سه شنبه, ۲۴ شوال ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۴/۲۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

(ترجمه)

پس از آنکه الله متعال بر مردم شام منت نهاد و نصرتی عظیم را بر آن‌ها ارزانی داشت و طاغوت اسد سرنگون شد، این رویداد به معنای واقعی کلمه، یک تحول تاریخی بود که حکام را مبهوت ساخت و آن‌ها را وادار کرد که از نزدیک تحولات شام را تحت نظر بگیرند.

امروز، پس از گذشت حدود دو ماه از سقوط بشار اسد، شاهد ورود پی‌درپی هیئت‌های سیاسی از هر سو به سوریه هستیم که برای دیدار با دولت انتقالی به رهبری احمد الشرع، در تلاش‌اند تا جهت‌گیری‌ها و دیدگاه‌های آن را درباره آینده سوریه جدید درک کنند. در عین حال، این دیدارها فرصتی برای ارائه پیشنهادها و مذاکره بر سر پرونده‌های مختلف است، از جمله مسائل سیاسی مانند نظام حکومتی و تدوین قانون اساسی، مسائل اقتصادی مانند بازسازی، رفع تحریم‌های اقتصادی، بهبود معیشت مردم و توسعه زیرساخت‌ها و مسائل امنیتی شامل محاکمه مجرمان جنگی، تأمین امنیت و تشکیل ارتش واحد برای سوریه جدید. همچنین، بخش‌هایی همچون آموزش، بهداشت، انرژی و توسعه نیز از جمله چالش‌های مهمی هستند که در این مذاکرات مورد بررسی قرار می‌گیرند.

می‌توان تصویر آینده سوریه را در مواضع اعلام‌شده توسط وزیر خارجه، اسعد الشیبانی، در مصاحبه‌های مختلف از جمله گفت‌وگوی او با روزنامه فایننشال تایمز مشاهده کرد؛ جایی که وی از دیدگاه دولت درباره سوریه پس از اسد سخن گفت و تأکید کرد که کشورش نمی‌خواهد به کمک‌های خارجی متکی باشد، راه‌حل در کاهش تحریم‌های آمریکا و اروپا نهفته است و دولت قصد صدور انقلاب یا مداخله در امور داخلی دیگر کشورها را ندارد که این امر نشان‌دهنده تغییری بنیادین در سیاست خارجی است. وی همچنین اشاره کرد که دولت قصد دارد سیاست‌هایی در زمینه خصوصی‌سازی بنادر و کارخانه‌های دولتی اتخاذ کند و سرمایه‌گذاری خارجی را جذب نماید.

در تلاش برای تحقق این دیدگاه از طریق تقویت روابط سیاسی و اقتصادی در سطح عربی و منطقه‌ای، با هدف کاهش تحریم‌های سنگین، هفته گذشته، احمد الشرع و وزیر خارجه‌اش، اسعد الشیبانی، نخستین سفر رسمی خود را به عربستان انجام دادند. در این دیدار، آن‌ها با محمد بن سلمان درباره تحولات سوریه و راه‌های حمایت از امنیت و ثبات این کشور گفت‌وگو کردند. یکی از مهم‌ترین پرونده‌های مطرح‌شده در این نشست، مسئله اقتصادی بود. احمد الشرع در بیانیه‌ای اعلام کرد: «ما بر افزایش سطح ارتباط و همکاری در تمامی حوزه‌ها، به‌ویژه در زمینه‌های انسانی و اقتصادی، تأکید کردیم. همچنین، برنامه‌های گسترده‌ای را برای آینده در بخش‌های انرژی، فناوری، آموزش و بهداشت بررسی کردیم تا به یک مشارکت واقعی دست یابیم که هدف آن، حفظ صلح و ثبات در سراسر منطقه و بهبود وضعیت اقتصادی مردم سوریه باشد».

از سوی دیگر، اسعد الشیبانی در اجلاس داووس، از چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان ابراز تحسین کرد و آن را مدلی قابل استفاده برای آینده سوریه دانست. در همین راستا، علی کدة، وزیر کشور، اعلام کرد: «ما مشتاق بهره‌گیری از تجربه چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان هستیم و امیدواریم سوریه به یکی از مقاصد مهم برای سرمایه‌گذاران سعودی تبدیل شود. همچنین، سفر رئیس‌جمهور الشرع به عربستان، نقطه آغازی جدید برای روابط دو کشور است. در این دیدار، وضعیت اقتصادی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و همچنین، پرونده بازسازی سوریه که یکی از مسائل کلیدی در دستور کار احمد الشرع در عربستان است».

پس از سفر به عربستان، احمد الشرع تور دیپلماتیک خود را با سفر به ترکیه ادامه داد؛ سفری که در پی دعوتی از سوی رجب طیب اردوغان انجام شد. بر اساس افشاگری‌های منابع ریاست‌جمهوری، در این دیدار توافق‌نامه‌ای برای همکاری دفاعی مشترک به امضا رسید که شامل ایجاد پایگاه‌های هوایی ترکیه در مرکز سوریه و آموزش ارتش جدید سوریه است. طبق گزارش رویترز، این توافق دفاعی شامل چندین بند کلیدی است، از جمله اینکه این توافق ممکن است به ترکیه اجازه دهد تا پایگاه‌های هوایی جدیدی در سوریه ایجاد کند، از حریم هوایی سوریه برای اهداف نظامی استفاده کند و نقش رهبری در آموزش ارتش جدید سوریه را بر عهده بگیرد. همچنین، مذاکرات شامل ایجاد دو پایگاه ترکیه در بادیه سوریه بوده که این پایگاه‌ها به ترکیه امکان می‌دهند که در صورت وقوع هرگونه حمله آینده، از حریم هوایی سوریه دفاع کند. اطلاعات منتشرشده نشان می‌دهد که این پایگاه‌ها احتمالاً در فرودگاه نظامی تدمر و پایگاه هوایی T4 احداث خواهند شد.

غیر قابل انکار است که ارتباط رژیم سعودی با آمریکا بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا این رژیم بدون چراغ سبز واشنگتن، قادر به هیچ‌گونه تحرکی نیست. آمریکا همواره از عربستان به‌عنوان ابزاری برای مقابله با مردم شام و انقلابشان استفاده کرده است. حمایت‌های مالی و سیاسی عربستان نه به‌منظور کمک، بلکه به‌عنوان عاملی برای سرکوب و خفه کردن انقلاب شام عمل کرده است، به‌طوری که این رژیم از طریق حمایت مالی، تلاش کرد راه انقلابیون سوری را مسدود کند و آن‌ها را به تسلیم وادارد، درحالی‌که در کنفرانس‌های سازش، نقشی کلیدی در نابودی مسیر انقلاب شام و بازگرداندن آن به آغوش رژیم جنایتکار دمشق ایفا کرد.

باید در برابر نقش‌آفرینی مجدد عربستان در سوریه هشدار داد؛ زیرا این کشور بار دیگر در حال ورود به سوریه تحت پوشش پروژه‌های اقتصادی و بازسازی است. این سیاست نه‌تنها به سود سوریه نخواهد بود، بلکه با هدف در گرو گرفتن آینده این کشور و اعمال فشارهای بیشتر برای تبعیت از خواسته‌های آمریکا دنبال می‌شود.

نقش رژیم ترکیه بر کسی پوشیده نیست و هر کس تحولات گذشته را دنبال کرده باشد، به‌وضوح دیده است که چگونه سیاست‌های این رژیم، انقلاب شام را به سمت عادی‌سازی و مصالحه با رژیم جنایتکار سوریه سوق داد، آن هم آشکارا و بدون هیچ پنهان‌کاری. این سیاست در راستای اجرای قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت بود، طرحی که آمریکا آن را تدوین کرد تا انقلاب سوریه را نابود کرده و هم‌زمان، رژیم جنایتکار دمشق را حفظ کند.

امروز، پس از سقوط رژیم مجرم دمشق، رژیم ترکیه همچنان در کنار دولت جدید سوریه قرار دارد و می‌کوشد آن را تحت فشار و هدایت خود نگه دارد، به‌گونه‌ای که از مسیری که آمریکا برای سوریه پس از اسد ترسیم کرده است، خارج نشود. این مسیر، ایجاد یک سوریه سکولار است که در آن، هیچ جایی برای اسلام و حاملان آن وجود نداشته باشد، اما در عوض، درهای این کشور به روی سکولارها و طرفداران آن‌ها باز بماند تا پس از مطرح شدن و تبلیغات رسانه‌ای و سیاسی، به عنوان مردان دولت جدید سوریه معرفی شوند.

چند روز پیش، وزیر امور خارجه ترکیه پس از دیدار خود با مقامات قطری، در یک اظهارنظر رسمی گفت: «در دیدارهایم در قطر، درباره تحولات سوریه و فلسطین، لغو تحریم‌های بین‌المللی علیه سوریه و برقراری امنیت گفت‌وگو کردیم». وی همچنین افزود: «هیچ جایی برای تروریسم در سوریه باقی نخواهد ماند».

اگر به محتوای این سخنان و همچنین به مفاد توافق‌نامه دفاع مشترک میان ترکیه و سوریه توجه کنیم، به روشنی می‌بینیم که هدف اصلی سیاست ترکیه در منطقه، خدمت به منافع آمریکا است. این بدان معناست که آن‌ها به نام مبارزه با تروریسم، در واقع پروژه اسلامی و حاملان آن را سرکوب کرده و نابود خواهند کرد. همچنین، این توافق به رسمیت بخشیدن به حضور نظامی ترکیه در سوریه تحت عنوان دفاع مشترک منجر خواهد شد، به‌گونه‌ای که نیروهای ترکیه در سوریه تثبیت شوند و حتی پایگاه‌های هوایی جدیدی برای آن‌ها تأسیس شود. این امر محاصره مردم شام را تشدید کرده و ارتش جدید سوریه را کاملاً تحت نظارت و هدایت ترکیه قرار خواهد داد تا بر اساس خواست آن‌ها آموزش ببیند و سازماندهی شود.

در پایان، باید یادآوری کنیم که الله متعال ما را گرامی داشت و پیروزی را نصیبمان کرد، پس از آنکه در سال‌های انقلاب، دشمن را از دوست برایمان آشکار ساخت. این رژیم‌های حاکم بر سرزمین‌های اسلامی، در تمامی سال‌های انقلاب، جز مکر، فریب و توطئه علیه آن، چیزی از خود نشان ندادند. بنابراین، واجب است که از آن‌ها برحذر باشیم و در عوض، رابطه خود را با تنها صاحب فضل و قدرتی که ما را تا اینجا رسانده است، یعنی خداوند متعال، مستحکم‌تر کنیم. پس او را برای این نصرتی که به ما عطا کرد و هیچ کشوری در آن ادعای منتی ندارد، سپاس می‌گوییم.

باید شکر و سپاس خود را با حمل اسلام به‌عنوان پروژه نجات برای مردم شام و سراسر جهان افزایش دهیم تا الله بر توفیق و همراهی‌اش با ما بیفزاید و ما را در برپایی شریعتش بر روی زمین یاری کند!

اسلام باید همان نظام جایگزینی باشد که بر ویرانه‌های نظام پیشین برپا شود تا عدالت در میان مردم اجرا گردد، حقوق حفظ شود و فداکاری‌های مردم شام به ثمر بنشیند. همچنین، نباید فراموش کنیم که پایگاه مردمی، صاحب قدرت و مشروعیت است و پس از الله متعال، بزرگ‌ترین نیرویی است که یک حاکم از آن اقتدار و مشروعیت خود را کسب می‌کند.

این قدرت مردمی است که در سخت‌ترین شرایط از حاکمان راستین دفاع می‌کند و الله می‌نگرد که چگونه عمل خواهیم کرد: آیا در پی رضای او هستیم و شریعتش را حاکم می‌کنیم، یا به دنبال جلب رضایت قدرت‌های حامی هستیم و به دعوت آن‌ها برای برپایی یک دولت سکولار و ملی که غرب را خشنود و پروردگار را خشمگین می‌کند، پاسخ می‌دهیم؟!

برگرفته از شماره 534 جریده الرایه

نویسنده: استاد شادی العبود

ادامه مطلب...

(ترجمه)

نشستی در قاهره در اوایل فوریه ۲۰۲۵ برگزار شد که وزرای خارجه اردن، امارات، عربستان سعودی، قطر و مصر، به‌همراه دبیرکل کمیته اجرایی سازمان آزادی‌بخش فلسطین و دبیرکل اتحادیه عرب در آن حضور داشتند تا تحولات اخیر در غزه و قضیه فلسطین را بررسی کنند. این نشست پس از توافق آتش‌بس در غزه و تبادل اسرا، با میانجی‌گری مصر و قطر و حمایت آمریکا، برگزار شد.

این جلسات هیچ تغییر واقعی در مسیر قضیه فلسطین ایجاد نخواهد کرد، بلکه صرفاً برای پیشبرد سیاست‌های عادی‌سازی روابط با رژیم اشغالگر و تثبیت حضور آن در منطقه تشکیل می‌شوند.

استقبال از توافق آتش‌بس و تمجید از تلاش‌های بین‌المللی، نشان‌دهنده پذیرش ضمنی استمرار اشغال فلسطین و نادیده گرفتن این حقیقت است که تنها راه‌حل واقعی، آزادی کامل فلسطین است. نقش کشورهای اطراف فلسطین، به حرکت درآوردن ارتش‌ها، ریشه‌کن کردن این رژیم جعلی از بنیان و نابودی هر مانعی است که در این مسیر قرار دارد، در رأس آن، حکومت‌های مزدوری که بر سرزمین‌های ما حکم می‌رانند.

دعوت به تقویت نقش تشکیلات خودگردان فلسطین در غزه و فراخوان برای بازسازی، در حقیقت، فریبکاری برای مردم فلسطین و امت اسلامی و به‌معنای چشم‌پوشی از قضیه فلسطین است. این اقدامات، بقای اشغالگران را تثبیت کرده و آنان را برای قتل و ویرانی بیشتر جسورتر می‌سازد، درحالی‌که هیچ تغییری در وضعیت موجود ایجاد نمی‌کند. همچنین، دعوت به اجرای طرح دو دولتی که مورد حمایت نظام بین‌المللی است، حقوق صاحبان اصلی فلسطین را بازنمی‌گرداند، بلکه رژیم صهیونیستی را به‌عنوان یک دولت رسمی در سرزمین‌های اسلامی به رسمیت می‌شناسد و با پشتیبانی حکومت‌های مزدور، بقای آن را تضمین می‌کند.

این نشست‌های عربی و بین‌المللی، هرچقدر هم که تکرار شوند، نه حقوق پایمال‌شده را بازمی‌گردانند و نه سرزمین‌های اشغالی را آزاد می‌کنند، بلکه صرفاً پوششی برای پیشبرد سیاست‌های عادی‌سازی روابط با دشمن و چشم‌پوشی از حقوق مسلمین هستند و هیچ خیری از آن‌ها انتظار نمی‌رود.

بنابراین، امت اسلامی باید از خطر این توطئه‌ها آگاه شود و به‌طور جدی برای ناکام گذاشتن آن‌ها تلاش کند. این امر تنها از طریق پایبندی به اصول شرع، رد قاطعانه هرگونه عادی‌سازی روابط و سازش و تلاش برای برپایی خلافتی که عزت و کرامت را به امت بازگرداند و مقدسات را از آلودگی غرب و مزدورانش پاک سازد، محقق می‌شود.

این نشست‌ها چیزی جز نمایش‌های سیاسی نیستند که هدفشان ساکت کردن ملت‌ها و القای این تصور است که تلاشی برای حل قضیه فلسطین در جریان است، در حالی که واقعیت این است که این جلسات تنها برای تثبیت وضعیت کنونی، حفظ منافع قدرت‌های بزرگ و تداوم حضور رژیم صهیونیستی و ادغام آن در منطقه برگزار می‌شوند. فراخوان برای بازسازی غزه نباید جایگزین تلاش جدی برای آزادسازی فلسطین شود. بازسازی بدون آزادی، چیزی جز تسکین موقت یک زخم خونین نیست که تنها به اشغالگران فرصت نفس کشیدن و ادامه سیاست‌های تجاوزکارانه‌شان را می‌دهد.

ما از امت اسلامی می‌خواهیم که این نشست‌ها و تصمیمات آن‌ها را قاطعانه رد کند و یک طرح واقعی اسلامی را در پیش گیرد که هدف آن، آزادسازی کامل فلسطین و نابودی رژیم اشغالگر باشد و این امر تنها از طریق برپایی خلافت اسلامی و بسیج ارتش‌های مسلمانان برای جهاد در راه الله محقق خواهد شد.

قضیه فلسطین، یک قضیه اسلامی است و آزادسازی آن یک واجب شرعی بر گردن هر مسلمان است. نباید به این مسئله از دریچه ملی‌گرایی یا مرزهای تحمیلی «سایکس-پیکو» نگریست، مرزهایی که استعمارگران ترسیم کردند تا با ایجاد رژیم صهیونیستی، سلطه خود را بر سرزمین‌های اسلامی حفظ کنند، وحدت امت را از بین ببرند و این رژیم غاصب را جایگزین خود به‌عنوان دشمن اصلی امت اسلامی سازند. بلکه سرزمین مبارک فلسطین باید از منظر اسلام و بر اساس عقیده اسلامی نگریسته شود، عقیده‌ای که تمامی سرزمین‌های اسلامی را یک امت واحده می‌داند و هرگونه تجاوز به هر بخشی از این سرزمین‌ها را، واجب‌ترین امر پس از ایمان، یعنی دفاع و جهاد برای دفع دشمن، قرار می‌دهد. این تکلیف در درجه نخست بر عهده مردم سرزمین اشغال‌شده است، اما اگر آنان توانایی کافی برای مقابله و دفع دشمن را نداشتند و آن سرزمین به اشغال درآمد، این وظیفه به مسلمانان نزدیک‌تر از آن منطقه و سپس به سایر مسلمانان، یکی پس از دیگری، منتقل می‌شود تا زمانی که کفایت لازم برای مقابله حاصل شود، یا این وجوب بر تمامی امت اسلامی گسترش یابد این همان مسئولیتی است که بر گردن مصر و ارتش آن قرار دارد؛ چراکه از همه مسلمانان به فلسطین نزدیک‌تر، قدرتمندتر و شایسته‌تر برای این مأموریت است.

کاسانی در کتاب «دائع الصنائع» می‌گوید: اگر مسلمانان یک منطقه مرزی در برابر هجوم کفار ناتوان شوند و خطر سقوط سرزمینشان وجود داشته باشد، بر سایر مسلمانان، از نزدیک‌ترین افراد تا دورترین، واجب است که برای یاری آن‌ها برخیزند و آنان را با نیرو، سلاح، اسب و مال پشتیبانی کنند. این یک فرض عینی بر همه مسلمانانی است که قادر به جهادند، اما این وجوب از آن‌ها ساقط نمی‌شود مگر آنکه کفایت دفاعی توسط برخی حاصل شود و تا زمانی که این کفایت محقق نشود، وجوب همچنان پابرجاست.

 ای مخلصان در ارتش کنانه (مصر)! حاکمان شما، عملاً و علناً در بقای رژیم صهیونیستی شریک‌اند و این امر برای آنان عجیب نیست؛ چراکه همان‌هایی هستند که به ایجاد این رژیم جعلی در قلب امت اسلامی کمک کردند؛ اما حقیقتاً آنچه عجیب است، موضع شما، فرزندان ارتش‌های مسلمان است. چرا هنوز بر خویشتن‌داری اصرار دارید، در حالی که برادرانتان همچون گوسفند سر بریده می‌شوند؟ چرا همچنان به مرزهای تحمیلی «سایکس-پیکو» پایبند مانده‌اید، مرزهایی که امت واحده را تکه‌تکه و پراکنده ساخت؟ کجاست آن مفهوم اسلامی که تجاوز به یک مسلمان را، تجاوز به تمامی مسلمانان می‌داند؟

پس قید و بند بردگی حاکمان مزدور را از گردن خود بیفکنید و در کنار مخلصانی قرار گیرید که برای اجرای اسلام مبارزه می‌کنند تا اسلام به‌دست شما به حاکمیت بازگردد، آنگونه که الله مقرر کرده و از شما راضی می‌شود. آن را به‌عنوان خلافت راشده‌ای بر منهج نبوت اعلام کنید و شما انصار آن باشید تا با این نظام، برای آزادسازی کامل فلسطین و تمامی سرزمین‌های اشغالی اسلام قیام کنید و شرف و افتخار انصارِ اسلام را نصیب خود سازید.

بار الها، برای این امت و حزب پیشرو آن و پروژه‌اش، انصاری را مقدر فرما که برای نابودی این رژیم‌های خائن بیعت کنند و حاکمیت امت را بار دیگر بازگردانند!

برگرفته از شماره  534جریده الرایه

نویسنده: استاد محمودالیثی

 

ادامه مطلب...

???? در این شماره می‌خوانید:

???? خیانت سران عرب | چرا نشست‌های آنان نه برای وحدت، بلکه برای تفرقه امت اسلامی است؟

???? طالبان و هند | بررسی ابعاد سیاسی و روابط میان دولت طالبان و هند

???? چهره واقعی ترکیه و عربستان | آیا این دو نظام، همان‌گونه که ادعا می‌کنند، حامی امت اسلامی هستند؟

???? فریاد حقوق زن یا انحطاط اخلاقی؟ | پشت پرده شعارهای فریبنده‌ای که زنان را قربانی می‌کند

???? جریده «الرایه»، نبض امت اسلامی را منعکس کرده و با تحلیل واقعیت‌های سیاسی، راه‌حل‌هایی مبتنی بر احکام اسلامی ارائه می‌دهد.

ادامه مطلب...

(ترجمه)

امیرخان متقی، وزیر امور خارجه طالبان، روز ۸ ژانویه در امارات متحده عربی با ویکرام میسری، معاون وزیر امور خارجه هند دیدار کرد. دو طرف از توافق‌های جدیدی برای تقویت روابط سیاسی و تجاری میان دو کشور خبر دادند. در این دیدار، بر نقش هند در پروژه‌های توسعه‌ای افغانستان، ارائه «کمک‌های بشردوستانه» و تسهیل صدور ویزا برای شهروندان افغان تأکید شد. همچنین، متقی خاطرنشان کرد که دولت طالبان به دنبال برقراری روابط مثبت با تمامی کشورهاست، با تمرکز بر رشد اقتصادی و ایجاد توازن در روابط بین‌المللی.

هم‌زمان با این تحولات، تنش‌ها میان افغانستان و پاکستان شدت گرفته است. نیروهای پاکستانی حملاتی را بر مناطق مرزی افغانستان انجام داده‌اند و روند اخراج پناهجویان افغان را تشدید کرده‌اند. در مقابل، دولت طالبان نیز مواضع نظامی پاکستان را در آن‌سوی خط دیورند هدف قرار داده است.

از زمان بازگشت طالبان بر قدرت، هند سفارت خود را در کابل تعطیل کرد؛ اما از سال ۲۰۲۲، یک هیئت فنی کوچک را در داخل سفارت حفظ کرد تا اوضاع را زیر نظر داشته باشد. در نوامبر ۲۰۲۴، جی. بی. سینگ، معاون وزیر امور خارجه هند در امور پاکستان، افغانستان و ایران، به کابل سفر کرد و با مقامات دولت طالبان دیدار داشت. در این دیدار، وی موافقت کرد که مسئولیت خدمات کنسولی افغانستان در بمبئی به دولت طالبان واگذار شود.

در سال‌های اخیر، هند برخی از متحدان منطقه‌ای خود، از جمله افغانستان، بنگلادیش، مالدیو و میانمار را از دست داده است، درحالی‌که روابطش با نیپال و سریلانکا نیز دچار تنش شده است. از سوی دیگر، نفوذ چین در افغانستان، پاکستان و ایران افزایش یافته که این مسئله نگرانی‌های هند را درباره کاهش قدرت منطقه‌ای‌اش تشدید کرده است. در واکنش به این وضعیت، دهلی‌نو با حمایت آمریکا تلاش دارد به‌جای انزوای سیاسی، نقش فعال‌تری در افغانستان ایفا کند.

در ابتدای روی کار آمدن طالبان، هند این گروه را وابسته به پاکستان توصیف می‌کرد و آن را همراه با چین و پاکستان تحت عنوان محور شرارت قرار داده بود؛ اما این موضع‌گیری با گذشت زمان و افزایش تعامل هند با طالبان به‌تدریج تغییر کرد. آمریکا نیز روابط هند و طالبان را بخشی از استراتژی خود برای مهار نفوذ چین و تقویت جایگاه هند در منطقه می‌داند.

هند به این نتیجه رسیده که می‌تواند روابط خود را با دولت طالبان بهبود بخشد، به ویژه در شرایط تنش فزاینده میان هند و پاکستان. هند در پی تحقق این هدف، از طریق ارائه «کمک‌های بشردوستانه»، تکمیل پروژه‌های توسعه‌ای ناتمام در افغانستان و استفاده از بندر چابهار به عنوان جایگزینی برای بنادر کراچی و جوادر تلاش می‌کند. همچنین، هند در پی تسهیل صادرات محصولات کشاورزی افغان است که به دلیل بسته شدن بنادر پاکستان در معرض فساد قرار گرفته‌اند. این اقدامات نقش هند را به عنوان یک طرف تأثیرگذار در اقتصاد افغانستان تقویت می‌کند. این گام‌ها فرصتی برای هند فراهم می‌آورد تا نفوذ منطقه‌ای خود را گسترش داده و آن را به یک سرمایه‌گذاری استراتژیک تبدیل کند.

در مقابل، دولت طالبان در پی تقویت روابط خود با هند است تا از انزوای بین‌المللی خارج شود و به رسمیت شناخته شود. این امر بر اساس سیاستی است که بر اقتصاد و تعادل روابط بین‌المللی متمرکز است. آن‌ها برنامه دارند تا دیپلمات‌هایی از هر دو طرف منصوب کرده و همکاری تجاری را تقویت کنند که شامل تسهیل صدور ویزا برای دانشجویان، بیماران و تاجران افغان می‌شود.

از سوی دیگر، هند از تحولات روابط بین‌المللی برای دستیابی به رؤیای «هند بزرگ» خود بهره می‌برد و در پی گسترش سلطه خود در منطقه است. برای رسیدن به این هدف، هند بر لزوم محدودسازی ظرفیت‌های استراتژیک کشورهای اسلامی، به‌ویژه پاکستان و تلاش برای هدایت کشورهای منطقه تحت رهبری خود، با حمایت آمریکایی، به‌منظور مقابله با نفوذ چینی اعتقاد دارد.

حمایت هند از جنبش‌های انفصالی در بلوچستان و پشتونستان، پیچیدگی روابط منطقه‌ای را افزایش داده است. پاکستان این مداخله را تهدیدی برای وحدت سرزمین‌های خود می‌داند و همچنان از مداخلات خارجی که از این جنبش‌ها حمایت می‌کنند هشدار می‌دهد. این سیاست‌ها ممکن است هند را با موانع اضافی در دستیابی به اهداف منطقه‌ای‌اش مواجه سازند.

اما این سیاست، به بهای مسلمانان در منطقه تمام می‌شود. هند، همانند آمریکا، ناتو، چین و روسیه، درگیر جنگی مستقیم است که هدف آن، نابودی ارزش‌های امت اسلامی است. این سیاست‌ها مستقیماً مسلمانان را هدف قرار داده، به‌ویژه در هند و کشمیر، جایی که رنج و مصائب آن‌ها به دلیل سیاست‌های سرکوب‌گرانه و به حاشیه راندنشان به‌طور فزاینده‌ای تشدید شده است.

وضعیت مسلمانان در هند و کشمیر، یکی از حساس‌ترین مسائل منطقه به شمار می‌آیند. قتل‌عام‌های گسترده، تخریب مساجد، ممنوعیت حجاب، یورش به منازل و حمایت هند از رژیم صهیونیستی در جنایاتش علیه فلسطینیان، همگی نمونه‌هایی آشکار از دشمنی این کشور با اسلام و مسلمانان است. چنین سیاست‌هایی، روابط هند با امت اسلامی را به یک مواجهه مستقیم تبدیل کرده است و از منظر شریعت اسلامی، چنین تقابلی تنها با جهاد و برپایی خلافت پاسخ داده می‌شود.

در این شرایط، هند باید به‌عنوان یک دشمن محارب تلقی شود، نه یک شریک تجاری یا متحد! اما حاکمان مسلمان، به‌ویژه در افغانستان، زمانی می‌توانند چنین موضعی اتخاذ کنند که به اصل ولاء و براء پایبند باشند و آن را زیربنای سیاست خارجی خود قرار دهند.

تا زمانی‌که سیاست خارجی دولت طالبان بر اساس عملگرایی و تمرکز بر اقتصاد، تحت شعار توازن و بی‌طرفی در روابط بین‌الملل باشد، نه‌تنها از معیارهای یک دولت اسلامی فاصله خواهد داشت، بلکه حتی جایگاه خود را در میان کشورهای ملی‌گرای غیرمشروع نیز از دست خواهد داد. سیاست خارجی یک دولت اسلامی، باید بر پایه گسترش اسلام در سطح جهانی از طریق دعوت و جهاد باشد تا هدایت و سعادت را برای بشریت، هم در دنیا و هم در آخرت، به ارمغان آورد.

برگرفته از شماره 534 جریده الرایه

نویسنده: استاد یوسف ارسلان

ادامه مطلب...

(ترجمه)

رئیس جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، خواستار انتقال اهل سرزمین مبارک در نوار غزه به کشورهای همجوار مانند مصر و اردن شد. از سوی دیگر، دفتر مطبوعاتی حزب‌التحرير-آمریکا در بیانیه‌ای مطبوعاتی اعلام کرد که این اظهار نظر ترامپ در حضور رسانه‌ها صورت گرفت؛ نه در دیدار خصوصی با رئیس‌جمهور مصر یا پادشاه اردن؛ زیرا او می‌خواست امت اسلامی ضربان نبض خود را بشنود و به حاکمان فرصت دهد تا در صورت توان، مردم را برای پذیرش این توطئه جدید آماده کنند. ترامپ نمی‌توانست به این اقدام دست بزند؛ مگر آنکه با چشم خود، همان‌طور که جهان را نیز دیده بود، شاهد بود که چگونه حاکمان مزدور، اهل غزه را در طول پانزده ماه رها کردند.

افزون بر این، او افزود: سرزمین مبارک (فلسطین) متعلق به ترامپ نیست؛ بلکه سرزمین اسلامی خراجی است؛ از دریای آن تا رود آن به‌طور کامل ملک امت اسلامی است، از زمانی‌که عمر فاروق (رضی الله عنه) آن را فتح کرد تا زمانی که الله زمین و ساکنین آن را به ارث گیرد و فرمانده پیروز، صلاح الدین، آن را از صلیبیان آزاد ساخت و سلطان عبدالحمید از آن محافظت نمود و به زودی خلافت راشده، به اذن الله، آن را آزاد خواهد ساخت.

هیچ‌یک از قدرت‌های متکبر نمی‌توانند امر الهی را که الله آن را مقرر فرموده است تغییر دهند؛ چرا که او در این آیه گفت:

﴿ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً (۶) إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَافَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ﴾ [اسراء: ۶-۷]

ترجمه: سپس شما را دوباره بر آن‌ها غلبه می دهیم و به‌وسیله اموال و فرزندان کمک‌تان میکنیم و افراد شما را زیاد خواهیم کرد. اگر نیکویی کنید، به خود نیکویی کرده اید و اگر بدی کنید، به خود بدی کرده اید. پس وقتی که قرار دوّمی برسد، آثار بدی در صورت‌هایتان ظاهر می گردد و همان طوری که در اوّل مرتبه داخل مسجد شدند، دوباره داخل مسجد میشوند و بر آنچه تسلّط پیدا کردند، آن را نابود می کنند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحرير-آمریکا بیانیه خود را اینگونه به پایان رساند: اگر رئیس‌جمهور آمریکا خواست راه‌حل حقیقی و برقراری صلح عادل در منطقه ایجاد کند، بهترین کار آن است که یهود غاصب را در کشور پهناور خود میزبانی کند!

امت اسلامی باید از تکبر آمریکایی انکار کند و از ارتش‌های خود که در اردوگاه‌هایشان آماده هستند، خواستار اقدام فوری گردد، نه تنها برای جلوگیری از تبعید اهل غزه؛ بلکه برای آزادسازی سرزمین مبارک و ما اهل قدرت و استقامت را دعوت می‌کنیم تا با حزب‌التحرير در برپایی خلافت راشده دوم بر اساس منهاج نبوت همکاری نمایند تا ارتش‌های امت را به سمت مسجدالاقصی همانگونه که برای اولین بار وارد آن شدند رهبری کنند و آیات حق دوباره خوانده شود:

﴿وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً﴾ [اسراء: ۸]

ترجمه: و بگو: حقّ آمد و باطل نابود شد. قطعاً باطل نابود شدنى است.

برگرفته از شماره 534 جریده الرایه

ادامه مطلب...

(ترجمه)

حزب‌التحریر-ولایه سودان، روز شنبه ۲ شعبان ۱۴۴۶هـ.ق برابر با ۱ فوریه ۲۰۲۵، نشست ماهانه خود را تحت عنوان: «سیاست ترامپ در قبال خاورمیانه... و به‌ویژه سودان» برگزار کرد. سخنرانان این نشست: استاد حاتم جعفر، وکیل و عضو شورای حزب‌التحریر در سودان و استاد فقیر حاج محمد احمد، وکیل و عضو حزب‌التحریر.

استاد حاتم جعفر سخنان خود را با این پرسش آغاز کرد: «چرا باید درباره سیاست ترامپ در خاورمیانه صحبت کنیم؟» وی پاسخ داد: زیرا ترامپ چهل وهفتمین رئیس‌جمهور ایالات متحده است، یعنی رئیس‌جمهور اولین قدرت جهانی. سپس، به بررسی ماهیت آمریکا، تأثیر آن بر صحنه بین‌المللی و نگاه حاکمان این کشور به سرزمین‌های اسلامی پرداخت. وی توضیح داد که چگونه آمریکا از رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند تا با کمک حاکمان کشورهای اسلامی، فتنه و آشوب را دامن بزند و از خیزش امت جلوگیری کند. وی چهار محور اصلی سیاست ترامپ را این‌گونه برشمرد:

1-      نمایش قدرت رهبری و متمایز ساختن خود از رؤسای جمهور پیشین آمریکا.

2-      صراحت و جسارت در بیان اهداف سیاسی که در سیاست‌گذاری معمول کمتر دیده می‌شود.

3-      ترساندن و باج‌گیری مالی از حاکمان مزدور در سرزمین‌های اسلامی.

4-      حمایت قاطع از منافع رژیم صهیونیستی.

استاد فقیر حاج محمد احمد، در سخنرانی خود با عنوان: «امت اسلامی قادر است توطئه‌های آمریکا را ناکام و خلافت را برپا کند» به این موضوع پرداخت که رویکرد بی‌پرده، متکبرانه و تحقیرآمیز ترامپ، احساسات مسلمانان را به شدت تحریک کرده است. او تأکید کرد که ضعف و تسلیم‌پذیری حاکمان فعلی مسلمان، موجب خیزش امت اسلامی به سوی تغییر خواهد شد و این تغییر تنها از طریق برپایی دولت اسلامی، یعنی خلافت راشده بر منهج نبوت، محقق خواهد شد. وی همچنین اهل قدرت و نفوذ، به‌ویژه افسران ارتش را، به نصرت دین الله و برپایی خلافت فراخواند.

این نشست با حضور گسترده شرکت‌کنندگان برگزار شد که با مباحث مطرح‌شده تعامل و مشارکت بالایی داشتند. علاوه بر این، پخش زنده نشست در صفحه رسمی فیس‌بوک نیز با استقبال گسترده مواجه شد.

برگرفته از شماره 534 جریده الرایه

ادامه مطلب...

(ترجمه)

ما در حزب‌التحرير، پیشرو و راستگو در میان اهل خود باقی خواهیم ماند و اعلام می‌کنیم که راه‌حل واقعی، عملی و شرعی، راه حلی که الله، پیامبر او، مسلمانان، اهل اردن و اهل فلسطینی که نمونه‌های برجسته‌ای در اصرار بر سرزمین و خانه‌های ویران‌شده خود نشان داده‌اند، همان راه‌حلی است که امروزه امکان‌پذیر و کم‌هزینه‌ترین گزینه برای امت می‌باشد؛ هرچند که تأخیر در آن هزینه‌ای بسیار سنگین خواهد داشت. این راه‌حل جدی در اتخاذ حالت جنگ با رژیم یهود و تمامی اقدامات عملی لازم مانند لغو پیمان «وادي عربة» و سایر توافقات امضا شده با آن رژیم است. نیروهای مسلح ما در بالاترین سطح آمادگی نظامی قرار دارند، به همراه حمایت گسترده مردمی برای اتخاذ چنین اقدام قاطع.

یک راه‌حل جدی و قاطع، مستلزم قطع کامل روابط نظامی، اقتصادی و امنیتی با ایالات متحده، توقف هرگونه همکاری نظامی و سیاسی با آن، لغو پیمان دفاعی مشترک و تعطیلی پایگاه‌های نظامی آمریکاست. چراکه آمریکا دشمنی طمع‌کار و حامی اصلی رژیم صهیونیستی است و منافعش در تضاد مستقیم با منافع امت اسلامی قرار دارد.

بنابراین، هیچ حکومتی نمی‌تواند دم از حاکمیت بر سرزمین خود بزند و همزمان آمریکا را دوست خود بداند، درحالی‌که این کشور او را با کمک‌های مالی تحت فشار قرار می‌دهد و با تهدید «وطن جایگزین» و کوچ اجباری، سیاست‌های خود را بر او تحمیل می‌کند؛ مگر آنکه این حکومت، نافرمانی از دستورات ترامپ را ماجراجویی هراس‌آور بداند که از آن بیم دارد. در این صورت، تنها چیزی که نصیبش خواهد شد، خشم و نارضایتی امتی است که اکنون کاملاً آماده و به حقانیت آرمان سرنوشت‌ساز خود، یعنی نابودی رژیم صهیونیستی و اخراج تمامی قدرت‌های کفر و استعمار و وحدت امت اسلامی در چارچوب یک دولت واحد با وفاداری مطلق به خداوند، ایمان دارد. پس الله بزرگ‌تر از آمریکا و بزرگ‌تر از رژیم صهیونیستی است.

برگرفته از شماره 534 جریده الرایه

ادامه مطلب...

(ترجمه)

ای سربازان کنانه (مصر)! وظیفه شما اعلام جهاد و جنگی تمام‌عیار علیه رژیم اشغالگر است تا زمانی که تمامی فلسطین آزاد و حاکمیت غصب‌شده امت اسلامی بازگردانده شود. ما یقین داریم که هر سرباز ارتش مصر، در قلب خود این آرزو را دارد و مشتاق این نبرد مقدس است؛ اما آنچه مانع تحقق این امر شده، نظام مزدوری است که بر مصر حاکم است و ارتش آن را در اختیار گرفته تا به‌جای مبارزه با دشمن، از رژیم اشغالگر صهیونیستی محافظت کند؛ درحالی‌که وظیفه حقیقی‌اش ریشه‌کن کردن این رژیم است.

ازاین‌رو، نخستین و فوری‌ترین وظیفه شما، سرنگونی این رژیم خیانت‌پیشه از ریشه، همراه با تمامی ابزارها و عواملش و رهایی کامل از وابستگی به غرب در تمامی اشکال و ابعاد آن است. شما باید زمام امور را به یک رهبری سیاسی آگاه و متعهد بسپارید که حامل پروژه اسلامی باشد و توانایی اجرای آن را در چارچوب دولت اسلامی داشته باشد و این رهبری آگاه، در میان شما و از خود شماست، برادرانتان در حزب‌التحریر. آنان رهبری سیاسی آگاه از جنس امت اسلامی‌اند که مسائل آن را درک کرده، دغدغه‌هایش را به دوش می‌کشند و شما را در مسیری رهنمون می‌شوند که تنها هدف آن، کسب رضای الله متعال است؛ از طریق اجرای احکام شرع، اقامه دین و رساندن پیام اسلام به جهانیان تا بشریت را از تاریکی‌های سرمایه‌داری و طمع و ستم آن، به عدالت، عزت و اقتدار اسلام بازگردانند و این، تنها در سایه اسلام و دولت خلافت راشده بر منهج نبوت تحقق خواهد یافت. الله متعال فرموده است:

﴿وَلَيَنصُرَنَّ اللهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (۴۰) الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الأُمُورِ﴾ [حج:۴۰- ۴۱]

ترجمه:  و الله حتماً كسى كه او را يارى كند، يارى خواهد كرد. الله تواناى عزيزى است. آن‌ها کسانی هستند که اگر امکاناتی در روی زمین به آن‌ها بدهیم، نماز را بر پای می‌دارند و زکات را می‌دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و عاقبت کارها بدست الله است.

برگرفته از شماره 534 جریده الرایه

ادامه مطلب...

(ترجمه)

ای مسلمانان! شما شاهد بودید که پس از به دست گرفتن قدرت توسط ترامپ، دولت او در برگزاری نشست‌هایی با اعضای ائتلاف نظامی چهارگانه (استرالیا، جاپان، هند و آمریکا) برای اجرای استراتژی خود در منطقه اقیانوس هند و آرام تأخیر نداشت. هدف اصلی این استراتژی آمریکایی در منطقه، مقابله با چین و جلوگیری از برپایی خلافت است.

همچنین می‌دانید که آمریکا استعمارگر، از طریق مزدورانش در سراسر جهان، جنگی علیه اسلام به راه انداخته تا ظهور نظام اسلامی یعنی خلافت را به تأخیر اندازد و سلطه خود بر کشورهای اسلامی را حفظ کند؛ اما این جنگ شکست خورده است، چرا که آمریکا که از رژیم یهود مجرم حمایت می‌کند، سربازان خون‌خوار و مزدوران سیاسی و فرهنگی او، از نظر اعتبار چیزی ندارند. پیامبر ﷺ فرموده است:

«...ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ». (رواه أحمد)

به اذن الله تحقق بشارت پیامبر ﷺ تنها مسأله زمان است. بنابراین، از فرزندان خود که به اسلام علاقه‌مندند بخواهید که قدرت را به حزب‌التحرير واگذار کنند تا خلافت برپا شود:

﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ﴾ [انفال: ۳۶]

ترجمه: قطعاً کسانی که کافر شده اند، اموالشان را برای آنکه مانع از راه الله شوند خرج می کنند، پس به زودی همه آن را خرج می کنند، سپس برایشان حسرتی خواهد شد و بعد شکست خواهند خورد و کافران به سوی جهنّم محشور می شوند.

برگرفته از شماره 534 جریده الرایه

ادامه مطلب...

(ترجمه)

تنها راه‌حل مسئله فلسطین، برچیدن کامل رژیم صهیونیستی از سرتاسر فلسطین به دست ارتش‌های امت اسلامی و بازگرداندن این سرزمین به آغوش اسلام در سایه خلافت راشده است؛ خلافتی که پایه‌های آن در حال استحکام یافتن بر زمین است. پایگاه‌های مردمی آن در میان مسلمانان گسترش یافته، چراکه الله این فرصت را برای آنان فراهم ساخت تا با چشم خود ببینند که این امر نه‌تنها ممکن، بلکه دست‌یافتنی است. آن‌هم پس از ۱۵ ماه نبرد قهرمانانه مجاهدان غزه، نبردی که در آن، نیروهای کفر، استعمار و رژیم‌های سرسپرده و تسلیم‌شده علیه آنان صف‌آرایی کردند؛ اما نبرد آینده، همچون گذشته، با همان شدت، قساوت و خیانت همراه نخواهد بود، زیرا امروز امت اسلامی از خشم نسبت به یهود، حمایت آمریکا و استعمارگران از آنان و خیانت حاکمان دست‌نشانده‌شان به جوش آمده است.

این حکام نه‌تنها برای ملت‌هایشان رسوا شده‌اند، بلکه اکنون در انتظار روزی هستند که همچون طاغوت‌های پیشینِ جهان عرب سرنگون شوند و سرنوشت آنان چندان دور از سرنوشت دیکتاتور شام نیست. الله متعال فرموده است:

﴿الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفاً﴾ [نساء: ۷۶]

ترجمه: کسانی که ايمان آورده اند، در راه الله جنگ می کنند و کسانی که کافر شده اند، در راه طاغوت جنگ می نمايند. پس بکشيد پيروان و محبّين شيطان را، قطعا کيد شيطان ضعيف است.

برگرفته از شماره 534 جریده الرایه

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه