌کنیم. قوانین بین‌المللی را برخاسته از عقاید سکولار و مخالف با اسلام می‌دانیم.

متأسفانه، برخی از نمایندگان بعداً عذرخواهی کرده و اظهار داشتند که قصد بی‌احترامی به سرود ملی کشور میزبان را نداشته‌اند. ما به آن‌ها می‌گوییم که در عصر غربت اسلام، نباید تحت تأثیر فضای جهانی قرار بگیرند و به توصیه کسانی عمل کنند که تحت نام مصلحت، شریعت را قربانی می‌کنند. اسلام عزیز در هر شرایطی ما را به استقامت در مسیر حق فراخوانده است و بدون شک، در این دوران غربت، اسلام بیشتر از هر زمانی بر صبر و استقامت تأکید می‌کند. همچنین، در فتنه‌های آخرالزمان، فرد صابر کسی است که عمل به اسلام برای او به مانند گرفتن قوغ (آتش) در دست باشد؛ چراکه او تحت تأثیر هیچ قدرت، هیچ فضای سیاسی، هیچ منفعت و مصلحت، و هیچ دستور و فرمایشی قرار نمی‌گیرد.

این یک واقعیت مسلم است که هرچه بیشتر وارد نظم سکولار جهانی شوید، حتی کوچک‌ترین احساس اسلامی‌تان سرکوب خواهد شد و شما را وادار به عقب‌نشینی خواهد کرد. بنابراین، باید به دولت ملی «نه» بگویید و مرزهای ملی را بشکنید، چرا که بت‌شکنی رسالت این امت است. پیامبر اسلام (ص) در به چالش کشیدن بت‌ها و افکار جاهلی صراحت داشتند و هرگز حاضر به عقب‌نشینی نمی‌شدند.  همانطور که سران مشرکین از پیامبر صلی الله علیه وسلم خواستند به عقاید و بت‌هایشان توهین نکند و از رسالت خود دست بکشد، اما رسول‌الله (ص) فرمود: «واللهِ لَوْ وَضَعُوا الشَّمْسَ في يَمِينِي، والقَمَرَ في يَسَارِي عَلَى أَنْ أَتْرُكَ هَذَا الأَمْرَ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللهُ أَوْ أَهْلِكَ فِيهِ، ما تَرَكْتُهُ» «قسم به الله اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند، دست از این عمل برنمی‌دارم تا اینکه الله متعال این دین را ظاهر (غالب) گرداند یا من در این راه جان بدهم.»

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

آغاز سال تعلیمی و تحصیلی جدید؛ اما بدون مدارس و دانش‌آموزان!

(ترجمه)

سال تعلیمی و تحصیلی جدید در کرانۀ باختری و قدس اشغالی آغاز شد؛ در حالی‌که در غزه، جنگ و ویرانی باعث تعطیلی مدارس و عدم دسترسی به آموزش شده است. بسیاری از مدارس به مراکز اسکان اضطراری و پناگاه تبدیل شده‌اند.

رژیم اشغال‌گر صهیونیستی به جنگ علیه آموزش در غزه ادامه می‌دهد و سال تعلیمی گذشته با آغاز جنگ ویران‌گر به پایان رسید. طی ۱۱ ماه گذشته رژیم اشغال‌گر به طور سیستماتیک مدارسی را که هزاران تن به آنجا پناه برده بودند هدف قرار داده و خانه‌های مردم را ویران کرده است. ۱۲۲ مدرسه و دانشگاه به طور کامل و ۳۳۴ مدرسه و دانشگاه به طور جزئی تخریب شده‌اند. گزارش‌ها حاکی از آن است که ۶۲۵ هزار کودک در سن تعلیمی و نزدیک به ۸۰ هزار دانشجو از یک سال تحصیلی کامل محروم شده‌اند. هم‌چنین، ۳۹ هزار دانش‌آموز از امتحانات پایان دورۀ ثانوی و ۵۸ هزار کودک از ورود به صنف اول محروم مانده‌اند.

طبق گزارش وزارت آموزش و پرورش فلسطین، در این جنگ بیش از ۱۰ هزار دانش‌آموز کشته و بیش از ۱۵ هزار نفر دیگر زخمی شده‌اند. نزدیک به ۱۹ هزار دانش‌آموز مجبور به ترک غزه شده‌اند. هم‌چنین، بیش از ۴۰۰ معلم اعم از مرد و زن مربوط به مدارس و بیش از ۱۱۰ استاد دانشگاه/پوهنتون و پژوهشگر جان خود را از دست داده‌اند.

جنگ، زندگی دانش‌آموزان را از میزها و چوکی‌های تحصیلی و کتاب‌ها به جستجوی هیزم برای روشن کردن آتش و یافتن غذا و آب برای خانواده‌ها تبدیل کرده است. نیروهای اشغال‌گر کتاب‌ها و چوکی‌های شان را زیر آواره‌ها دفن کرده‌اند. به جای حمل کتاب‌ها و لوازم تحصیلی، آن‌ها تنها با باقی‌ماندۀ وسایل ضروری خود برای مهاجرت و نجات از خرابی‌ها آماده می‌شوند؛ در حالی‌که تلخی از دست دادن خانه‌ها و خانواده‌ها را بارها تجربه کرده‌اند!

این وضعیت در برابر چشم‌های جهانِ منافق و پست، از جمله سازمان یونیسف و نهادهای حقوق کودک که به حقوق کودکانی توجه دارند که شامل سرپیچی از دین و خانواده می‌شود، در حال وقوع است. آن‌ها به وضعیت غزه توجهی ندارند و این موضوع در حیطه کاری و اهتمام شان قرار نمی‌گیرد.

ای امت اسلام و ای اهل فلسطین! هرچند سیاست‌های آموزشی و مناهج تحت تأثیر دستورات غرب قرار دارد و نقشی فعال در این زمینه ندارد؛ اما صهیونیست‌ها حتی نمی‌خواهند حداقل‌های آموزش را برای مردم فلسطین فراهم کنند. نابودی و نادانی تنها با پایان این جنگ یا توقف موقت ماشین‌های تخریب و قتل متوقف نخواهد شد؛ بلکه نیاز به آزادسازی غزه و قدس و تمامی فلسطین دارد. این تنها با داشتن ارتش مسلمان و رهبری امامی که به قوانین و دستورات الهی پایبند باشد ممکن خواهد بود. آموزش باید بر اساس عقاید اسلامی بنا شود تا ارزش و نقش واقعی خود را در احیای تمدن باز یابد و معلم و مدرسه به مقام و جایگاه شایستۀ خود بازگردند، مشابه نقشی که الكسایی و الشيبانی در دولت اسلامی داشتند، و در دولت خلافت راشدۀ دوم بر منهج نبوت دوباره احیا خواهد شد.

 پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّة»

ترجمه:  بعد (از پادشاهی حکام ستم‌گر) باز خلافت بر منهاج نبوت خواهد شد.

بخش زنان مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

 9 ربیع الاول 1446هـ.ق.

  12 سپتمبر سال 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

آیا واقعاً قرغیزستان یک دولت مستقل است؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

قرغیزستان از سال 1991م بدین‌سو هر سال 31 اگست را به عنوان روز استقلال جشن می‌گیرد. حال سوال این‌جاست که آیا قرغیزستان واقعاً یک دولت مستقل است؟ و آیا قرغیزستان از استندردهایی استقلال برخوردار است؟ بنابر این با مراجعه به حقایق تاریخی به دنبال جواب این سوال خواهیم بود.

شکی نیست که استقلال سیاسی، نظامی و اقتصادی شرط اساسی یک دولت مستقل واقعی است. این درحالی است؛ اصطلاح "استقلال" که به معنای آزادی از زیر سلطۀ یک حکومت استعماری است، در ابتدا توسط کفار برای جدا کردن سرزمین‌های اسلامی از خلافت ضعیف عثمانی استفاده می‌شد. بریتانیا و فرانسه برای جدا کردن سرزمین‌های عربی و آفریقایی از خلافت عثمانی و استعمار آن شعارهای "استقلال" را سر دادند تا این‌که جنگ جهانی اول آغاز شد و خلافت سرنگون شد و چون دولت‌های استعمارگر به سرزمین هایی اشغالی تحت تصرف‌شان راضی نبودند، جنگ جهانی دوم آغاز شد و در نتیجه امریکا که آرزوی رهبری جهانی را در سر داشت، جلو آمد و به همین منظور بر شعار "استقلال" مبادرت ورزید؛ چنان‌چه "پیمان آتلانتیک" اولین گام آن به سوی فرآیند استقلال بود.

پیمان‌نامۀ آتلانتیک یکی از وثایق و اسناد اصلی ائتلاف ضد هیتلر بود که توسط نخست‌وزیر بریتانیا و رئیس‌جمهور  امریکا در کنفرانس آتلانتیک استقبال شد، در 14 اگست 1941م اعلان و در 24 سپتامبر، اتحاد جماهیر شوروی به آن پیوست. این پیمان‌نامه به منظور تعریف نظام جدید جهانی پس از پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم صادر شد. سپس اصطلاح "سازمان ملل متحد" به عنوان اصطلاح مترادف، اصطلاح ائتلاف ضد هیتلر به کار رفت و بعداً اساس سازمان ملل متحد را شکل داد.

در این کنفرانس، امریکا در ازای ورود به جنگ از طرف متفقین، خواستار گشایش راهای دسترسی به مستعمرات دولت‌های دیگر شد و این موضوع رسماً در مواد پیمان‌نامه گنجانده شد. به عنوان مثال؛ این پیمان‌نامه بندی دارد تحت عنوان "بازگشت حق حاكميت و خودگرداني ملت‌ها، كه به زور از آن‌ها گرفته شده است". این به معنای ایجاد فرصتی به امریکا بود تا با شعار "استقلال" سرزمین‌های استعمار شده را علیه قدرت‌های استعماری قدیمی تحریک کرده و آن‌ها را مجدداً تحت استعمار خود درآورد.

به همین ترتیب، روند استعمارزدایی بار دیگر از هند آغاز شد که در سال 1947م منجر به "استقلال" هند شد. اما در واقع، زمانی‌که  امریکا شروع به تحریک این کشور برای دستیابی به "استقلال" کرد، بریتانیا استقلال کاذب به هند و پاکستان داد و آن‌ها را هم‌چنان در چنگال خود نگهداشت. بدین ترتیب چنین ظاهرسازی‌ها در سرزمین‌هایی که بعداً جدا شدند تکرار شد. اما کشمکش بین  امریکا و انگلیس در هند تا امروز ادامه دارد. حزب مردمی هند (حزب بهاراتیا جاناتا)، حزب حاکم آن‌جا، مزدور امریکاست و حزب کنگره ملی هند مزدور بریتانیا؛ التبه این در حالی است که  امریکا کاملاً پاکستان را تحت تصرف خود دارد.

روند استعمارزدایی عمدتاً در کشورهای آسیایی تا دهه شصت قرن گذشته ادامه یافت. در آن برهه از زمان، استعمارزدایی از حمایت قوی سازمان ملل برخوردار بود. در دهه شصت قرن گذشته سازمان ملل از اعلامیه "اعطای استقلال به دولت‌ها و ملت‌های تحت استعمار" استقبال نمود. اما در سال 1961م، کندی رئیس‌جمهور وقت امریکا و خرشچوف رئیس‌جمهور وقت شوروی، در وینّا، بر تقسیم مستعمرات در بین شان، توافق کردند. پس از آن، جنبش‌های "استقلال" به‌ویژه در آفریقا به قوت بیشتری ظهور کرد.

همانطور که از مطالب فوق دانسته می‌شود، ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی از طریق مبارزات استقلال‌طلبانه راه خود را به مستعمرات بریتانیا و فرانسه (و دیگر دولت‌های استعماری کوچک مانند ایتالیا و اسپانیا) باز کرده بودند.

اما از طرف دیگر، استعمارگران قدیمی تلاش کردند تا برای حفظ مستعمرات خود، سازمان‌های منطقه‌ای را تشکیل دهند. به عنوان مثال؛ بریتانیا تلاش کرد تا از طریق  "سازمان‌ دولت‌های مشترک المنافع" مستعمرات خود را حفظ کند و همان‌طور فرانسه نیز از طریق "سازمان فرانکفونی" تلاش کرد تا مستعمراتش را در چنگال خود داشته باشد. بنابراین، منازعات استعماری این استعمارگران از طریق قراردادهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی، در جریان قرار داشت.

اوضاع چنین بود تا این‌که جنگ سرد بین  امریکا و رقیبش شوروی آغاز و شوروی در این جنگ شکست خورده و فروپاشید و به همین ترتیب دولت‌های هم‌پیمان در داخل اتحاد جماهیر شوروی به استقلال کاذب دست یافتند. روسیه برای حفظ مستعمرات خود، رابطه دولت‌های مشترک المنافع را تأسیس کرد؛ اما با این حال هم نتوانست که مستعمرات خود را بطور کامل تحت قبضۀ خود نگهدارد. در ابتدا دولت‌های بالکان به اروپا پیوست؛ چیزی‌که منجر به کاهش نفوذ روسیه در آن دولت‌ها شد؛  پس از آن، روسیه سازمان پیمان امنیت جمعی را "از لحاظ نظامی" و سازمان‌های اتحادیه اقتصادی اوراسیا را "از لحاظ اقتصادی" تشکیل داد و اما نفوذش کاهش بیشتری یافت؛ چنان‌چه دولت‌های تحت استعمار آن به عضویت دیگر سازمان‌های بین‌المللی درآمده اند و راه‌های دسترسی استعمارگران دیگر به آن‌ها باز شد.

حال اجازه دهید بر استقلال قرغیزستان از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی نگاهی بیندازیم:

از نظر سیاسی، قرغیزستان مانند سایر دولت‌های متحد آسیای مرکزی به استقلال کاذب دست یافت؛ در ابتدا آقایف که بی‌قید و شرط به روسیه خدمت می کرد، قدرت را در این سرزمین به دست گرفت، در کودتای 2005م، روسیه از به قدرت رسیدن کادرهای غربی جلوگیری کرد و آقایف را که به خوبی به آن خدمت کرده بود، به مسکو برد و باقییف را به جای او نشاند و سپس باقییف را  به دلیل همکاری با  امریکا و چین و تمایلش به سیاست‌های "چندبُعدی"، با شورش سرنگون نموده، کادرهای طرفدار غرب را حذف و به ایجاد  دولت موقت در این سرزمین اجازه داد، همان‌طور آتامبایف که پس از باقییف بر سر قدرت آمده بود، نیز به دلیل اقداماتش علیه پوتین بازداشت شد و چون جین بیکوف نتوانست ماموریت خود را به خوبی به انجام برساند، دولت فعلی با اجازه روسیه به قدرت رسید...

از نظر اقتصادی، بر کسی پوشیده نیست که قرغیزستان غرق بدهکاری است. همان‌طورکه قرغیزستان به درخواست روسیه وارد اتحادیه اقتصادی اوراسیا شد و در حال حاضر از فشارهای خشن آن رنج می‌برد؛ به عنوان مثال: در واردات موتر/خودرو و صادرات کالاهای داخلی به دولت‌های اتحادیه اقتصادی اوراسیا با موانع متعددی مواجه است.

از سوی دیگر، توسعه اقتصادی چین نیز قرغیزستان را در باتلاق قرضه‌ها فرو برده و چین به بهانه "سرمایه‌گذاری" معادن و زمین‌های قرغیزستان را تحت تصرف خود گرفته است. علاوه بر این، دولت فعلی از نظر اقتصادی به چین تمایل دارد، بنابراین بیشتر قراردادهای پروژه‌های بزرگ را با چین می‌بندد. رئیس جمهور جباروف قبلاً فرمان منع حمل مواد معدنی خام به چین را لغو کرده است. علاوه بر این، قرضه‌ها و کمک‌های دریافتی از غرب، قرغیزستان را از هر جهت تحت فشار قرار داده است.

از لحاظ نظامی، روسیه قرغیزستان را تحت نفوذ خود کنترل می کند. چنان‌چه یک پایگاه نظامی را در قرغیزستان به بهانه مبارزه با "افراط‌گرایی و تروریزم" تأسیس نموده است، در حالی‌که در واقع، هدف از تأسیس این پایگاه جلوگیری از مداخله نظامی امریکا و چین در قرغیزستان می‌باشد، و از طرفی قراردادهای در مصلحت این پایگاه نظامی در حال تمدید بوده و اراضی تحت قلمرو آن نیز در حال گسترش است.

بدین ترتیب تبعیت سیاسی، اقتصادی و نظامی قرغیزستان از طریق سازمان‌های استعماری جهانی و محلی ثابت است، چون اگر حاكميت سياسي، اقتصادي و نظامي كه از ويژگي‌هاي اساسي استقلال است، در دست یک دولت نباشد، نشان دولت صرفاً يك تصوير، سرود ملی فقط یک آهنگ و پرچم آن فقط یک قطعه پارچۀ نخی خواهد بود!

ای مسلمانان! بیاییم تا دیگر فریب دروغ هایی مانند استقلال‌های دروغین را نخوریم، برای اعاده عدالت خلافت که تنها راه نجات از ظلمات دموکراسی و ظلم استعمارگران است، تلاش کنیم؛ زیرا این سرزمین ما (قرغیزستان) از دیرباز سرزمین اسلامی بوده و اجداد ما به اسلام خود بسیار پایبند بوده اند؛ علاوه بر این، مسلمانان باید حول یک خلیفه متحد شوند تا جلو غارت دارائی‌های مان "از سرزمین‌های اسلامی توسط استعمارگران کافر" گرفته شود! چون زندگی مسلمانان در زیر چتر ظلم و ذلت جایز نیست؛ چنان‌چه الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿وَلَن يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً

ترجمه: و هرگز الله برای کفار راهی (بر چیره شدن) بالای مسلمانان قرار نمی‌دهد(چیره شدن کفار بر مسلمانان را مجاز نساخته است).

نویسنده: ممتاز ماورالنهری

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...

پس از افتادن نقاب اردوغان: آیا چهره‌ای مانده است که افشا نشده باشد؟!

(ترجمه)

خبر:

رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، در بیانیه‌ای در تاریخ ۳۰/۰۸/۲۰۲۴ گفت: «ما نمی‌توانیم به قدس و فلسطین پشت کنیم و نمی‌توانیم در برابر ظلم (اسرائیل) علیه مردم غزه سکوت کنیم. ما میان استانبول و قدس تفاوتی قائل نمی‌شویم و میان غازی عینتاب و غزه فرق نمی‌گذاریم.» او افزود: «ارتش ما وظایف خود را در سوریه، عراق، لیبی و سومالی به بهترین شکل انجام می‌دهد و نیروهای مسلح ترکیه ضامن استقلال، امنیت وطن و وحدت ملی ما هستند.»

تبصره:

ای اردوغان! در دغل‌بازی و فریب افکار عمومی به جایی رسیدی که حتی آن‌هایی که در گذشته مقامت را تا ثریا بالا می‌بردند، امروز به تو می‌خندند و تو را مسخره می‌کنند! آیا تصور می‌کنی که با این سخنرانی‌های تکراری و دروغین هم‌چنان می‌توانی مردم را فریب دهی و حمایت‌شان را جلب کنی؟ چه کسی باور می‌کند که تو در برابر ظلم به مردم غزه سکوت نخواهی کرد؛ در حالی‌که بیش از یک سال است که نظاره‌گر یورش کامل یهودیان به غزه و قتل‌عام، کشتار و آواره‌سازی مردمش هستی، به‌طوری‌که این منطقه به ویرانه‌ای تبدیل شده است؟!

آیا چیزی باقی مانده که به آن پشت کنی؛ در حالی‌که به مدت یازده ماه چشم بر کشتار و ظلم دو میلیون انسان بسته‌ای؟ سپس با وقاحت تمام اعلام می‌کنی که میان استانبول و قدس تفاوتی قائل نیستی؟ و میان غزه و غازی عینتاب(شهری در جنوب شرقی ترکیه) فرق نمی‌گذاری؟! اگر بخواهیم حرف تو را به‌طور دقیق ترجمه کنیم، معنایش اینست که اگر روزی استانبول تحت حمله نظامی یهودیان قرار گیرد، همان‌گونه که قدس را در دهه‌های گذشته دیدی که یهودیان به آن اهانت و توهین کردند و تو تنها نظاره‌گر بودی، بازهم تماشا خواهی کرد. اگر سربازان یهود به مسجد ایاصوفیه، مسجد فاتح، مسجد سلطان سلیمان و مسجد سلطان احمد یورش ببرند، بازهم همان‌گونه که اهانت آن‌ها به مسجدالاقصی را نظاره‌گر بودی، آن‌ها را نیز تماشا کرده و هیچ اقدامی نخواهی کرد. اگر آن‌ها به غازی عینتاب حمله کنند، از انقره نظاره خواهی کرد؛ درست همان‌طور که بیش از یک سال نظاره‌گر قتل‌عام غزه بودی. یا همان‌گونه که درباره نرون (یکی از امپراتوران روم بود که از سال ۵۴ تا ۶۸ میلادی بر سرزمین روم فرمان راند) حکایت شده که در کاخ مجللش نشسته و از دور نظاره‌گر سوختن روم بود!

بدتر از همه، اینست که در همان بیانیه به خود می‌بالی و افتخار می‌کنی که ارتشت «وظایفش را در سوریه، عراق، لیبی و سومالی به بهترین شکل انجام می‌دهد» و انگار داری به مردم غزه و دیگر فلسطینیان و حتی تمام امت اسلامی نشان می‌دهی که ارتشت می‌داند چطور به هر نقطه‌ای از جهان که خواسته اربابش، آمریکا است، برود؛ ولی نمی‌داند چگونه راهی به سوی قبله اول مسلمانان و دیار مقدس‌شان بیابد!

ای مصیبت غزه، چه افشاگر رسواگری هستی! چقدر دردناک است که میلیون‌ها مسلمان به چنین فاجعه‌ای نیاز داشتند تا پرده نفاق، دروغ و خیانت برای‌شان برداشته شود. سال‌هاست که ما به مردم نشان می‌دهیم که سخنان این مرد چقدر دروغین است و ثابت می‌کنیم که او یکی از همان حکام خائن سکولار است که هرگز از خطوط قرمز نظام بین‌المللی عبور نمی‌کنند و در محور آن عمل می‌کنند. اما فریب‌خوردگان با غرور از او دفاع کرده و به‌اشتباه او را سلطان امت می‌دانستند که به‌زودی امت را به پیروزی، عزت و اقتدار خواهد رساند. اما غزه ذبح شد و هیچ واکنشی نشان نداد، حتی سفیر رژیم یهود را احضار نکرد و صادرات کالا و منابع به یهودیان را متوقف نکرد. حالا پس از این سرخوردگی و ناامیدی می‌گویند: گویی این مرد از خیانتکاران گذشته یا طواغیت کنونی سرزمین‌های اسلامی کمتر خیانت نکرده است.

ای مسلمانان! شما دهه‌ها بر روی دجّال عرب‌گرا، عبدالناصر مزدور آمریکا اعتماد کردید و در راه او جان‌های خود را فدا کردید سپس نقاب از چهره‌اش برداشته شد. پس از او بر روی دولت آخوندی در ایران و محور مقاومتی آن اعتماد کردید و آن‌هم نقاب از چهره‌اش افتاد، و برای‌تان روشن شد که این دولت هرگز از مدار آمریکا خارج نشده و موشک‌های نمایشی‌اش هیچ تاثیری در جنگ علیه رژیم یهود ندارد. سپس بر جانشین مصطفی کمال(اردوغان) در ترکیه، اعتماد کردید و غزه نیز این نقاب را از چهره‌اش برداشت.

آیا زمان آن نرسیده که جریان سیاسی‌ای را بشناسید که امیدهای خود را بر آن بنا کنید، نیروی خود را در خدمت آن قرار دهید و به راه‌حل‌های آن تسلیم شوید؟ هیچ گزینه یا راه دیگری وجود ندارد و این راه‌حل یا ایده بارها مطرح شده است و آن از سرگیری زندگی اسلامی از طریق اقامهٔ دولتی که به جز الله سبحانه وتعالی، رسولش صلی‌الله علیه وسلم و مؤمنان، به هیچ کس دیگر وفادار نباشد و قانونی جز شریعت الله سبحانه وتعالی تطبیق نکند و از هیچ نظام بین‌المللی و ارتش‌های بزرگ در راه الله سبحانه وتعالی هراسی نداشته باشد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱستَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحيِيكُم﴾

ترجمه: ای مؤمنان! هنگامی که الله و پیامبرش شما را به چیزی فراخواندند که حیات بخش شماست، اجابت کنید!

نویسنده: احمدالقصص

9 ربیع الاول 1446ه.ق.

12 سپتمبر 2024م.

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

کنفرانس ضدتروریزم یا تلاش برای بی‌اثر کردن اسلام؟ نگاهی به نشست‌های اخیر در تاشکند

(ترجمه)

خبر:

 در روزهای ۴ و ۵ سپتمبر، شهر تاشکند میزبان رویداد دیگری با اعتبار بین‌المللی بود؛ دهمین کنفرانس علمی و عملی بین‌المللی سازمان منطقه‌ای مبارزه با تروریزم، وابسته به سازمان همکاری شانگهای و دومین کنفرانس کشورهای مستقل مشترک‌المنافع درباره مبارزه با تروریزم و افراط‌‌گرایی.

تبصره:

در این کنفرانس‌های بین‌المللی، نمایندگانی از ۲۰ کشور که عضو کشورهای مستقل مشترک‌المنافع و سازمان همکاری شانگهای هستند (شامل کشورهای عضو و شرکای گفت‌وگو) شرکت کردند. علاوه بر آن، ۹ نهاد وابسته به کشورهای مستقل مشترک‌المنافع، ۲ نهاد وابسته به سازمان همکاری شانگهای و ۲۲ مرکز پژوهشی علمی نیز در این رویداد حضور داشتند.

حدود ۲۵۰ نماینده از ۱۰ نهاد تخصصی متعلق به ۶ سازمان بین‌المللی از جمله اینترپل، گروه اوراسیایی مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریزم، و کنفرانس تعامل و اعتمادسازی در آسیا نیز در این کنفرانس‌ها شرکت کردند. در مجموع، ۴۷ هیئت نمایندگی در این کنفرانس‌ها حضور داشتند.

نخست: برگزاری چنین کنفرانسی با عنوان مبارزه با تروریزم و افراط‌‌گرایی، که در واقع علیه اسلام و مسلمانان است، در سرزمین‌های اسلامی ما که دانشمندانی چون بخاری و ترمذی را پرورش داده‌اند، بسیار ناراحت‌کننده و خشم‌برانگیز است. حتی اگر این اقدامات برای راضی کردن اربابان بزرگ‌شان مثل روسیه انجام شده باشد، مسئولیت کامل آن بر عهده دولت ازبیکستان است. این دولت به جای آنکه به عذاب الهی و خشم الله بابت محدود کردن اسلام و مسلمانان فکر کند، درگیر چنین فتنه‌هایی شده است.

رئیس‌جمهور ازبیکستان، شوکت میرضیایف، در سخنرانی خود در این کنفرانس گفت: «ما حقوق بشر، آزادی‌ها و رعایت کامل حاکمیت قانون را اساس اصلی مبارزه با تروریزم و افراط‌گرایی می‌دانیم.» اما علت تمایل مسلمانان به اسلام و درک آن به‌عنوان یک دین و نظام سیاسی، این نیست که حقوق بشر و آزادی‌ها رعایت نمی‌شوند، همان‌طور که میرضیایف ادعا می‌کند؛ بلکه این یک موضوع طبیعی است. وقتی اسلام در ذهن و قلب انسان جای می‌گیرد، او به‌طور طبیعی به آن گرایش پیدا کرده و می‌خواهد بر اساس قوانین اسلام زندگی کند. انسان به این باور می‌رسد که هیچ نظامی بهتر از اسلام برای سامان دادن به زندگی‌اش وجود ندارد.

برای مثال، مردم آسیای مرکزی از زمانی‌که اسلام به آن‌ها رسید، با ظلم‌ها و خشونت‌های زیادی علیه دین خود مواجه شده‌اند. با این حال، هیچ‌کدام از آن‌ها از اسلام روی‌گردان نشده‌اند؛ بلکه علاقه و اشتیاق‌شان به اسلام بیشتر هم شده است. امروزه، گروه‌ها و سازمان‌های ضداسلامی با حمایت روسیه و چین، در تلاش‌اند تا مسلمانان را از اسلام دور کنند.

باید بدانیم که عبدالسلام عزیزوف، رئیس سازمان امنیت ازبیکستان، در بخش عمومی این کنفرانس سخنرانی کرد. او گفت که دولت افغانستان با استفاده از منابع خودش در حال مبارزه با تروریزم بین‌المللی است و تأکید کرد که باید به این دولت در مبارزه با "گروه ولایت خراسان" کمک شود. این حرف‌ها از سوی کسی‌که مسئول اصلی سیاست‌های دولت ازبیکستان برای دور کردن مردم از اسلام است، بسیار نگران‌کننده است. زیرا به این معناست که طالبان هم وارد جنگ جهانی‌ای می‌شود که قدرت‌های بزرگ برای جلوگیری از قدرت گرفتن اسلام به راه انداخته‌اند.

این اقدامات فقط برای مبارزه با "گروه ولایت خراسان" نیست، بلکه هدف اصلی محدود کردن یا حتی از بین بردن فعالیت گروه‌های اسلامی است. کشورهای غربی به رهبری آمریکا، روسیه و چین با برپایی حکومت اسلامی توسط طالبان مخالف‌اند و تا جایی که بتوانند جلوی آن را می‌گیرند. آن‌ها از تهدیداتی مثل "داعش" نمی‌ترسند، بلکه نگران اجرای قوانین اسلامی در افغانستان و تأثیر آن بر کشورهای همسایه، به‌ویژه آسیای مرکزی هستند.

الحمدلله که جنبش‌های اسلامی امروز در سرزمین‌های اسلامی، به‌ویژه در آسیای مرکزی و ازبیکستان، از همیشه قوی‌تر شده‌اند. فقط قدرت‌های استعماری و حکومت‌های دست‌نشانده‌شان از این وضعیت ناراحت‌اند. اکنون زمان آن فرا رسیده تا خلافت اسلامیِ که الله سبحانه وتعالی وعدۀ آن را داده و پیامبر صلی الله علیه وسلم به آن بشارت داده، برپا شود و همه سرزمین‌های اسلامی، از جمله فلسطین و مسجدالاقصی، از دست قدرت‌های استعماری آزاد شوند. این همان چیزی است که دشمنان اسلام با آن مخالفت می‌کنند و سعی دارند آن را به تأخیر بیندازند.

ما به دولت ازبیکستان هشدار می‌دهیم که با این دشمنان همکاری نکند، وگرنه روزی خواهد رسید که از این کار خود پشیمان خواهد شد. تنها راه درست، بازگشت به سوی الله سبحانه وتعالی و انتخاب راهی است که او سبحانه را راضی کند، با استفاده از درس‌هایی که از وقایع امروز جهان می‌توان گرفت.

نویسنده: إسلام ابو خلیل

11 ربیع‌الاول 1446هـ.ق.

14 سپتامبر 2024م.

مترجم: محمدیاسین سادات

ادامه مطلب...

اردوغان فقط با سخنانش برای کودکان غزه اشک می‌ریزد و غم‌شریکی می‌کند

(ترجمه)

خبر:

اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در یک پیام ویدئویی خطاب به اجلاس سران درباره آینده که زیر نظر سازمان ملل در نیویورک برگزار می‌شود، اظهار داشت که باید صدای جامعه‌ی بین‌المللی، به ویژه سازمان ملل، در برابر سیاست‌های اشغال‌گری اسرائیل بلندتر باشد. او توضیح داد که «ترکیه به مقابله با ظلم و ایستادن در کنار مظلومین ادامه خواهد داد و از مواضع بشردوستانه‌ی خود عقب‌نشینی نخواهد کرد.» اردوغان افزود: «صراحتاً می‌گویم هیچ‌یک از ما نمی‌تواند در دنیایی که کودکان زیر بمب‌ها کشته می‌شوند، احساس امنیت کند.» وی افزود: «برای ساختن آینده‌ای امن و پررونق، ما به صلح نیاز داریم؛ زیرا چالش‌هایی مانند تروریزم، اسلام‌هراسی، نفرت از خارجی‌ها، مهاجرت غیرقانونی و تغییرات اقلیمی شدت شوک‌های جیوپولیتیکی را افزایش می‌دهند.» هم‌چنین گفت: «نمونه‌ی دردناک‌تر از این وضعیت، واقعیتی است که در سرزمین فلسطین به ویژه در غزه، می‌بینیم. طی 11 ماه گذشته، بیش از 41 هزار نفر جان خود را از دست داده‌اند که از این میان 17 هزار کودک هستند و بیش از 100 هزار نفر زخمی شده‌اند و تقریباً کل غزه تخریب گردیده است.»

تبصره:

آیا عاقلانه است که دولت بزرگ و نیرومندی مانند دولت ترکیه که به صورت توهمی وارث خلافت عثمانی‌ است که با سقوط آن فلسطین نیز سقوط کرد، تنها به ابراز احساس همدردی و غم‌شریکی نسبت به رنج‌های فلسطین و غزه بسنده کند؟! آیا عاقلانه است که دولت ترکیه هیچ اقدام عملی برای نصرت غزه انجام ندهد و فقط از نظام بین‌المللی و سازمان ملل درخواست کند تا مردم مظلوم غزه را از چنگال جانوران انسان‌نما نجات دهد؟!

اردوغان ابراز داشته است: «ترکیه به مقابله با ظلم و ایستادن در کنار مظلومین ادامه خواهد داد و از مواضع بشردوستانه‌ی خود عقب‌نشینی نخواهد کرد.» اما چگونگی این ایستادگی را بیان نکرده است. این بدان معنی است که کارش فقط موضع‌گیری لفظی بدون هیچ اقدام عملی است و تنها کاری که انجام می‌دهد ثبت موقف‌گیری‌های دروغین رسانه‌ای عاری از هرگونه اقدام واقعی می‌باشد.

اگر اردوغان واقعاً در مورد این گفتار خود جدی بود، می‌توانست از روش‌های متعددی برای عمل به آن‌ها استفاده کند. او گزینه‌های بسیار زیادی را برای عملی کردن گفته‌اش در اختیار دارد از جمله: حرکت دادن نیرو‌های نظامی، مسدودنمودن سفارت‌خانه‌ها و اخراج سفیران کشور‌هایی که در این حملات همدست و همکار بودند، نابود کردن پایگاه‌های نظامی آمریکا از سرزمین ترکیه و قطع تمام خطوط تجارتی و هم‌چنان قطع تأمین روابط لوجستیکی با رژیم یهود.

اما اردوغان هیچ یک از این گزینه‌های پرکاربرد را بکار نگرفته و تنها به ریختن اشک تمساح برای حمایت از مظلومین بسنده کرده است. چه حاکم فریبکاری؟!

اما امت اسلامی هرگز این غفلت تحقیر‌آمیز اردوغان و تمام حکام مسلمان را نخواهد بخشید و هرگز این مواضع بزدلانه‌ و خیانت‌گرانه‌یآنان را فراموش نخواهد کرد! زود است که موقف‌گیری خائنانه‌شان در صفحات سیاه تاریخ نوشته شود و سرانجام در روز قیامت دشمنان امت اسلامی در پیشگاه توانمند جبار محاسبه خواهند شد.

 11ربیع الاول 1446ه.ق.

14سپتمبر2024م.

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

چه انتظاری از مذاکرات پیرامون جنگِ ویرانگرِ غزه وجود دارد؟

  • نشر شده در سیاسی

سوال:

بیش از ده ماه از تجاوز یهود به غزه می‌گذرد  و کشتارها در این جنگ ویرانگر هم‌چنان ادامه دارد. در این حال، مذاکرات و توافقاتی برای توقف این حملات در حال انجام است، اما اسرائیل این توافقات را رد کرده و حتی از ترک محور صلاح‌الدین خودداری می‌کند؛ در حالی‌که مصر آن را خط قرمز می‌داند. (منبع: العربیه، ۳/۹/۲۰۲۴) دولت بایدن هم از این کشتارها نظارت می‌کند؛ چنانکه مذاکرات را تحت نظر دارد و ادعا می‌کند که راه‌حل از طریق مذاکرات به‌دست می‌آید؛ در حالی‌که کشتارها هم‌چنان ادامه دارد. چه نتیجه‌ای از مذاکرات در این جنگ ویرانگر ممکن است به‌دست آید؟ نقش امریکا در حمایت از این تجاوز چیست؟ آیا امریکا به‌طور جدی به راه‌حل دو دولت پایبند است؟ و چگونه می‌توان این تجاوز را متوقف کرد و فلسطین را به‌طور کامل به مردمش بازگرداند؟ بابت طولانی شدن سوال معذرت می‌خواهم.

جواب:

برای روشن شدن پاسخ به سوالات فوق، نکات زیر را بررسی می‌کنیم:

نخست: مذاکرات درباره‌ی جنگ ویرانگر، نتایج آن و نقش امریکا در این زمینه:

1. ما در جواب به سوالی‌که در تاریخ ۲۲/۳/۲۰۲۴ منتشر نمودیم، اشاره کردیم که جنگ اسرائیل علیه غزه به معنای واقعی کلمه یک جنگ ویرانگر است. این جنگ با حمایت غرب، چه از سوی امریکا و چه از سوی کشورهای اروپایی، تشویق شد. رهبران غرب به اسرائیل سفر کردند تا حمایت کامل خود را از این کشور در جنگ ویرانگر علیه غزه نشان دهند. هم‌چنین سکوت دولت‌های عربی و اسلامی به حمایت اسرائیل کمک کرد. به جای این‌که ارتش‌ها به کمک مردم غزه بشتابند، برخی از این کشورها حملات مجاهدین را محکوم کردند و روابط خود را با اسرائیل ادامه دادند، گویا که هیچ چیزی رخ نداده باشد. کشورهایی‌که قبلاً یا به‌تازگی با اسرائیل روابط خود را عادی کرده بودند، به این روند ادامه دادند و هیچ‌یک از آن‌ها روابط خود را قطع نکردند یا توافقات و معاهدات مانند کمپ دیوید با مصر و وادی عربه با اردن را لغو نکردند. حتی حداقل اقدامات مرتبط با وضعیت جنگ را نیز انجام ندادند.

به این ترتیب، نتانیاهو به انجام اقدامات وحشیانه‌تر جر‌أت پیدا کرد. به تاریخ ۱ آوریل ۲۰۲۴، اسرائیل حمله هوایی به ساختمان کنسولگری در مجتمع سفارت ایران در دمشق انجام داد. اسرائیل به این حمله بسنده نکرد و به تحقیر بیشتر ایران و حزب‌الله ادامه داد. در شامگاه ۳۰ جولای، حمله هوایی در بیروت، پایتخت لبنان، انجام شد که هدف آن فؤاد شکر یکی از فرماندهان ارشد حزب‌الله بود. یک روز بعد، در ۳۱ جولای، اسرائیل عملیاتی را در قلب پایتخت ایران، تهران، انجام داد که هدف آن رئیس حماس، اسماعیل هنیه، بود. این حملات بدون این‌که واکنش شدید و قابل توجهی از سوی دیگران در پی داشته باشد، انجام شد.

2. سپس امریکا اقدام به ارایه‌ی ابتکارات نمود و مسئولین آن به انجام بازدیدهای پرداختند تا از اقدام ارتش‌های کشورهای مسلمان، به ویژه کشورهای همسایه فلسطین، برای حمایت از غزه جلوگیری کنند. هدف این بود که زمینه برای ادامه کشتارهای اسرائیل در فلسطین فراهم شود. به عنوان مثال؛ ابتکار ضعیف بایدن در تاریخ ۳۱/۵/۲۰۲۴ و تصمیم شورای امنیت تحت حمایت امریکا به تاریخ ۱۰/۶/۲۰۲۴ از جمله این تلاش‌ها بودند. امریکا هم‌چنین طرف‌ها را برای مذاکرات، تعدیل و تغییرات مختلف در سفرها به رفت و آمد مشغول نمود، تنها برای این‌که حکام نادان و بی‌کفایت سرزمین‌های مسلمانان را از حمایت غزه منحرف کند و بهانه‌ی برای عدم گسترش جنگ فراهم آورد تا کشتارها در پیش چشمان شان ادامه یابد.

در عین حال، امریکا هم‌چنان به طور کامل از تجاوزات اسرائیل حمایت کرده و کشتارهای آن را توجیه می‌کند و به آن انواع سلاح‌ها را، در گذشته و حال، تقدیم می‌کند. به عنوان مثال؛ در تاریخ ۱۳/۸/۲۰۲۴ امریکا موافقت خود را با فروش تسلیحات کشنده به ارزش حدود ۲۰ میلیارد دالر به اسرائیل اعلام کرد. نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، نتانیاهو، احساس پیروزی نموده و آن را تأیید کامل مواضع سخت‌گیرانه‌اش شمرد و این‌که امریکا از ادامه حمایت و ارسال تسلیحات جلوگیری نخواهد کرد.

3. این همان چیزی است که بایدن وزیر خارجه‌اش، بلینکن را در نهمین سفرش از آغاز حملات رژیم صهیونیستی بر غزه به مصر فرستاد. در روز بعد، ۱۹/۸/ ۲۰۲۴، بلینکن با نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، نتانیاهو، دیدار کرد و با فریب گفت: "ایالات متحده مدت‌هاست اعلام کرده است که هرگونه اشغال (اسرائیلی) طولانی‌مدت غزه را نمی‌پذیرد." این سخن مبهم است و مدت زمان "طولانی‌مدت" مشخص نیست. او به فریب ادامه داد و افزود: "نتانیاهو پیشنهاد امریکایی‌ را پذیرفته که هدفش کاهش فاصله‌ها میان دو طرف بعد از توقف مذاکرات هفته گذشته است که امریکا با قطر و مصر در دوحه آغاز کرده بود. بلینکن هم‌چنین از نتانیاهو خواست تا بر حماس فشار آورد تا این پیشنهاد را بپذیرد" (منبع: رویترز، ۱۹/۸/۲۰۲۴)

روزنامه نیویورک تایمز به تاریخ ۲۰/۸/۲۰۲۴ به نقل از مقامات آگاه از روند مذاکرات گزارش داد: "پیشنهاد جدید امریکا به نیروهای (صهیونیستی) اجازه می‌دهد تا به گشت‌زنی در بخشی از گذرگاه فیلادلفیا در امتداد مرز میان غزه و مصر ادامه دهند."

4. کاخ سفید اعلام کرد که بایدن، رئیس‌جمهور امریکا شامگاه ۲۱/۸/۲۰۲۴ با نتانیاهو تماس تلفنی برقرار کرده است: "بایدن و نتانیاهو درباره تلاش‌های امریکا برای حمایت از (رژیم صهیونیستی) در برابر تهدیدات ایران و گروه‌های تروریستی مانند حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها، از جمله حضور دوامدار نظامی دفاعی امریکا، گفتگو کردند." (منبع: مونت کارلو، ۲۲/۸/۲۰۲۴) هم‌چنان یک مقام امریکایی پیش از این تماس اعلام کرد که بایدن از نتانیاهو انتظار دارد تا درخواست جدید برای نگهداری نیروهای رژیم صهیونیستی در محور فیلادلفیا در مرز مصر و غزه را کاهش دهد. نتانیاهو از خروج به این محور که به گذرگاه صلاح‌الدین معروف است، خودداری می‌کند. این محور حدود ۱۴ کیلومتر طول و در برخی نقاط حدود ۱۰۰ متر عرض دارد و در امتداد مرز غزه با مصر قرار دارد. مصر بر این باور است که کنترل رژیم صهیونیستی بر این منطقه نقض معاهده‌ی ننگین کمپ دیوید است که در سال ۱۹۷۹ تحت نظر امریکا منعقد شده بود و خواهان خروج رژیم صهیونیستی از آن شده است.

رژیم صهیونیستی در ماه می گذشته بر این منطقه تسلط یافت. این موضع امریکا باعث شد تا فرزند نازپرورده‌اش، نتانیاهو، متوجه شود که امریکا در حرف‌ها مانور می‌دهد و اقدام واقعی ندارد. زیرا رژیم صهیونیستی به کمک‌ها و تجهیزات نظامی و اقتصادی امریکا وابسته است و اگر امریکا جدی بود، رژیم صهیونیستی بدون کدام اقدامی به فشارها پاسخ می‌داد.

5. مذاکرات در قاهره از ۲۴/۸/۲۰۲۴ آغاز شد و ویلیام برنز، مدیر سیا، نخست‌وزیر قطر و وزیر خارجه‌اش محمد عبد الرحمن آل ثانی و هیئت رژیم صهیونیستی به همراه هیئت مصری میزبان در آن حضور داشتند. هیئت حماس نیز در مذاکرات حضور داشت؛ اما به طور مستقیم شرکت نکرد. هیئت‌های رسمی به دلیل عدم تمایل نتانیاهو به خروج از محور صلاح‌الدین به تاریخ ۲۵/۸/۲۰۲۴ قاهره را بدون توافق ترک کردند.

خبرگزاری اناتولی در ۲۵/۸/۲۰۲۴ به نقل از یک مقام بلندپایه‌ی حماس که نخواست نامش افشا شود، گزارش داد: "حماس به پیشنهاد آتش‌بس که رئیس‌جمهور بایدن اعلام کرده و شورای امنیت آن را تأیید کرده است، پایبند است." او هم‌چنین افزود: "حماس آماده است تا مسائل توافق‌شده در ۲ جولای را اجرا کند". اما نتانیاهو از امضای هر توافقی خودداری می‌کند تا نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا مشخص شود. او در حال برقراری ارتباط با جمهوری‌خواهان است، چون نسبت به دموکرات‌ها و بایدن حمایت بیشتری از رژیم صهیونیستی وعده داده‌اند. نتانیاهو در ۲۶ جولای ۲۰۲۴ با ترامپ در واشنگتن دیدار کرد و از حمایت کامل او و جمهوری‌خواهان در کانگرس بهره‌مند شد. به مدت ۵۳ دقیقه‌ای که سخنرانی کرد، جمهوری‌خواهان به صورت پی‌هم او را تشویق کردند. نتانیاهو امیدوار است که با آمدن ترامپ، که وعده‌ی حمایت کامل داده و از نظریه‌ی دو دولت صرف‌نظر کرده است، دستوراتی به عربستان سعودی برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی خواهد داد و سایر کشورها نیز به دنبال آن به سمت عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی بروند. به همین دلیل، پیش‌بینی می‌شود که نتانیاهو به تلاش‌هایش ادامه دهد تا نتایج انتخابات امریکا مشخص شود.

6. تأخیر و سخت‌گیری‌های نتانیاهو تا نتایج انتخابات را می‌توان در اظهارات او که در کنفرانس مطبوعاتی تلویزیونی توسط العربیه در ۳/۹/۲۰۲۴ نقل شد، مشاهده کرد. نتانیاهو گفت: "در این جنگ خاص، ما چهار هدف برای خود تعیین کرده‌ایم: نابود کردن حماس، بازگرداندن تمام گروگان‌ها، اطمینان از این‌که غزه تهدیدی برای (رژیم صهیونیستی) در آینده نباشد، و بازگرداندن ایمن ساکنان شمال به خانه‌های‌شان". او افزود: "سه مورد از این اهداف از طریق یک نقطه، یعنی محور فیلادلفیا، قابل تحقق است". نتانیاهو هم‌چنین اشاره کرد که این محور "منبع اکسیژن و تسلیحات حماس" است و افزود: "به همین دلیل، (صهیونیست‌ها) ملزم به کنترل این منطقه هستند".

دوم: آیا امریکا در پی حل دو دولتی جدی است؟

1. طرحی‌که امریکا برای حل دو دولتی ارائه می‌دهد و با کمک حاکمان خیانت‌کار کشورهای اسلامی تبلیغ می‌کند، در واقع چیزی جز فریب و بازی با کلمات نیست. این طرح بیشتر شبیه به خودگردانی است و نه دولت واقعی برای فلسطینیان! جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا، در شامگاه روز جمعه به خبرنگاران گفت که مدل‌های مختلفی برای حل دو دولتی وجود دارد و به برخی کشورها در سازمان ملل اشاره کرد که نیروهای مسلح خاصی ندارند. (منبع: الجزیره، ۴/۱/۲۰۲۴) این به معنای اشاره به مدل‌های بدون نیروهای مسلح است! اما دولتی با حاکمیت واقعی که مشابه کشورهای دیگر باشد، توسط رژیم صهیونیستی رد می‌شود.

الجزیره به تاریخ ۱۸/۷/۲۰۲۴ گزارش داد که کنست (رژیم صهیونیستی) شامگاه دیروز چهارشنبه برای اولین بار در تاریخ خود تصمیم به رد تشکیل دولت فلسطینی گرفت. آنان خوب می‌دانند که امریکا هرگز از حمایت شان دست نخواهد کشید؛ زیرا این رژیم ساخته‌شده‌ی خودش و پایگاه پیشرفته‌ی وی در قلب سرزمین‌های اسلامی برای جنگ با اسلام و مسلمانان است. رئیس‌جمهور بایدن به‌طور شخصی به رژیم صهیونیستی نزدیک است و خود را صهیونیست می‌داند و دارای اعتقادات دینی است که او را به دفاع از این رژیم وا‌ می‌دارد. وزیر خارجه‌اش، بلینکن، که یکی از افراد کلیدی دولت است، اعلام کرد که به دلیل یهودی بودنش از رژیم صهیونیستی دفاع می‌کند. حتی معاون رئیس‌جمهور، کامالا هریس، در اجتماعی همراه یهودیان شوهرش را به عنوان یهودی معرفی کرده تا حمایت دولت بایدن از رژیم یهود و از خود یهودیان را نشان دهد و این‌که اگر معاون وی به حکومت برسد، به سیاست حمایت از یهود ادامه خواهد داد. اگر ترامپ پیروز شود، او نیز به حمایت از یهودیان و رژیم صهیونیستی ادامه خواهد داد و بر دموکرات‌ها پیشی خواهد گرفت. به همین دلیل، رژیم صهیونیستی به این حمایت‌ها تکیه کرده و به اقدامات و جنایات خود ادامه می‌دهد.

2. موضوع دیگری که باید در مورد طرح دو دولتی روشن شود، به شرح زیر است:

الف) فلسطین سرزمین مبارک، اسلامی و مکان مسجد الاقصی است که الله سبحانه و تعالی آن را برکت داده است:

﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ﴾ [اسراء: 1]

ترجمه: تسبیح و تقدیس پروردگاری را سزاست که بنده‌ی خود را در شبی از مسجد الحرام (مکه) به مسجد الاقصی (بیت المقدس) برد،‌ آنجا که دور و بر آن را پر برکت (از اقوات مادی و معنوی)‌ ساخته‌ایم.

طرح دو دولتی که این حاکمان به آن می‌پردازند، خیانت به الله سبحانه وتعالی، رسول الله صلی الله علیه وسلم و مؤمنان است. سرزمین اسلام تقسیم بین اهل آن و دشمنانش را نمی‌پذیرد. سلطه یهودیان بر این سرزمین نادرست است و طرح دو دولتی جایی در آن ندارد. همانطور که عمر بن خطاب این سرزمین را فتح کرد، خلفای راشدین آن را حفظ کردند، صلاح‌الدین آن را آزاد کرد و عبد الحمید از آن در برابر یهودیان محافظت نمود، این سرزمین دوباره به تلاش‌های صادقانه ارتش الهی بازخواهد گشت.

ب) حکم شرعی درباره‌ی طرح دو دولتی این است که حتی اگر این طرح به معنای اعطای دولتی مستقل به فلسطینی‌ها در بخشی از فلسطین طبق مرزهای ۱۹۶۷، یعنی حدود ۲۰٪ از سرزمین فلسطین و پذیرش دست‌کشیدن از ۸۰٪ دیگر باشد، باز هم این طرح گناهی بزرگ و خیانت به الله سبحانه وتعالی، رسول الله صلی الله علیه وسلم و مؤمنان است. حال اگر طرحی حتی کمتر از این، مثل خودگردانی پیشنهاد شود، این خیانت به مراتب بزرگ‌تر است و جرم بزرگ به شمار می‌آید که صاحب آن در دنیا با ذلت و خفت و در آخرت با عذاب شدید مواجه خواهد شد:

﴿سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ﴾ [انعام: 124]

ترجمه: از سوی الله (سبحانه وتعالی) هرچه زودتر خواری و رسوائی (در دنیا) نصیب کسانی می‌گردد که بزهکاری پیش می‌گیرند و عذاب سختی (در آخرت) به سبب نیرنگی که می‌ورزند بهره‌ی ایشان می‌شود.

سوم: چگونه می‌توان این تجاوز را پایان داد و فلسطین را به‌طور کامل به اهلش بازگرداند:

1. این موضوع در اسلام کاملاً روشن است. اگر کفار به سرزمینی از سرزمین‌های اسلامی حمله کنند، آن را اشغال کنند و اهالی آن را بیرون کنند، واجب است که با دشمن به شدت بجنگیم تا او را به عقب برانیم و آن سرزمین را به‌طور کامل به اهالی مسلمان آن بازگردانیم. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ﴾ [بقره: 191]

ترجمه: و (چون جنگ در گرفت) هرجا آنان را (که آغاز کنندگان جنگ بوده‌اند) دریافتید ایشان را بکشید و آنان را (از مکه) که شما را از آنجا بیرون کرده‌اند، بیرون سازید.

همچنان می‌فرماید:

﴿فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَرُونَ﴾ [انفال: 57]

ترجمه: اگر آنان را در (میدان) جنگ رویاروی بیابی و بر ایشان پیروز شوی آن چنان آنان را در هم بکوب که کسانی که در پشت سر ایشان قرار دارند، پند گیرند.

حتی اگر به سرزمینی اسلامی بدون اشغال آن حمله صورت گیرد، باید به تجاوز پاسخ داده شود:

﴿فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾ [بقره: 194]

ترجمه: هر کس که راه تعدی و تجاوز در پیش گرفت،‌ بر او همانند آن تعدی و تجاوز کنید و از خشم الله (سبحانه وتعالی) بپرهیزید و بدانید که الله (سبحانه وتعالی) با پرهیزگاران است.

بازگرداندن اراضی اسلامی اشغال‌شده و مقابله با تجاوز، مسائلی است که برای هر عاقل واضح است و در قرآن، سنت رسول الله صلی‌الله ‌عليه ‌وسلم و اجماع صحابه رضوان‌ الله ‌عليهم به وضوح بیان شده است.

علاوه بر این، رژیم صهیونیستی به‌تنهایی قادر به ایستادگی نیست و بدون حمایت‌های خارجی توانایی جنگیدن ندارد. چنان‌که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ﴾ [آل عمران: 112]

ترجمه: آنان هرکجا یافته شوند، (مهر)‌خواری بر ایشان خورده است؛ مگر (این‌که از روش ناپسند خود دست بردارند و در اعمال خویش تجدید نظر کنند و)‌ به پیمان الله (سبحانه وتعالی) و پیمان مردم  (چنگ زنند).

این رژیم پیمان و ریسمان با الله سبحانه وتعالی را قطع کرده و تنها به ریسمان حمایت‌های مردم از امریکا، اروپا و حکام خائن سرزمین‌های اسلامی متکی است که در برابر تجاوزات وحشیانه رژیم صهیونیستی هیچ اقدامی نمی‌کنند و حتی بهترین آن‌ها تنها به شمارش شهدا و زخمی‌ها می‌پردازد.

2. رژیم صهیونیستی به هیچ وجه قادر به مبارزه و پیروزی نیست. همان‌طور که الله سبحانه وتعالی در قرآن‌کریم می‌فرماید:

﴿لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ﴾ [آل عمران: 111]

ترجمه: ‌‌آنان هرگز نمی توانند به شما زیانی (پر دامنه) برسانند، مگر آزار مختصری ( که اثر چندانی بر جای نمی‌گذارد) و اگر با شما بجنگند پشت کرده و پای به فرار می‌نهند، سپس یاری نمی‌شوند.‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍

چنان که می‌بینید گروه‌های مؤمن با تجهیزات و تعداد خیلی کم‌تر از رژیم صهیونیستی با آنان می‌جنگد، با وجود این رژیم صهیونیستی تا هنوز نتوانسته‌ به پیروزی دست یابد. حال اگر ارتش‌های مسلمانان، حتی ارتش‌های سرزمین‌های همجوار فلسطین، وارد عمل شوند، رژیم صهیونیستی به‌طور کامل از بین خواهد رفت.

اما مشکل اصلی در سرزمین‌های اسلامی فعلی است؛ جایی‌که حکام آن‌ها به کافران استعمارگر و دشمنان اسلام و مسلمانان وابسته‌اند. این حکام با وجود مشاهده و شنیدن جنایات و کشتارهای رژیم صهیونیستی، انگار چیزی نمی‌بینند و نمی‌شنوند، همان‌طور که الله سبحانه وتعالی در قرآن‌کریم می‌فرماید:

﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ﴾ [بقره: 18]

ترجمه: کران و لالان و کورانند،‌ به همین اساس ایشان از روی خرد عمل نمی‌کنند و نمی‌فهمند.

مصیبت مسلمانان در حکام‌شان است که تا امروز مانع کمک ارتش‌ها به برادران‌شان در غزه شده‌اند. در حالی‌که تعداد شهدا به حدود ۴۱ هزار و تعداد مجروحان به حدود ۹۵ هزار رسیده است، حکام تنها نظاره‌گر هستند و برخی از آن‌ها حتی به شمارش شهدا و مجروحان پرداخته و به نظر می‌رسد که به رژیم صهیونیستی نزدیک‌تر از هر طرف دیگری هستند.

چهارم: سخنم را با دو نکته به پایان می‌برم، برای کسی‌که دل حق‌پذیر یا گوش شنوا دارد و حاضر است:

  1. در پاسخ به سوال ۲۲ مارچ ۲۰۲۴ گفتیم: «این‌که معلوم است وعده بالفور وزیر امور خارجه بریتانیا که در نامه‌اش به لرد روت‌شیلد  در ۲/۱۱/۱۹۱۷ آمده بود، شامل تأیید دولت بریتانیا برای تأسیس یک وطن ملی برای یهودیان در فلسطین بود. این وعده در روزهای آخر شکست خلافت عثمانی در جنگ جهانی اول به دلیل خیانت برخی از رجال عرب و ترک داده شد. پیش از آن، چند سال قبل، هرتزل، نماینده جمعیت‌های صهیونیستی که از بریتانیا حمایت می‌شدند، در تاریخ ۱۸/۵/۱۹۰۱به خلیفه عثمانی پیشنهاد داد تا بحران مالی خلافت عثمانی را با ارائه مبالغ کلان برای جبران کسری بودجه خلافت در قبال واگذاری زمینی در فلسطین جبران کند. اما پاسخ خلیفه عبدالحمید به هرتزل پاسخی قوی و حکیمانه بود: "من نمی‌توانم یک وجب از خاک فلسطین را واگذار کنم، این زمین ملک من نیست؛ بلکه ملک امت اسلامی است. مردم من برای این زمین جنگیده‌اند و با خون خود آن را آبیاری کرده‌اند. یهودیان می‌توانند پول‌های‌شان را نگهدارند، اگر روزی خلافت پاره پاره شد، آنگاه می‌توانند فلسطین را بدون هزینه بگیرند؛ اما مادامی که من زنده‌ام، این امر امکان‌پذیر نیست." خلیفه درک و بصیرت و دوراندیشی داشت و لغو خلافت (۱۳۴۲ هـ - ۱۹۲۴ م) با توطئه خائنان عرب و ترک با بریتانیا منجر به واگذاری فلسطین به یهود بدون هزینه شد! و پیش‌بینی خلیفه عبدالحمید رحمه الله محقق شد؛ زیرا لغو خلافت مقدمه واقعی برای ایجاد رژیم یهودی در فلسطین بود.
  2. و امروز، با وجود دوام دنباله‌روی حکام خائن سرزمین‌های مسلمان از کفار استعمارگر و باوجود خیانت‌شان به فلسطین، سرزمین اسلام و مسجدالاقصی که الله سبحانه وتعالی اطراف آن را مبارک کرده است، این خائنان نابود خواهند شد و دولت اسلام، خلافت راشده، به اذن الله سبحانه و تعالی بازخواهد گشت. جنگ با یهود و پایان دادن به اشغالگری آن‌ها به اذن الله سبحانه وتعالی محقق خواهد شد؛ زیرا پیامبر صادق و راستگو صلی الله علیه وسلم در حدیثی‌که مسند احمد از حذیفه نقل کرده است فرمودند:

«...ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»،

ترجمه: سپس خلافتی بر اساس منهج نبوت خواهد بود.

هم‌چنین بخاری از عبد الله بن عمر رضی الله عنهما نقل کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«تُقَاتِلُكُمُ الْيَهُودُ فَتُسَلَّطُونَ عَلَيْهِمْ»

ترجمه: یهودیان با شما خواهند جنگید و شما بر آن‌ها مسلط خواهید شد.

و مسلم نیز با لفظی مشابه از ابن عمر از پیامبر ﷺ نقل کرده است:

«لَتُقَاتِلُنَّ الْيَهُودَ فَلَتَقْتُلُنَّهُمْ»

ترجمه:شما با یهود خواهید جنگید و آن‌ها را خواهید کشت.

سپس زمین به پیروزی دین الله سبحانه وتعالی روشن خواهد شد.

﴿وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ﴾ [روم: 4_5]

ترجمه:‌ در آن روز مومنان شادمان می‌شوند. (آری خوشحال می‌شوند) از یاری الله (سبحانه وتعالی)،‌ الله (سبحانه وتعالی) هر کسی را که بخواهد یاری می‌دهد و او بس چیره (بر دشمنان خود) و بسیار مهربان (در حق دوستان خویش) است.

1 ربیع الاول ۱۴۴۶هـ.ق.

موافق با ۴/۹/۲۰۲۴م.

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

مالیزیا روز استقلال را گرامی می‌دارد: اما استقلال واقعی کجاست و خائنان واقعی چه کسانی هستند؟

  • نشر شده در مالیزیا

انور ابراهیم نخست وزیر مالیزیا در جریان سخنرانی خود به مناسبت شصت و هفتمین سالروز استقلال مالیزیا، به مسائل مختلفی پرداخت و به نظر می‌رسید که خود را به عنوان یک «قهرمان» برای مردم  خویش معرفی می‌کند. انور به تعهد خود برای ریشه‌کن کردن فساد و سوء استفاده از قدرت در دولت به شدت تأکید کرده است. اما زمانی که به این نکته توجه می‌شود که معاون خود او، که توسط خودش منصوب شده است، در چندین دوسیه فساد دخیل بوده و با این حال به شکل بحث‌برانگیزی تبرئه شده، سوالاتی مطرح می‌شود. مردم نمی‌توانند این سوال را مطرح نکنند: اگر انور نخست وزیر نبود، آیا معاون او به این آسانی تبرئه می‌شد، به ‌ویژه پس از اینکه یک دوسیه ابتدائیه قوی علیه او شکل گرفته بود؟

انور در سخنرانی خود، به شدت بر تعهد خویش برای پایان دادن فساد گذشته و سوء استفاده از قدرت از زمان به دست گرفتن رهبری این کشور تأکید کرد. او قصد خود را برای ایجاد شکل جدید حکومت‌داری  اعلام کرد که در آن رهبران پاسخگو بوده و از سوء استفاده از ثروت ملی برای منافع شخصی خود جلوگیری می‌شود. با این حال، آیا انور واقعاً از این موضوع بی‌اطلاع است، یا به عمد نادیده می‌گیرد که ثروت ملی، از دولت‌های گذشته تا دولت خود او، هرگز به طور واقعی به نفع مردم استفاده نشده است؟ منابع فراوان مالیزیا - مانند نفت، گاز طبیعی، چوب، منبع طبیعی المونیم (بوکسیت) و منابع طبیعی دیگری  که به عنوان ملکیت عامه شناخته می‌شوند، باید به طور معقول و درست آن  به نفع مصرف شوند. اما سود این منابع به جیب چی کسانی می‌رود، اگر  به جیب قدرت‌مندان و همدستان آن‌ها نمی روند؟

انور هم‌چنین اظهار تأسف کرد که در دوران استعمار، قدرت‌های خارجی ثروت مالیزیا را برای منافع خود استخراج می‌کردند. اگرچه این مسأله حقیقت دارد، اما سؤال مهم این است که: پس از دستیابی به «استقلال»، چه کسانی نقش استعمارگران را بر عهده گرفته‌اند، اگر  رهبران مالیزیا و همدستان‌شان نبودند؟ واقعیت تلخ در مورد مالیزیا این است، کسانی که در قدرت هستند، اغلب به ثروت عظیمی دست می‌یابند، در حالی که شهروندان هم‌چنان در رنج  و مشکلات به سر می‌برند. این رهبران  این ثروت خود را از کجا به دست می‌آورند، اگر از منابع ملی را حیف و میل نمی‌کنند؟ آیا انور این حقیقت را نادیده می‌گیرد یا سعی دارد مردم را فریب دهد؟

نخست وزیر هم‌چنین به مسئله جزیره باتو پوتیه اشاره کرد که به سنگاپور «واگذار» شد. انور گفت: «تنها تعداد کمی از کشورها در جهان به ساده‌گی حتی یک اینچ از زمین یا یک دانه سنگ خود را به کشوری دیگر واگذار می‌کنند. در حالی که ما تصمیم محکمه بین‌المللی کیفری (ICJ) درباره جزیره باتو پوتیه را می‌پذیریم. این غفلت خود ما بود که منجر به این خیانت به کشورمان شد. هیچ کشوری در جهان به این راحتی سرزمین خود را واگذار نمی‌کند. کشورها جنگ می‌کنند و مردم آن جان‌های خود را از دست می‌دهند تا حتی کوچک‌ترین بخش از سرزمین خود را محافظت کنند. «اگرچه او نام از مسؤولان که در از دست دادن باتو پوتیه سهم داشتند نبرد، اما به خوبی معلوم است که دکتر مهاتیر محمد در آن زمان نخست وزیر بود»

دفاع از حقوق سرزمینی ما، حتی اگر فقط یک اینچ زمین باشد، بسیار حیاتی است. اگر این موضع انور است، مالیزیا باید هم‌چنین به دنبال بازپس‌گیری جزیره سنگاپور باشد که در سال ۱۹۶۵ م . توسط نخست وزیر اول مالیزیا به سنگاپور«واگذار» شد. علاوه بر این، انور باید برای بازگرداندن چهار منطقه شمالی ما - سونگخلا، ناراتیوات، یالا و پاتانی - تلاش کندکه تحت توافقنامه بانکوک در سال ۱۹۰۹م  توسط بریتانیا و تایلند امضا شده بود و«نامعتبر» است، به تایلند واگذار شدند. این مناطق بخش‌های از دست‌رفته کشور ما هستند و انور باید صادقانه پی‌گیری کند تا آن‌ها را بازپس گیرد اگر واقعاً به سخنان خود پایبند است.

همچنین، انور باید به شدت از آزادی مسجد الاقصی، که مسجد ما است، و کل سرزمین مبارک فلسطین، که سرزمین ما است و در حال حاضر تحت اشغال یهودیان است، حمایت کند. آیا ملت‌ها نباید برای بازپس‌گیری حتی بخش کوچکی از سرزمین اشغالی خود جنگ کنند، همان‌طور که انور گفت؟ پس چرا او چنین اقدامی برای بازپس‌گیری مسجد الاقصی و فلسطین انجام نداده است؟ حتی گیج‌کننده‌تر این است که انور از راه‌حل دو کشور برای فلسطین حمایت می‌کند. آیا او نمی‌داند که چنین راه‌حلی شامل واگذاری بخش بزرگی از سرزمین ما (فلسطین) به اشغال‌گران یهودی است؟ آیا نباید بازپس‌گیری حداقل بخشی از سرزمین ما ضروری باشد؟ چگونه انور می‌تواند واگذاری بزرگ‌ترین بخش از سرزمین ما (فلسطین) به غاصبان را از طریق راه‌حل دو کشور توجیه کند؟

انور همچنین تمایل خود را برای تبدیل کردن مالیزیا به یک کشور بزرگ، در آسیا و هم در سطح جهانی، ابراز کرد. اگرچه این آرزوها ستودنی هستند، اما در صورتی که تحت چارچوب عقیده و شریعت اسلامی پیگیری نشوند، تنها به عنوان لفاظی باقی خواهند ماند. امکان ندارد مالیزیا بتواند به یک سرزمین بزرگ اسلامی تبدیل شود در حالی که هم‌چنان به حیث یک کشور کوچک تحت سلطه تأثیرات غرب است. بزرگی  دست‌یافتنی نخواهد بود اگر مالیزیا هم‌چنان ایدئولوژی‌ها، سیستم‌ها، قوانین، فرهنگ و حتی ذهنیت استعمارگران را در خود داشته باشد. رسیدن به بزرگی واقعی غیرممکن است اگر عقیده  این سرزمین هم‌چنان سیکولار باقی بماند، دین را از زندگی و حکومت جدا کند. چه نوع بزرگی‌یی می‌توانیم به دست آوریم وقتی مالیزیا هرگز به معنای واقعی «استقلال» نداشته است؟

استقلال واقعی برای این سرزمین و مردم آن تنها زمانی محقق می‌شود که این کشور تنها از الله متعال  اطاعت و  به او تسلیم باشند، نه به ایدئولوژی‌ها، سیستم‌ها و قوانینی که توسط استعمارگران تحمیل شده است. تا زمانی که دولت مالیزیا بر اساس ایدئولوژی‌ها، سیستم‌ها و قوانینی که از استعمارگران به ارث رسیده است، حکومت می‌کند، استقلال واقعی دست نیافتنی خواهد ماند. در واقع، کسانی که در قدرت هستند و بر اساس این چارچوب‌های استعماری حکومت می‌کنند، در اصل خائنان واقعی کشور و امت اسلامی هستند، زیرا آن‌ها نتوانسته‌اند امانتی را که الله سبحانه و تعالی به آن‌ها سپرده است، که عبارت از اجرای کامل شریعت اوست، به درستی انجام دهند.

استقلال واقعی در این سرزمین تنها زمانی محقق می‌شود که عقیده آن از سیکولاریسم به اسلام عزیز تغییر یابد، و به دنبال آن، یک تحول کامل در سیستم و قوانین آن از سیکولار به شریعت اسلامی صورت گیرد. این تحول نیازمند تأسیس خلافت است که نه تنها قوانین الهی را به طور کامل اجرا خواهد کرد، بلکه برای آزادسازی و وحدت امت و سرزمین‌های آن تحت یک چتر واحد نیز تلاش خواهد کرد. تنها از طریق این مسیر – تأسیس دوبارۀ خلافت - است که این امت و دولت آن به بزرگی و شکوه در همه بخش‌ها خواهند رسید و خود را به عنوان یک ابرقدرت جهانی قابل قدر معرفی خواهند کرد که رحمتی را به تمامی نقاط جهان می‌گستراند، ان شاء الله.

عبدالحکیم عثمان
سخنگوی رسمی حزب التحریر در مالیزیا

تاریخ صدور: ۲۹ صفر- ۱۴۴۶ معادل ۳ سپتمبر سال 2024

مترجم: درویش طالقانی

ادامه مطلب...

مخالفت قوانین وضعی با اسلام

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

حزب‌التحرير، پیشتازِ راستین  بوده و هرگز به اهلش دروغ نمی‌گوید. حزب‌التحریر از زمان تأسیس خود به نصیحت امت پرداخته و آن‌ها را به همکاری برای احیای زندگی اسلامی از طریق برپایی خلافت راشده دعوت کرده است، پس از آنکه بیش از صد سال پادشاهان جابر و ستم‌گر بالای ما درحالی‌که خلافت و خلیفه نداریم حاکمیت نمودند. حتی در این مدت، کفار استعمارگر حکام دست‌نشانده‌ای را بر سرزمین‌های اسلامی گماشتند که با قوانین و دستورالعمل‌های غربی حکومت کردند و آن‌ها را با ظلم و فساد خود به اجرا درآوردند. در نتیجه، مردم با آتش این قوانین که با عقیده و اسلام عزیز هم‌خوانی نداشت سوختند و به همین دلیل به جستجوی جدی و تلاش برای نجات از این مصیبت‌ها پرداختند و اکثریت امت به سمت اسلام و بازگشت به آن حرکت کردند، که این اقدام شان موجب پریشانی دشمنان مسلمانان و اسلام شد، لذا آنان با شیطنت خود دست به ایجاد تغییرات ظاهری و بی‌ارزش در برخی از قوانین وضعی زدند و آن‌ها را اسلامی نامیدند، در حالی‌که این قوانین هیچ‌گونه سازگاری با اسلام نداشت. دشمنان اسلام بر این باور بودند که این تغییرات ظاهری و بی‌ارزش می‌تواند مردم را فریب داده و آن‌ها را از حرکت به سمت دستور و قانون اسلامی واقعی که در دولت خلافت راشده تطبیق می‌گردد باز دارد.

سه جهت در این فریب و گمراهی سهم داشتند:

اول- دولت‌های کافر استعمارگر: این دولت‌ها از حرکت مردم به سمت اسلام و حکومت اسلامی به وحشت افتادند، به خصوص پس از آن که مردم رنج‌های نظام‌های کفر را که شامل نظام‌های جمهوری‌، نظام‌های دموکراتیک و سکولار بود، تجربه کردند. بنابراین، افراد با تجربۀ حکام کافر بر این صدد شدند که باید با فریب و گمراهی، قوانین سکولار را به گونه‌ای نمایش دهند که گویی اسلامی است و با ایجاد تبلیغات رسانه‌ای این امر را تأیید نمایند.

دوم- افراد تحت تأثیر فرهنگ غربی: این افراد به سرعت به جدایی دین از زندگی به روش غربی پرداختند و تلاش کردند عموم مردم را گمراه کنند که گویا جدایی دین از سیاست، دین را از آسیب‌ها، تحریفات و دروغ‌های سیاست حفظ می‌کند. در حالی‌که آنان فراموش کردند یا خود را به فراموشی زدند که سیاست در اسلام به معنی ادارۀ امور امت بر اساس احکام شرع است و دین سیاست را تنظیم و کنترل نموده و هیچ تفاوتی بین احکام دین اسلام وجود ندارد. لذا در سلام هیچ جدایی بین احکام وجود نداشته، بلکه همه‌ی آن‌ها به صورت کامل الزام به پیروی دارند.

﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ﴾ [نور: 2]

ترجمه: و نماز را برپا دارید.

﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ﴾ [مائده: 49]

ترجمه: و در میان آنان طبق آنچه الله نازل کرده است حکم کن.

سوم- حركت‌های اسلامی: یکی از جهت‌های که به پیکر اسلام ضربه زد حرکت‌های اسلامی بودند که با غرب کافر و سکولارها هم‌رکاب شدند تا رضایت آن‌ها را جلب نمایند، غافل از این‌که اگر کسی برای جلب رضایت مردم بر الله سبحانه وتعالی پشت کند، از مردم چیزی جز عواقب بد و جز خشم الله سبحانه وتعالی را به دست نمی‌آورد. رسول الله صلی الله علیه وسلم به روایتی که ابن الجعد در مسند خود از عائشه رضی الله عنها روایت شده است فرموده است:

«مَنْ أَرْضَى النَّاسَ بِسَخَطِ اللهِ، وَكَّلَهُ اللهُ إِلَى النَّاسِ، وَمَنْ أَسْخَطَ النَّاسَ بِرَضَا اللهِ كَفَاهُ اللهُ النَّاسَ»

ترجمه: کسی‌که مردم را به خشم الله(متعال) راضی کند الله آن را به مردم واگذار می‌کند وکسی‌که مردم را برای رضای الله متعال به خشم بیاورد، الله متعال آن را از مردم کفایت می‌کند.

این سه جهت، نقش مهمی در ترویج دساتیر و قوانین کفر در سرزمین‌های اسلامی داشته‌اند و در ایجاد نمای ظاهری اسلامی جلوه دادن برای برخی از این قوانین نقشی کلیدی ایفا کردند که از جمله بارزترین این قوانین می‌توان به قانون اساسی ایران و مصر اشاره کرد. خمینی قانون اساسی ایران را به مردم به عنوان یک قانون اسلامی معرفی کرد و نیز اخوان المسلمین و سلفی‌ها قانون اساسی مصر را اسلامی معرفی کردند که هر دو مورد با تبلیغات رسانه‌ای و حرکت‌های ملی و هم‌چنان ایجاد ذهنیت‌های بین‌المللی همراه بود تا مردم را فریب داده و طوری جلوه دهند که قوانین ایران و مصر اسلامی هستند.

در ادامه، برخی از مواردی‌که این قوانین به‌طور آشکار با اسلام و احکام آن مغایرت دارند، بررسی می‌شود:

1. منشأ مشروعیت قانون: در این دساتیر، مشروعیت از مردم گرفته می‌شود نه از کتاب الله و سنت رسولش. این دساتیر با عبارت‌هایی مانند «مردم منبع قدرت هستند» بیان می‌کنند که مشروعیت از مردم گرفته می‌شود و به ارادۀ آن‌ها بستگی دارد. لذا مشروعیت دستور به نظرسنجی مردم گذاشته می‌شود و وقتی رأی اکثریت را حصول نکرد یک کمیتۀ جدیدی تأسیس شده تا دستوری جدیدی را نظر سنجی جدید مردم وضع نمایند تا رأی اکثریت را جلب کند. پس واضحاً  معلوم می‌شود که این گونه دستورها مشروعیت خود را از مردم می‌گیرد نه از  وحی (کتاب و سنت) که این خود یک گمراهی آشکاری است؛ زیرا حاکمیت بخشیدن به دستوری که مشروعیت خود را از کتاب و سنت نگرفته باشد یک حکم طاغوتی است. چنانچه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيداً﴾ [نساء: 60]

ترجمه: آیا ندیدی کسانی را که گمان می‌کنند به آنچه (از کتابهای آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آورده‌اند، ولی می‌خواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با این‌که به آن‌ها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان می‌خواهد آنان را گمراه کند، و به بیراهه‌های دور دستی بیفکند.

2. آیا حاکمیت از آنِ مردم است یا از آنِ شریعت؟ در اسلام، حاکمیت از آنِ شریعت است نه مردم. مکلفیت این است که بر اساس آنچه الله سبحانه وتعالی نازل کرده است حکم شود، نه بر اساس هوا و خواست مردم. الله متعال می‌فرماید:

﴿وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ﴾ [مائده: 49]

ترجمه: و در میان آنها ( اهل کتاب‌) طبق آنچه الله متعال نازل کرده، داوری کن! و از هوس‌های آنان پیروی مکن! و از آن‌ها برحذر باش، مبادا تو را از بعض احکامی که الله متعال بر تو نازل کرده، منحرف سازند!

و سیر و حرکت مردم بر اساس خواست‌های خودشان فساد بزرگی است. هم‌چنان الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ﴾ [مؤمنون: 71]

ترجمه: و اگر حق از هوس‌های آن‌ها پیروی کند، آسمان‌ها و زمین و همه کسانی که در آن‌ها هستند تباه می‌شوند!

بلکه لازم است که مطابق به احکام شریعت که الله سبحانه وتعالی به محمدصلی الله علیه وسلم نازل کرده حرکت صورت گیرد. و الله متعال می‌فرماید:

﴿وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِّنَ اللهِ﴾ [قصص: 50]

ترجمه: و آیا گمراه‌تر از آن کس که پیروی هوای نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهی را نپذیرفته، کسی پیدا می‌شود؟!

در اسلام، واجبات و مستحبات و نیز محرمات و مکروهات و مباحات وجود دارد، که همۀ این‌ها در احکام شرعی بیان شده‌اند. و بالای مردم و رهبران آن‌ها واجب است که تابع این احکام باشند و از آن پیروی کنند، نه این‌که طبق میل و هوای خود قانون‌گذاری کنند. والله متعال می‌فرماید:

﴿قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا أَنزَلَ اللهُ لَكُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَاماً وَحَلاَلاً قُلْ آللهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللهِ تَفْتَرُونَ﴾ [یونس: 59]

ترجمه: بگو: آیا روزی‌هاری را که الله(سبحانه وتعالی) بر شما نازل کرده دیده‌اید، که بعضی از آن را حلال و بعضی را حرام نموده‌اید؟! بگو: آیا الله به شما اجازه داده، یا بر الله افترا می بندید (و از پیش خود، حلال و حرام می‌کنید؟!)

و می‌فرماید:

﴿وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَـذَا حَلاَلٌ وَهَـذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ﴾ [نحل: 116]

ترجمه: به خاطر دروغی که بر زبان‌تان جاری می‌شود (و چیزی را مجاز و چیزی را ممنوع می‌کنید،) نگویید: این حلال است و آن حرام، تا بر الله افترا ببندید به یقین کسانی که به الله دروغ می‌بندند، رستگار نخواهند شد.

این آیات نصوصی هستند که به صراحت بیان می‌دارند که تحلیل و تحریم و تشریع همۀ احکام از جانب الله سبحانه وتعالی بوده نه از جانب مردم.

این موضوع با مسئله سلطه (قدرت اجرایی) متفاوت است؛ زیرا سلطه از آنِ امت است، یعنی امت است که حاکم خود را بر اساس احکام شرعی انتخاب می‌کند. تفاوت میان سلطه و حاکمیت این است که قانون‌گذار احکام، از جمله قانون اساسی و قوانینی که حلال و حرام، مجاز و ممنوع را تعیین می‌کند، صاحب حاکمیت است. اما مجری این احکام که به آن پایبند است و مردم را نیز به آن پایبند می‌سازد، صاحب سلطه است. بنابراین، حاکمیت از آنِ شریعت است و سلطه از آنِ امت.

این قوانین اساسی که حاکمیت را از آنِ مردم می‌دانند، به مردم اجازه می‌دهند تا قانون‌گذاری کنند و حلال و حرام را تعیین نمایند. برای یک مسلمان کافی است که این آیه را بخواند:

﴿وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَـذَا حَلاَلٌ وَهَـذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ﴾ [نحل: 11]

ترجمه: به خاطر دروغی که بر زبان‌تان جاری می‌شود (و چیزی را مجاز و چیزی را ممنوع می‌کنید،) نگویید: این حلال است و آن حرام تا بر الله افترا ببندید به یقین کسانی که به الله دروغ می‌بندند، رستگار نخواهند شد.

همین آیه کافی است تا بدن مسلمان از خطری که در جعل حاکمیت برای مردم به‌جای شریعت نهفته است بلرزد؛ زیرا این نوعی افترا بر الله سبحانه وتعالی در تشریع است و نتیجه آن خسران و عدم موفقیت است و این امر سبب رسوایی در دنیا و عذابی دردناک در آخرت خواهد شد، که این همان خسران آشکار است.

3. آیا دموکراسی که به قانون اساسی نسبت داده می‌شود، از اسلام است یا اینکه عقیده‌ای کفری است که با اسلام در تضاد است؟

دموکراسی به معنای مراجعه به نظر مردم است؛ به طوری که رأی اکثریت، به زعم آنان، حق محسوب می‌شود. بنابراین، اکثریت در نظام حکومت، اقتصاد، اجتماع، روابط بین‌الملل و تمامی امور دیگر، قوانین را تعیین می‌کند. تشریع به معنای حلال و حرام کردن است، پس منع و اجازه دادن و سایر اوامر و نواهی به معنای حلال و حرام کردن هستند.

اما در اسلام، حق با نصوص شرع تعیین می‌شود نه با تعداد مردم. حتی ممکن است اکثریت بر باطل توافق کنند، زیرا الله متعال می‌فرماید:

﴿وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ﴾ [انعام: 116]

ترجمه: اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه الله گمراه می کنند؛ (زیرا) آن‌ها تنها از گمان پیروی می‌نمایند، و تخمین و حدس (واهی) می‌زنند.

دموکراسی همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، به رأی اکثریت اعتماد می‌کند، در حالی‌که در شرع اسلامی، حلال و حرام کردن تنها به الله متعال در کتابش و سنت رسولش محدود است. اکثریت و اقلیت باید این قوانین را بپذیرند و به آن عمل کنند و نه این‌که بر اساس میل و هوس خود از آن انتخاب کنند. همان‌طور که حلال و حرام کردن تنها مختص الله متعال است، تعیین حق و باطل، خیر و شر، معروف و منکر و زیبا و زشت نیز تنها برای الله متعال است، زیرا اوست که به حق حکم می‌کند، چنان‌که می‌فرماید:

﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ﴾ [انعام: 57]

ترجمه: حکم و فرمان، تنها از آنِ الله است! حق را از باطل جدا می‌کند، و او بهترین جداکننده (حق از باطل) است.

در حالی‌که پیروان دموکراسی می‌گویند: دین در این مسائل دخالتی ندارد و تشریع (حلال و حرام کردن) به اکثریت تعلق دارد، نه به الله! این‌گونه کسانی‌که دموکراسی را به عنوان عقیدۀ خود می‌پذیرند و قوانین وضعی نیز می‌گویند که نظام بر اصول دموکراسی استوار است. ما نمی‌توانیم مسلمانی عاقل را تصور کنیم که حلال و حرام کردن را از صلاحیت انسان‌ها بداند، نه به پروردگار انسان‌ها؛ زیرا اوست که خالق است و می‌داند چه چیزی به حال مخلوقاتش صلاح است. الله سبحانه تعالی می‌فرماید:

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾ [ملک: 14]

ترجمه: آیا آن کسی که موجودات را آفریده از حال آن‌ها آگاه نیست؟! در حالی که او (از اسرار دقیق) باخبر و آگاه است.

4- آیا آزادی‌هایی که در این قوانین اساسی ذکر شده‌اند (آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی مالکیت و آزادی فردی) از سوی اسلام تأیید است و یا در تضاد با اسلام هستند؟ این قوانین اساسی آزادی را به عنوان یک حق، در اندیشه، عقیده و اقامت می‌بینند و آزادی فردی را یک حق طبیعی می‌دانند که حفظ‌شده و غیرقابل تعرض است! برخی معتقدند که "آزادی فردی در جایی پایان می‌یابد که آزادی دیگران آغاز می‌شود"، اما این کافی نیست و این نظر فقط در محدوده مباحات معتبر است. اگر واژۀ آزادی بدون هیچ محدودیتی رها شود، به هرج و مرج و بی‌نظمی منجر می‌شود. در متون شرعی اسلام، واژۀ "آزادی" در مقابل "بندگی" استفاده شده است، اما در دیدگاه غربی‌ها یا سکولارها که معتقد به جدایی دین از امور زندگی هستند. آزادی فردی به این معناست که فرد می‌تواند هر گونه که می‌خواهد عمل کند، از جمله در مسائل روابط جنسی نظیر زنا و اعمال مشابه، به شرطی که این عمل ناشایست با رضایت طرفین باشد! آزادی عقیده نیز به این معناست که مسلمان حق دارد دین خود را تغییر دهد و به دین دیگری یا به بی‌دینی بپیوندد! آزادی بیان به این معناست که فرد می‌تواند به ذات الهی، قرآن کریم و مقدسات هتک حرمت کند، چنان‌که اکنون در غرب شاهد آن هستیم! آزادی مالکیت نیز به این معناست که فرد می‌تواند از طریق قمار، ربا و مالکیت شراب، خوک و خود مرده کسب مالکیت کند.

اما در اسلام احکام شرعی وجود دارد و انسان آزاد به معنای متداول نیست، بلکه مقید به احکام شرعی است. الله متعال می‌فرماید:

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ﴾ [احزاب: 36]

ترجمه: هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که الله و رسولش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان الله) داشته باشد.

از آنجا که قانون اساسی، قراردادی است که شکل حکومت در هر کشوری را مشخص و آشکار می‌کند، در اینجا لازم می‌دانم خطوط کلی درباره شکل حکومت در اسلام از دیدگاه خود بیان کنم تا به تفاوت نظام اسلام با سایر نظام‌ها اشاره شود.

اولاً: نظام حکومت در اسلام، خلافت است که ریاست عمومی برای تمامی مسلمانان در دنیاست، برای اجرای احکام شرعی اسلامی و گسترش دعوت اسلامی به جهان. برپایی خلافت بر تمامی مسلمانان در سراسر جهان واجب است و کوتاهی در این امر از بزرگ‌ترین معاصی است که الله سبحانه وتعالی به شدیدترین عذاب مجازات خواهد کرد. دلیل وجوب برپایی خلافت از قرآن، سنت و اجماع است؛ از قرآن، فرمان الله به رسولش ﷺ برای حکمرانی بر مسلمانان بر اساس آنچه که الله نازل کرده، که به صورت قطعی صادر شده است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللهُ إِلَيْكَ﴾ [مائده: 49]

ترجمه: در میان آن‌ها ( اهل کتاب‌) طبق آنچه الله(سبحانه وتعالی) نازل کرده، داوری کن! و از هوس‌های آنان پیروی مکن! و از آنها برحذر باش، مبادا تو را از بعض احکامی که الله(سبحانه وتعالی) بر تو نازل کرده، منحرف سازند!

 از سنت، حدیثی است که مسلم از طریق نافع روایت کرده است که ابن عمر گفت شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«مَنْ خَلَعَ يَداً مِنْ طَاعَةٍ، لَقِي اللهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا حُجَّةَ لَهُ، وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

ترجمه: هر که دست از اطاعت کشید، روز قیامت بدون هیچ حجتی الله را ملاقات خواهد کرد و هر که بمیرد و بیعتی بر گردنش نباشد، به مرگ جاهلی مرده است.

اجماع صحابه نیز بر لزوم برپایی خلیفه پس از وفات رسول اللهﷺ استوار است، پس از آن ابوبکر، سپس عمر، سپس عثمان، سپس علی و بعد از آن‌ها خلفای دیگری آمدند، رضوان الله علیهم اجمعین.

ثانیاً: نظام حکومت در اسلام با دیگر نظام‌ها و با واقعیتی که در آن زندگی می‌کنیم تفاوت دارد، به عنوان مثال:

- در رأس حکومت، شورای سیادت، نهاد ریاست جمهوری، دیوان پادشاهی یا دیوان امیری وجود ندارد؛ بلکه خلیفه و معاون تفویض و معاون اجرائی وجود دارند. خلیفه پس از عقد بیعت خود به طور خودکار به حکومت می‌رسد؛ در حالی‌که معاونان با تفویض خلیفه به قدرت می‌رسند. رسول الله ﷺ رئیس دولت بود و ابوبکر و عمر رضی الله عنهما وزرایش بودند.

- حکمرانی در ولایت‌ها متمرکز است و اداره غیر متمرکز است، به این معنا که والی را خلیفه منصوب می‌کند و والی به‌طور خود مختار با انتخابات به قدرت نمی‌رسد.

- در اسلام هیچ مسئول، حتی خلیفه، دارای مصونیت نیست. همه افراد تابع قضاوت دولت هستند که شامل سه نوع قضاوت است: دادگاه‌ها برای حل اختلافات بین مردم، دادگاه حسبه برای رفع تجاوزات به اموال عمومی، و دادگاه مظالم برای رفع ظلم دولت بر مردم و رسیدگی به شکایات مردم از دولت وجود دارد. خلیفه تابع قاضی مظالم است و باید به حکم شرع که صادر می‌شود گردن نهد. این نظام از نظام ریاست‌جمهوری امریکا برتر است، زیرا در آنجا رئیس‌جمهور توسط کنگره محاکمه می‌شود نه توسط محکمه. نمایندگان کنگره بی‌طرف نیستند و به حزب رئیس‌جمهور تعلق دارند و به نفع او گرایش دارند. ما شاهد بودیم که چگونه کنگره نتوانست ترامپ را دو بار محکوم کند، با وجود این‌که او قانون اساسی را نقض کرده بود.

- مجلس امت برای مشورت و محاسبه است، نه برای تصویب احکام با اکثریت مانند نظام دموکراتیک که غیرمسلمانان نیز می‌توانند عضو آن شوند تا از ظلم حاکمان نسبت ایشان و یا به خاطر سوء اجرای اسلام یا فقدان خدمات، شکایت کنند. اعضای آن توسط امت انتخاب می‌شوند، زیرا آن‌ها وکلای مردم در ابراز نظرات هستند.

از الله سبحانه تعالی مسئلت داریم که این امت را عزت داده و با برپایی خلافت راشدۀ دوم بر منهاج نبوت یاری فرماید و قانون اساسی اسلامی را اجرا نماید، تا اسلام و اهل آن عزت یابند و کفر و اهل آن خوار شوند!

نویسنده: فارس منصور - ولایه عراق

26 صفر1446ه.ق.

31 اگست2024م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

مکلفیت اصلی، تمرکز بر پایان دادن به اشغال است، نه فقط توقف تجاوزاتش!

(ترجمه)

وزرای کشورهای اسلامی از اندونزی در شرق تا مراکش در غرب، هم‌چنان در تلاشند تا فشارها برای توقف تجاوزات و نقض‌های حقوق بشر توسط رژیم صهیونیستی در فلسطین، چه در کرانۀ باختری و چه در نوار غزه افزایش یابد. برای این منظور، نخست‌وزیران و وزرای خارجه به‌طور دوره‌ای گرد هم می‌آیند و تماس‌هایی میان رؤسای دولت‌ها و وزراء برقرار می‌شود. برخی از این مقامات گاه خواستار محکوم و گاه محکوم‌کننده هستند و حتی برخی به حد تهدید به قطع روابط تجاری، مانند آنچه که مقامات ترک بیان کرده‌اند، پیش رفته‌اند. هم‌چنین، برخی از آن‌ها اجازۀ برگزاری تظاهرات عمومی برای توقف تجاوزات را می‌دهند، در حالی‌که درخواست‌های پایان‌دادن به اشغال را نادیده می‌گیرند؛ زیرا می‌دانند تحقق این خواسته‌ها در چارچوب این ساختارهای سیاسی ضعیف و فاقد اراده، غیرممکن است.

وزیر خارجۀ سعودی، فیصل بن فرحان، با همتایان خود در ترکیه، مصر، اردن، بحرین و گامبیا در ارتباط است و دربارۀ وضعیت فلسطین، آتش‌بس در نوار غزه و حمایت از حقوق مردم فلسطین گفت‌وگو می‌کند. این تلاش‌ها بخشی از کوشش کشورهای اسلامی برای بازپس‌گیری حقوق مشروع «دولت فلسطین» و مردم آن و تقویت همکاری‌های عربی و اسلامی به‌منظور توقف فوری تمامی نقض‌های جدی رژیم صهیونیستی است. ولیعهد سعودی، محمد بن سلمان، نیز دو تماس تلفنی با رئیس‌جمهور ترکیه و رئیس‌جمهور مصر برقرار کرده و ضرورت افزایش تلاش‌ها برای توقف حملات و نقض‌ها و تشدید بحران در غزه و کرانۀ باختری را بررسی کرده است.

پیش از این، تصمیمات کنفرانس سازمان همکاری‌های اسلامی که به‌طور استثنایی در تاریخ 18 اکتبر 2023م برگزار شد و توسط فیصل بن فرحان ریاست شد، به تأکید بر مرکزیت مسألۀ فلسطین و حمایت از حقوق مردم فلسطین، دعوت به ایجاد دولت فلسطین بر اساس «قانون بین‌الملل» و درخواست از سازمان ملل و شورای امنیت برای به‌عهده گرفتن مسئولیت‌های خود در خصوص توقف جنایات جنگی و نقض‌ها، محدود بود.

در تاریخ 16 می 2024م، اجلاس سران عرب در بحرین با همان تصمیمات پیشین به پایان رسید که مهم‌ترین آن‌ها به شرح زیر است:

1. درخواست توقف فوری حملات (اسرائیلی) به غزه و خروج نیروهای اشغال‌گر (اسرائیلی) از تمامی مناطق نوار غزه.

2. پیشنهاد استقرار نیروهای حفاظت و صلح بین‌المللی تحت نظارت سازمان ملل در سرزمین‌های اشغالی فلسطین.

3. رد هرگونه تلاش برای جابجایی اجباری مردم فلسطین.

4. محکومیت گسترش عملیات (اسرائیلی) به شهر رفح جنوبی و کنترل بر گذرگاه رفح.

5. محکومیت حملات به کاروان‌های کمک اردنی و درخواست تحقیق بین‌المللی دربارۀ این تجاوزات.

6. دعوت از تمامی طرف‌ها به خودداری و جلوگیری از بروز جنگ و افزایش تنش در منطقه.

7. درخواست از شورای امنیت بین‌المللی برای بازنگری در تصمیم خود دربارۀ شناسایی کامل دولت فلسطین در جلسۀ 18 اپریل 2024م.

این تصمیمات و تلاش‌ها نشان می‌دهد که هدف نهایی این کشورها، چه به‌صورت جمعی و چه فردی، یافتن راه‌حل سیاسی است که امریکا به‌عنوان راه‌حل نهایی مسألۀ فلسطین مطرح کرده و آن هم راه‌حل دو دولت است. علاوه بر این، درخواست آن‌ها برای استقرار نیروهای بین‌المللی در کرانۀ باختری، به‌دور از هدف پایان دادن به اشغال یا آزادی فلسطین است!

در عوض، این کشورها در حالی که به این اقدامات دعوت می‌کنند و حملات را محکوم می‌کنند، هم‌چنان روابط دیپلماتیک و تجاری خود را با اسرائیل حفظ کرده و حتی مرزها را برای حمایت‌های بی‌سابقه به این رژیم در جنگ و تجاوزاتش باز کرده‌اند و به‌طور مستقیم در جنایات جنگی که با حمایت امریکا و کشورهای غربی از طریق تسلیحات و نیروها انجام می‌شود، مشارکت دارند. این موضوعات در تحقیق‌های خبری، مانند جاده‌ی زمینی از امارات از طریق جزیرةالعرب و اردن به اسرائیل با حفاظت‌های شدید و تأمین امنیت کامیون‌ها، فاش شده است.

وضعیت مشابهی با ترکیه وجود دارد که صادرات آن از زمان بسته‌شدن گذرگاه باب‌المندب و تنگ شدن عبور کشتی‌های حامل کالا و سوخت به اسرائیل، افزایش یافته است. طبق گزارش سایت «میدل‌ایست‌آی» بریتانیا، داده‌های یک گروه از شرکت‌های ترکیه‌ای که به صادرات به اسرائیل از طریق گمرکات فلسطینی ادامه می‌دهند، نشان می‌دهد که صادرات ترکیه به فلسطین در هشت ماه نخست سال 2024 میلادی به میزان 423 درصد افزایش یافته است، یعنی از 77 میلیون دلار در مدت مشابه سال گذشته به 403 میلیون دلار در سال جاری. این گزارش اشاره دارد که ماه آگست به ویژه قابل توجه بود؛ زیرا صادرات ترکیه به فلسطین در این ماه به میزان 1156 درصد افزایش یافته و از 10 میلیون دلار در سال گذشته به 127 میلیون دلار افزایش یافته است.

نمونه‌های خیانت این حکام بسیار زیاد است و به وضوح نشان می‌دهد که امت اسلامی از این خیانت‌ها بیزار است و می‌داند که بیانیه‌های آن‌ها در خصوص محکومیت و استنکار، فریبکارانه است و آنچه که آن‌ها به نام تلاش‌های فشرده می‌نامند، دروغین است. اجلاس‌های آن‌ها در تمامی سطوح ناکام است و امت آگاه است که وجود آن‌ها در قدرت تنها مسأله‌ای زمانی است؛ زیرا بدون حمایت مردمی تنها باقی مانده‌اند. اگرچه برخی از نیروهای نظامی و سیاسی ممکن است برای تغییر مورد نیاز و یاری به مستضعفان در فلسطین و دیگر نقاط نقش داشته باشند، این تغییر تنها در کنار ویرانی این رژیم‌های ضعیف و مزدور که به دستورات امریکا یا بریتانیا عمل می‌کنند و از انتفاضه مردم و انقلاب علیه خود می‌ترسند، ممکن است.

حزب‌التحریر هم‌چنان به تلاش‌های خود برای بیدار کردن امت و هدایت آن به مسیر صحیح ادامه خواهد داد و از اهل قدرت می‌طلبد تا به امت اسلامی در بازپس‌گیری قدرت خود و انتخاب خلیفه‌ای عادل که با کتاب الله و سنت پیامبرش صلی الله علیه وسلم حکومت کند، همکاری کنند تا این رژیم‌های مزدور و ساختار بین‌المللی توطئه‌گر را از بین ببرند و ظلم و تجاوز علیه مستضعفان در جهان را پایان بخشند.

﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيّاً وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيراً﴾ [نساء: 75]

ترجمه: چرا بايد در راه الله و (نجات) مردان و زنان و كودكان درمانده و بيچاره‌اي نجنگيد كه (فرياد برمي‌آورند و) مي‌گويند: پروردگارا! ما را از اين شهر و دياري كه ساكنان آن ستم‌كارند (و بر ما بيچارگان ستم روا مي‌دارند) خارج ساز، و از جانب خود سرپرست و حمايت‌گري براي ما پديد آور، و از سوي خود ياوري برايمان قرار بده (تا ما را ياري كند و از دست ظالمان برهاند).‏

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

 6 ربیع الاول 1446هـ.ق.

 دوشنبه، 9 سپتمبر 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه